-
بگین عزیز زندگی با عشق قشنگی ولی نمیشه که عشق خورد زندگی کرد اونم دوت ابچه اونم توی این زمانه گرانی
بگید ما حداقل باید یه خونه یه ماشین خوب از خودمون داشته باشیم تا بچه هامون یکمی اونم یکی راحت باشن
بگید اگر قرار با عشق زندگی کنیم من اون ماشینی که شما دوست داری چطوری بخرم تا راحت با دوتا بچه برید بیرون
مگه تو نمیخوای من بهترن باشم و حالم خوب باشه حالا با این حرفات منو ناراحت میکنی
چشم روی پشتهادت فکر میکنم اگر یه کار بهتر از این پیدا کردم هم موقعیتش هم حقوقش میرم
خوب ایشون هم میبنن شما اذیت میشید با سر کله زدن برای همین این پیشنهاد میدن تا همسرشون خسته نشه
- - - Updated - - -
یه وقتی هست طرف تحصیلات نداره یا موقعیت یه کار خوب ندراه اونوقت به زن بچه سختی میده
اگر ایشون آدم با اعتقادی هستن این حدیث براشون بخونید
پيامبر صلىاللهعليهوآله :
مِن سَعادَةِ المَرءِ المُسلِمِ الزَّوجَةُ الصّالِحَةُ وَالمَسكَنُ الواسِعُ وَالمَركَبُ البَهىُّ وَالوَلَدُ الصّالِحُ؛
از خوشبختى مرد مسلمان، داشتن همسرى شايسته، خانهاى بزرگ، وسيلهاى راحت براى سوارى و فرزندى خوب است.
بحارالأنوار، ج76، ص155، ح35
دقت کنید ننوشته کار خوب کار ولی خوبه که آدم خودش راحت باشه
-
- اگه خانم من این حرفا رو می فهمید که با دو تا بچه دم از خود کشی نمی زد.مرغ یه پا داره منم دیگه خسته شدم به خدا الهی شکر خونه و ماشین داریم فقط یه قسط داریم که ماهانه باید پرداخت شه من توانایی این که سالی زنم و بچه هام رو سه چهار بار ببرم سفر دارم ولی اون نمیاد میگه تا از سر این کار نیای بیرون باهات هیچ جا نمیام عید با بدبختی راضیش کردم سه چهار روز زفتیم سفر ولی با پول خودش!!!!واقعا خنده داره!!!
-
خوشبحال شما . خانمتون چقدر دوستون داره قدر همو بدونید
دوست داره همسرش یه جا ار کنه که خسته نشه
تا حالا بهش گفتید روی حرفت فکر میکنم برای اینکه من مردم نمیتونم بشینم توخونه مرد باید بره سرکار و الا زود پیر میشه اگر یه کار جایگزین خوب پیدا کردم میرم ؟؟
-
nasrin خانم به خدا همه اینا رو بهش گفتم میگه تا تو این کار هستی دنبال کار دیگه نمی گردی البته خداییش راست میگه هم وقتشو ندارم دنبال کار بگردم هم مطمئنم با این حقوق جایی کار گیرم نمیاد میگه اگه بیای بیرون چون می دونم ادم کاری هستی یه کار خوب پیدا میکنی و الاف نمیگردی همش میگه به خدا توکل کن چرا اینقدر توکلت کمه به خدا نمی دونم این همه گیرش وا سه چیه ای خدا!!!!!!!!!!
-
بگید از بنده حرکت از خدا برکت . چشم میرم واقعا میگردم و واقعا هم به این اون بسپارید شاید یه کار که خستگی کمتر و لی حقوقش اندازه اینجا بود پیدا کردید
من که با شما سرجنگ ندارم الانم دارم میرم اینجا چون دوست دارم تو و بچه هامون راحت باشین بگید دوست دارم برات بهترین فرد روی کره زمین باشم که باهاش احساس راحتی و دوست داشتن میکنی
بینید فکر نکنم اگر اینجوری بگید خانمتون حرفی بزنن بعدشم ایشون توی آغوش بگیرید همه ی این حرفارم آروم بگید و دستاشو گرفته باشید
-
آقای عزیز میدونید مشکل اصلی خانم شما چیه؟؟؟؟؟؟؟
ببینم شما از خانواده اتون و برادرتون و خانمش تعریف و تمجید میکنید و هی میگین مثلا دلم برای مامان تنگ شده. یا خانواده ام خیلی مهربونن یا پدرم عجب مرد نازنینیه فلان کارو برای برادرم کرد؟؟؟؟؟؟؟؟
حس میکنم همسر شما مشکلش اینه که یه جورایی حسودی محبت شما به خانواده اتون رو میکنه و در واقع با کاراش (همون که گفته برای خرید ماشین برو از بابات قرض کن یا کار اولیتو ول کن و پیش برادرتون رفتین کار کردین) میخواد شما رو تو منگنه قرار بده تا بهتون بگه که اون قدرها هم که میگی، خانواده ات پشتت نیستند و همش لاف میزدی. دیدی پدرت بهت پول نداد برای خرید ماشین، دیدی برای کار به برادرت رو انداختی و آدم حسابت نکرد و برادرش براش مهم نبود و فقط تویی که هی الکی قربون صدقه اونا میری.
و وقتی که خلاف اونچه که توی ذهنشه رخ داده ( توجه برادر شما به شما برای جور کردن کار) حالا عصبی تر شده و این کارها رو میکنه . در واقع اون شما رو فقط برای خودش میخواد و دوست نداره محبتتون غیر خودش برای کس دیگه ای باشه.
لطفا بدون اینکه این رفتارشو به روی همسرتون بیارین تو رفتارتون تجدید نظر کنید
تاکید میکنم همسرتون چیزی نفهمن چون حساستر میشن
-
من اصلا در مورد خونوادم یا داداشم چیزی نمیگم ولی خوب داداشم عادت داره کاری که واسه ادم میکنه خیلی منت می زاره منم واسه همین نمیخواستم برم پیشش همه اینا رو هم برا زنم گفته بودم ولی اون مدام اصرار کرد که به این حرفا و منت ها توجه نکن فکر نون شب باش ولی حالا که رفتم مثل اینکه یه توقعات دیگه داشت(نمیدونم توقع چه حقوقی داشته) همش میگه داره ازت سو استفاده میکنه تا از 4 نفر مثل تو بیگا ری نکشه که میلیاردر نمی شه:grief:
-
عقل من دیگه قد نمیده. دوستان دیگه انشاء اله کمکتون میکنند
-
ممنون از kmr عزیز
عقل منم دیگه قد نمیده دیشب یه رفتاری ازش دیدم که از روانی بودنش مطمئن شدم من چند روز حالم خوش نیست همه جام درد میکنه معده و روده و گوش و دندونم .... دیشب رفتیم خونه بابام اینا زنمم دل درد داشت دخترم خونه بیچاره بابام اینا رو حسابی به هم ریخت بابام ازم خواست خونه رو جارو کنم منم گفتم چشم بعد از شام هم مامانم دستش درد می کرد من ظرفا رو شستم وقتی رفتیم خونه تو راه تو ماشین زنم با طعنه گفت نمیخوای بری خونه داداشت اینا رو هم جارو کنی گفتم این چه حرفیه ؟ گفت مگه تو نوکر مردمی و شروع کرد به فحش دادن اصلا مراعات معده درد و حال بد من و نکرد تازه 3 تا امپول زده بودم بهش گفتم دیگه نمیتونم تحملت کنم که یه دفعه دیدم بچه رو هل داد بغلم پشت فرمون سریع در ماشین رو باز کرد نصف بدنش هم بیرون بود نفهمیدم چیجوری ترمز کردم و دستش و گرفتم بیچاره دخترم زهله ترک شد هنوز تو شوک اتفاق دیشبم!!!
-
فکر می کنم یه مقدار هم حد و مرز زن و مرد در زندگی شما تعریف نشده است.
شغل شما و مسائل کاری شما به همسرتون ربطی نداره که دائم دستور تغییر شغل و ... می ده.
این که شما می گی حقوقم را گرفتم آوردم دو دستی دادم به خانمم، اما اصلا خبر ندارم خانمم چقدر حقوق می گیره !!!
این که دو روز آخر هفته شما از جارو کردن تا آب میوه گرفتن و لباس شستن و ... همه چیز را انجام می دید.
کلا فکر می کنم خیلی منفعل هستید و نقش مرد بودنتون توی زندگیتون خیلی جدی گرفته نشده.
با اون همه بیماری که دیشب داشتید چرا همسرتون ریخت و پاش های بچه را جمع نکرد؟
چرا همسرتون ظرف نشست؟