-
با سلام و احترام جناب DelShekasteh گرامی
شما اگه سنتونم نمینوشتین از روی طرز جواب دادنتون بدوستان میشد حدس زد کم سن و سال هستین.
15-16که یک عدده بخاطر این نمیگم.
من دارم صحبت از سن عقلیتون میکنم .شما هنوز خیلی راه دارین تا طی کنین برای پختگی.
وقتی انتقاد پذیر نیستین سریع جبه گیری میکنین بدون لحظه ای تفکر که شاید سایر دوستان درست میگن.شاید شما دارین اشتباه میکنین.
حتی به این فکر نمیکنین حداقل این افراد از شما خیلی بزرگترن و باتجربه تر از شما.تازه شمارو هم نمیشناسن پدرکشتگی که باهاتون ندارن که بگیم بخاطر همین شمارو از این امر نهی میکنن.
چرا فکر میکنین فقط شما بودین که عاشق شدین؟ و هیچکس نمیتونه حس شمارو درک کنه؟
چرا میگین هیچکس درکی از حس تنهایی که شما تجربه اشو کردین نداره؟
اکثر افراد این سایت تو زندگیشون حداقل یبارو دیگه عاشق شدن. کاملا شما رو هم درک میکنن.سنشون از شماهم بیشتره پس حس تنهایی از شما بیشترم درک کردن و باهاش کنار اومدن تا اینکه شرایطشون جور بشه واسه زندگی کردن در کنار یه همدم خوب.
پس نگران نباشین تالار همدردی تا دلتون بخواد همدردی چون شما سراغ داره.
خیلیاشونم حالا بدلایل مختلفی در عشقشون شکست خوردن و با سختی زیادی تونستن فراموش کنن.
پس تو این موردم خیالتون راحت راحت باشه که بازم اولین نفر نیستین.
فراموشیه هم زیاد سخت نیست .یمدت طول میکشه بعدش عادت میکنین.این روش هم اثبات شده. تو این زمینه هم نگران نباشین که یوقت بلایی سرتون بیاد.چون بلایی سرتون نمیاد.
هرچند باید توجه کنین که اصن آسون نیست.من نمیگم خیلی راحت همین فردا که تصمیم گرفتین یادتون میره.شما حتی بعدچند ماهم ممکنه هنوز اون حس و داشته باشین البته مسلما با درجات احساسی خیلی کمتری .بنابراین اینکه میگین بعد از یه هفته که باهم حرف نزدین نتونستین تحملل کنین و زود برگشتین سمت هم و اینو نشانه ی عشق دونستین اصلا حرف منطقی نیست. چون یه هفته مدت زمان خیلی کمی بوده شما اگر قرار بود سر یه هفته همدیگرو فراموش کنین. که نمیومدین اینجا و تاپیک نمیزدین و نگران عشقتون نمیشدبن.
شما الان در دوره ای نستین که بتونین هیجانات و احساساتتون و خوب کنترل کنین. اگر ادعا دارین که میتونین چند مورد از معیاراتون برای انتخاب اون دختر خانوم و بیان کنین. و بگین که آیا در موقع برقراری ارتباط به این معیارها هم بجز احساساتتون توجهی کرده بودین یا خیر.
تازه اگر واقعا این خانوم دوست دارین ووآرزوی خوشبختی وزندگی موفقی براشون دارین .پس نباید به ایشون از حسستون میگفتین. چون شما تا مدت 7سال که فاصله زمانی خیلی طولانی هست نمیتونین ایشون و داشته باشین و درکنارشون باشین و ایشون دقیقا 7سال باید غم دوری شما رو بکشن و دقیقا همین سختیایی که شما بقول خودتون از عشقشون میکشین ایشونم پا به پای شما این سختیارو باید تحمل کنن. خب شما حس نمیکنین یمقدار خودخواهی کردین که برای اینکه این راه و برای خودتون هموارتر کنین ایشونم درگیر این احساسات کردین؟
بعد اسمشو میذارین عشق ؟ این چجور عشقیه که معشوقشو اذیت میکنه؟
وقتی غم دوریو چشیدین مطمعنا نباید دوست میداشتینین ایشونم این سختی و تحمل کنن؟
درضمن شما الان دوستشون دارین. چه تضمینی میتونین به ایشون بدین که شما تو این هفت سال بعد از رفتن به دانشگاه نظرتون عوض نشه؟ نمیتونین بگین شما برخلاف سایر آدمها اصن تغییر نمیکنین. اونم تو همچین دوره طولاتی اونم با تکجه به دوری ایشون از شما و اینکه شما هیچ تعهدی هنوز به ایشون ندارین.
شما الانتون نسبت به هفت سال گذشته هیچ تغییری نکرده؟
احساسات الانتون نسبت به هفت سال پیش تغییر نکرده؟
رابطه ای که توش تعهد نباشه. بدرد نمیخوره. هزارتا مشکل داره. اینو از کسی که چند سال ازتون بزرگتره و این سن وگذرونده بپذیرین لطفا.
حس شما کاملا طبیعیه اما الان وقته بروزش نیست فعلا باید سرکوب شه. بجاش سعی کنین تو درستون موفق باشین تا بتونین یه رشته خوب قبول شین بعد اگه بازم معیاراتون هنوز تغییر نکرده بود برین خواستگاریشون . زیر نظر خانواده ها باهم آشنا بشین. تا شرایطتتون جور بشه.
پذیرش یه پسر دانشجو موفق خیلی راحتتر از یپسر وابسته دبیرستانیه!!!!
این بنفع هردوتون هست اگر واقعا دوستشون دارین بنفع اوشونم فکر کنین اوشون یدخترن احساساتی ترن دیرتر میتونن شکست قبول کنن و بپذیرن. پس یطرفه نگین جدایی براتون از شکست بهتره چون دارین بجای اوشون هم تصمیم میگیرین .شما میدونین اشتباهه اوشون بچه ترن متوجه نیستن شما متوجشون کنین.
مطمعن باشین خدا هم تو این راه کمکتون میکنه.و اگه به صلاح و خیر جفتتون باشه بهم میرسین. دیر وزود داره اما سوخت وسوز نداره.
امیدوارم در تمام مراحل زندگیتون موفق و پیروز باشین.