مشکوک شدن به نامزدم

یه اتفاق خیلی خیلی جالب برای من افتاده گفتم بنویسم تا شاید باعث بشه شما در تصمیم گیریت عجله به خرج ندی. شماره همراه من با 0919 شروع میشه.و شماره 0912 همون شماره متلعق به یه خانم که من می شناسمش و دوستان مشترک زیادی داریم. وقتی یکیاز ما با دوستی که شماره هر دو رو رو مبایلش ذخیره کرده تماس میگیریم اسم طرف دیگه رو صفحه موبایل اون شخص نوشته میشه. ساده تر بگم اس ام اس های من به اسم اون خانم فرستاده میشه. حالا تصور کنید اول که نمیدونستیم چقدر این مسئله خنده دار بود. :311:
اینو گفتم که خیلی در تصمیم گیری عجله به خرج ندی. منتهی در مورد اتفاقات اطرافت هشیار باش.

سلام من سنم زیاد نیس ولی بیشترعمرمو بااین موضوع سپری کردم اول بهت بگم ک مردهابایدتوی دوران عقد خودشونو نشون بدن ولی مگه شما چیزی کم دارین ک اون بخواد با یه نفر دیگه خودشو تخلیه کنه اگ بخوای ب اون زن زنگ بزنی زندگیت خراب میشه اگ شوهرتو میخوای اول رابطتونو قوی کن خیلی بیشتر پیشش برو وکمکم ب خودت وابستش کن و اگه دیدی تکرار کرد ازش توضی بخواه اگ نکردم ب روش نیار ولی اگ الانم خیلی اروم ازش توضی بخواه بگو خطو تازه عوض کردی چرابهت زنگ زده و اینا شاید مال دوران مجردیشه نتونسته دل بکنه ولی بگم بیشتر روی ادامه رابطت فک کن ممکنه هیچ وقت ترک نکنه شایدم ترک کنه

با هم که بیرون بودیم گفتم به این شماره تو گوشیت شک دارم که چرا دیروقت بهت زنگ زده. از گوشی خودم به اون شماره زنگیدم برنداشت و لی الکی گفتم دختر برداشت. از گوشی خودش زنگ زد، دختره برداشت و گفت شما به این شماره زنگ زدید؟ دختره گفت نه اشتبا گرفتید. خودشم به ظاهر خیلی تعجب کرده بود که کیه و چرا تماس گرفته و اونم تماس گرفته البته منم گریم کردم که نکنه داری بهم خیانت میکنی و اون کیه. چنتا حدس و گمان نه چندان منطقی به ذهنش رسید مثلا ولی من متقاعد نشدم و گفت فردا ته توشو در میارم که فردام گفت ولش کن نمیدونم کیه. ولی من شب بدون اینکه به شوهرم بگم با شماره خودم تماس گرفتم به دختره و تهدیدش کردم ولی اون همه چیو انکار کرد و میگفت واقعا از همه چی بی خبره و حتما اشتباهی شده و قسم خورد و گفت من نامزد دارم و وقت این مسائلو ندارم.
خواهرم هم که صداشو میشنید گفت به احتمال 90 درصد چیزی نیست و سوتفاهمی شده حتما.
فرداشم که گوشی شوهرمو چک کردم تماس دیگه ای از یا به اون شماره نبود
به نظرتون بی خیال ماجرا شم و فراموش کنم یا باید هنوز نگران باشم و پیگیرشون؟

یعنی با جواب ندادن شما باید برداشتم این باشه که حتما جریانی هست و باید نگران باشم؟
حداقل بگید که در این شرایط باید چه اقدامی برای نجات زندگیم کنم؟

لطفاً دست از تجسس بازی بردار

روش و کار شما از ابتدااشتباه بوده .... به نظر میاد ذهن شکاکی دارید ... این شکاکی ها اغلب در میان دختر و پسرانی که با

رابطه دوستی ازدواج کرده اند بیشتر دیده می شود و از عوارض آن است .... آیا شما قبلاً با هم دوست بوده اید و به ازدواج

رسیده اید ؟

چون راهنمایی داده به شما برای جلوگیری از شکاکیت و داتشن یک رابطه سالم با همسرت در هردو صورت ازدواج بدون رابطه

قبلی و ازدواج با رابطه قبلی با هم متفاوت هست ... لذا بهتر هست که اینرا بدانیم تا بهتر راهنمایی دهیم .


در خصوص این موضوع اشتباه خود را بپذیرید و حرف شوهرتونو قبول کنید و ماجرا را کش ندهید



.

به نطر من دست از شکاک بودن بردار زندگیتو بکن وقتی حساسی جز نگر میشیري،فکرتم منفی میشه ،مثبت فکر کن خودتو اذیت نکن .http://residentevil.ir/Smileys/advanced/dash.gif

اگه اگه اگه چیزی باشه بالاخره رو میشه پس بیخیال شو و بچسب به زندگیت دست از شک بردار

الان تو دورانی هستی که باید قشنگترین خاطره هاتو بسازی پس نذار حسرت روزای خو رو دلت بمونه پای عشقت وایساhttp://mojdeh.persiangig.com/sheklak...eart-64x64.png

ممنون از فرشته مهربان و بقیه دوستان.
بله ما چندین سال با هم دوست بودیم.
من درسته که آدم شکاکی هستم ولی رفتار شوهرم هم به این قضیه دامن زده. تازگیا خیلی کم برام زنگ میزنه و جواب زنگ منم به ندرت میده و همش دم از کار و مشغلش میزنه حتی وقتی خونشونه و میدونم بیکاره به بهونه های مختلف میخواد از صحبت کردن با من در بره. سر زدن به منم که اصلا انجام نمیده و فقط هروقت میل جنسیش گل کرد میگه بریم یه دوری بزنیم و بعدش تا نیاز بعدیش نیازی به منم نداره.
رفتارش غیر قابل پیش بینی و غیر منطقیه. خیلی زیاد و راحت هم دروغ میگه. اعتماد بنفس کاذب داره. همه تلاششه که هرکاری رو که میدونه ناراحتم میکنه انجام بده. دیگه اصلا از ناراحتی و شکستن دلم ناراحت نمیشه و براش مهم نیست.
میخوام دیگه اصلا باهاش تماس نگیرم و به زندگیم برسم و بهش فکر نکنم و برام مهم نباشه، دیگه نمیخوام گرداننده اصلی این رابطه زن و شوهری که از رابطه دوستیمون کمرنگتر شده باشم. خودش هرکاری دوست داشت کنه حتی اقدام به جدایی و خیانت یا تدارکات عروسی. واقعا دیگه خسته شدم ازش

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط پرستو20

سلام دوست عزیز, به نظر من قبل هر اقدامی یه بار به طور غیر مستقیم به یه بهانه ای از نامزدت بخواه ایرانسلشو بده به تو واسه چند روزی, یا مثلا وقتی نیاز نداره خاموشش کنه! اگر مقاومت کرد بی دلیل و یا بهانه اورد اون موقع جا واسه شک جایزه و باید رو مرحله بعدی که رفع شک هست اقدام بشه

---

عزیزم یبار بهش گفتم اگه ازت بخام ایرانسلتو خاموش میکنی؟ گفت نه، اونو واسه این گرفتم که یه وقت همراه اول آنتن نداد زنگ بزنم و واسه همین گرفتمش!!!
بنظرتون درسته دیگه سراغی ازش نگیرم و ازش دور شم؟
با شناختی که ازش دارم هر چه کم محلی تر کنم بهش، بیشتر دوسم داره ولی هرچی نازشو بکشم و برم سمتش خودشو میگیره و ازم دورتر میشه. ولی از یه طرف دیگه میترسم این کارم باعث سردی و جدایی آسونتر شه چون خونوادشم دوست ندارن که ما با هم باشیم هیچ با هم صحبتم نکنیم...
اون منو مث موم تو دستش شکل داد و یه سری عادتا و وابستگی ها رو تو من ایجاد کرد ولی الان انتظار داره طبق میل و خواستش، کاملا تغییر کنم که واسه من که آدم احساساتیم خیلی سخته. فکرشو کنید کسی که روزی 2 ساعت تمام تلفنی باهاش حرف میزدم و یروز در میون میدیدم رو الان روزی 2 دقیقه هم با منت باید حرف بزنم و شاید با خواست من نباشه ماهی 1 بارم نبینمش.
به اعتراض و حرف زدنم بهایی نمیده، فقط و فقط خودش واسش مهمه. بگید چیکار باید کرد با این جور شوهر تو عقد، که برام قابل تحمل باشه؟

سلام بیتا خانم. ما انسانها وقتی چیزی رو میخوایم برای رسیدن بهش تلاش میکنیم ولی وقتی به دستش اوردیم و مطمئن شدیم به خودمون وابسته اش کردیم رهاش میکنیم. شما مشکلت اینه که رابطه همسرت با خودت رو با زمان دوستیتون مقایسه میکنی. این مشکل شما رو من در افراد مختلفی که ازدواجی شبیه شما داشتن دیدم. در زمان دوستی هر دو طرف تلاش میکنن مطابق میل هم برخورد کنن، برای همدیگه جاذبه داشته باشن تا به هم برسن ولی وقتی ازدواج انجام شد دیگه نیازی به تلاش نیست مخصوصا از طرف پسر چون به چیزی که میخواسته رسیده. یه چیزی که باعث محبوبیت میشه در دسترس نبودنه. شما وقتی مدام به همسرت زنگ میزی، دوست داری باهاش باشی و ... یه جور حالت فرار در همسرت به وجود میاری که میخواد از قفسی که براش ساختی فرار کنه. البته این اشتباه بسیاری از ما دختر خانمهاست. من اینو در مورد همسر خودم هم دیدم. هرچی ازادتر میذارمش و کمتر کنترلش میکنم رابطه اش با من بهتر میشه. هرچی ازش دورتر میشم برای جذب من بیشتر تلاش میکنه.سعی کن کمتر بهش زنگ بزنی. خودتو مشغول نشون بده و انگار اصلا وقت نداری. جلسات خانواده موفق دکتر فرهنگ رو حتما گوش بده. از سایت دانلود رایگان سخنرانی های روانشناسی میتونی دانلودش کنی. موفق باشی و شاد.

بیتا عزیزم تاپیک عقدم و شوهرم بهم خیانت کرده رو خوندی توصیه های اقای sciفک میکنم خیلی بهت کمک کنهhttp://www.pic4ever.com/images/47b20s0.gif