-
اشکال نداره بهار جان..به نظرم همون جملاتی که اخرش میگی کارتو خراب میکنه و ارزش سکوتی که اولش کردیو از بین میبره و با این کارت نه تنها دید شوهرتو به خودت عوض نکردی بلکه بهش میگی قهرمون نفرت منو از مادرت بیشتر کرده..به نظرم یه کم واسش نقش بازی کن..مثلا ایندفعه دیدیش حال مادرشو بپرس..خیلی با روی باز باهاش برخورد کن..اگه میخوای همه چیو عوض کنی باید تغییر رویه بدی..به نظرم همین که به بهانه بچه میبینیش خیلی خوبه.تو اون مدتی که باهاشی میتونی غیر مستقیم بگی من عوض شدم و دیگه مادرتو دشمن خودم نمیدونم..حالا خودت میدونی..این نظر من بود که تو این مدت از بچه های اینجا یاد گرفتم:43:
- - - Updated - - -
اشکال نداره بهار جان..به نظرم همون جملاتی که اخرش میگی کارتو خراب میکنه و ارزش سکوتی که اولش کردیو از بین میبره و با این کارت نه تنها دید شوهرتو به خودت عوض نکردی بلکه بهش میگی قهرمون نفرت منو از مادرت بیشتر کرده..به نظرم یه کم واسش نقش بازی کن..مثلا ایندفعه دیدیش حال مادرشو بپرس..خیلی با روی باز باهاش برخورد کن..اگه میخوای همه چیو عوض کنی باید تغییر رویه بدی..به نظرم همین که به بهانه بچه میبینیش خیلی خوبه.تو اون مدتی که باهاشی میتونی غیر مستقیم بگی من عوض شدم و دیگه مادرتو دشمن خودم نمیدونم..حالا خودت میدونی..این نظر من بود که تو این مدت از بچه های اینجا یاد گرفتم:43:
- - - Updated - - -
kmr عزیز ممنون از راهکارت..قصد دارم همین کارو بکنم..البته باید خیلی رو خودم کار کنم که بتونم خودمو کنترل کنم و اینجوری برخورد کنم..ولی میدونم..همین که ببینم وسیله هایی که دوست داشتمو ریختن دور بهم میریزم..ولی سعیمو میکنم..:321:
- - - Updated - - -
بچه ها یه خبر جدید:مادرشوهرم اینا امروز برگشتن از خونه من..نمیدونم چرا ته دلم یه کم خوشحالو امیدواره..اگه بیشعورا نمیرفتن خونه من شاید تا حالا شوهرم بهم زنگ زده بود..ولی میدونم اینا رفتن که سر شوهرمو گرم کنن به من زنگ نزنه من خودم پاشم برم..
هرچند نمیخوام به این چیزا فکر کنم و به حرف فرشته مهربان و sci عزیز گوش بدم..بچه ها دعا کنین برام..:203:
-
عزیزم معلوم بود خسته میشن و بالاخره مجبور میشن خونه ات رو ترک کنن. اونا خودشون هم خونه و زندگی دارن. تا ابد که نمی تونستن اونجا بمونند. الان موقع خوبیه که شوهرت با تنها شدنش به خودش بیاد و جای خالی تو رو پیش خودش حس کنه و بفهمه که هیچ کس غیر زن بعد ازدواج نمیتونه تا ابد در کنار آدم باشه. مطمئننا این خبر خوشایندیه ولی باید هوشیار باشی که زودتر با چراغ سبز نشون دادن همسرت برگردی خونه ات و دیگه ناز نکنی. چون هر آن برگشت دوباره مادرشوهرت وجود داره. امیدوارم زودتر برگردی خونه ات و این خبر خوب رو به ما هم بگی.
در ضمن بعد رفتنت اگه دیدی چیزایی که دوست داشتی ریختن دور سعی کن خودتو کنترل کنی. دکوراسیون خونه دوباره میتونه عین اولش بشه. چیزای دور ریخته شده هم دوباره میشه رفت بازار و با پول خرید ولی تنها چیزی که نمیشه درست یا عوض کرد و یا با پول خرید همسرت و قلب شکسته اشه. مراقبش باش
-
بهار جان تو صفحه قبلی واست پست گذاشتم نمیدونم خوندی یا نه..
kmr عزیز حالم خیلی بده..خیییلی
ناامیدم..شوهرم قراره پنجشنبه بیاد شهرمون..میترسم..اگه این هفته ام دنبالم نیاد چی؟؟مادرشوهرم تازه راه خونه من رفتنو یاد گرفته..از همسایه ام ساعت قطار و اتوبوسو پرسیده که دوباره بیاد و بره..اصلا به فکر من نیستن.به فکر زندگی بچه شون نیستن..دارم از کاراشون دیوونه میشم..شوهرم کی میخواد به خودش بیاد اخه؟؟:47::54::54::54::54::54:
-
طناز عزیز ممنونم خیلی ها بهم گفتن اما نمیتونم
اگه تاپیکمو خونده باشی اونجا هم گفتم خیلی از مادرشوهرم متنفرم وقتی منو بچه ام داریم گریه میکنیم اون شاد خیلی اذیتم کرده نمیتونم دست خودم نیست سعی کردم دیدمو نسبت بهش عوض کنم اما هر بار یه چیز شده که نتونستم
اگه بگن یا مادرشوهرتو راضی کن یا طلاق بگیر با تمام نفرت و ترسی که از طلاق دارم با تمام علاقه ای که به شوهرم دارم طلاق و انتخاب میکنم
- - - Updated - - -
طناز تازه 1ماهه دوری تمام این مدت هم مادرش اینا دورو برش بودن الان که تنها شده بیشتر فکر میکنه و انشاالله به خودش میاد
- - - Updated - - -
علامه مجلسی در زادالمعاد از حضرت سید سجاد علیه السلام روایت کرده است: "که فرمودند: چون اول ماه هر شهر به روز دوشنبه قرار گیرد، شروع به خواندن "اذا وقعت الواقعة" بنما تا 14 روز، روز اول یک بار و روز دوم دوبار تا چهارده بار این سوره را بخوان. خواندن این سوره بدین ترتیب موجب توسعه رزق و آسانی کارهای زندگی و حل مشکلات و اداء دیون و برای هر حاجتی مجرب است. علامه مجلسی می گوید مکرر تجربه شده و به نتیجه رسیده است."
دعای ختم هر روز یک بار پس از خواندن سوره ها و دعای روزهای 5شنبه (چهارم و یازدهم) یک بار پس از خواندن سوره ها و دعای ختم خوانده شود
در لینک زیر دعای ختم واقعه و دعای روز 5شنبه موجود می باشد
http://www.ghadirekhom.com/uploads/g...atmevaghee.pdf
- - - Updated - - -
من خودم این ختمو تجربه کردم الان مدتهاست که منتظرم که اولین روز ماه قمری بیافته تو دوشنبه از امروز شروع کن تا 14روز انشااله هم من هم شما 14 روز دیگه میایم مینویسیم با شوهرامونیم و خوشبختیم:72:
-
pحالا که اونا نیستن طناز جون پاشو برو خونت اگرم شوهرت باهات بد برخورد کرد تحمل کن حداقل دیگه اونا نیستن که برات بد شه پیش اونا،برو زندگیتو بساز
-
titititi اخه اگه بخوام برم صبری که اینهمه مدت کردم هیچی میشه..دوباره پیش خودش میگه این اگه تا 1ماهم قهر باشه اخرش خودش اشتی میکنه..میترسم پررو بشه..در ثانی بابام چی؟؟گناه داره..اگه بخوام همینطوری برم غرورو شخصیت اونو له کردم..
-
ولی به نظر من صبر کنی بهتره. بالاخره مجبور به خاطر خودش هم که شده تکلیفتو مشخص کنه. 2 حالت بیشتر نداره. یا میاد دنبالت یا ادعای طلاق میکنه. صبوری کن و منتظر بمون. به قول خودت الان بری بد میشه. شرمنده اینو میگم ولی اینجر مردا که آب خوردنشون هم با اجازه خانواده اشه لیاقت فداکاری و کشیدن ناز رو ندارن
-
بچه ها من خر یه کاری کردم.نتونستم طاقت بیارم..باز دفترچه بیمه رو بهانه کردم اس زدم.متن مکالمه:
_سلام.چرا دفترچه بیمه مو ندادی بیارن؟؟
_مگه شما قهر نکردی رفتی خونه بابات دیگه این حرفا چیه؟؟
_چه ربطی داره؟من قبل این دفترچه ام دفترچه داشتم.معدم خونریزی کرده.لازم دارم
_خوشی به جای اینکه بزنه زیر دلت زده توی دلت؟
_حالم اصلا خوب نیست هیچی نمیتونم بخورم باید اندوسکوپی کنم
_خدا شفا بده
_مرسی..دیگه هیچی نگفت من زنگ زدم جواب نداد.نیم ساعت بعد اس داد خوابیدم کار داشتی زنگ زدی؟جواب ندادم صبح اس دادم میخواستم جواب اس ام اسمو بدی
_دفترچه مو میدی بیارن؟
_دفترچه مال همسر من بوده نه...
_مگه من همسرت نیستم؟تو بیمارستانم منتظر جراحم
جواب نداد من زنگ زدم گفت:
_بگو
_چرا جواب اس ام اس نمیدی؟
_جوابتو دادم
_دفترچه مو لازم دارم
_فعلا سرم شلوغه.میگی چه کار کنم؟
_خب بده بیارن.حالم خوب نیست.رو تخت بیمارستانم
_چه کار کنم؟سرم شلوغه..ببینم چی میشه
_خداحافظ
_بدون خداحافظی قطع کرد
با اینکه 1ماه گذشته به جای اینکه منتظر یه چیز باشه اشتی کنیم اینجوری سرد برخورد کرد..خاک تو سرم..نتونستم طاقت بیارم زنگ نزنم..حالا حتما دوباره کلی خودشو لوس میکنه..
:54::47:
-
طناز جون چرا دنبال بهونه هستی من نمیدونم واقعا به دفترچه بیمه ات نیاز داری یا فقط بهونه بوده واسه صحبت کردن با همسرت ولی اگه فقط بهونه بوده در این مکالمه چندتا دروغ به همسرت گفتی ... که ممکنه بعد ها همین یه مسئله دیگه بشه واسه زندگیتون خیلی آروم و راحت به همسرت بگو تو این مدت که تنها بودی به چه نتیجه ای رسیدی برنامه ات چیه واسه زندگیمون میخوای همچنین تنها باشی تو اون ور و من این ور بگو میخوام بیای و با هم صحبت کنیم به هر حال این زندگی من و تو هست باید برای حل مسائلمون با هم صحبت کنیم چرا طفره میری چرا بی راهه میری بنشین با پدرت صبحت کن بگو پدر جان من از این اتفاق واقعا متاسفم و خیلی ناراحتم به خاطر رفتار و برخورد و صحبتهای همسرت که با پدرت داشته بگو هر وقت به اون روز فکر میکنم خجالت میکشم که تو چشمتون نگاه کنم ... بگو که من تو این شرایط فشار خیلی زیادی رو دارم تحمل میکنم یه جوری باهاش صحبت کن و بهش بگو یک بار دیگه یه فرصت به تو و زندگیت بده و اجازه بده که بری سر خونه زندگیت بگو بزرگی کنه بگو که تو زندگیتون تو هم اشتباهاتی داشتی و درسته که الان سهم همسر شما در این اشتباهات خیلی پر رنگ تره ولی بگو میخوای با همسرت صحبت کنی قبل از اینکه برگردی و با هم به یه مشاوره برید و یه خط قرمزهائی رو در زندگیتون مشخص کنید بعد برید سر خونه زندگیتون...
-
طناز جان چرا به بهونه دفتر نرفتی خونت باهاش حرف بزنی؟
میدونی او الان فکر میکنه دفتر برات مهم تر از اونه قرار بود بگی دلت تنگ شده
میتونستی اونجایی که بهت گفت خوشی به جای اینکه بزنه زیر دلت زده توی دلت؟
جواب بدی نه از دلتنگیهههههه
- - - Updated - - -
ببین من از مکالماتت اینجوری برداشت کردم که میخواستی حس ترحم نسبت بهت پیدا کنه تا دلش بسوزه و دفتر و برات بیاره
- - - Updated - - -
اگرم واقعا دفترو نیاز داشتی چرا گذاشتی دقیقه 90 که برات بیاره؟
من بچه ام 27ام واکسن داره 1هفته پیش اس دادم کارت واکسن و بیاره اونم تو دادگاه جلو قاضی بهم داد