مهدیس چه خوبه برگشته چه خوبتر که پشیمون میشه از کارای که ناراحتت میکنه و چه عالیه که به زبون میاره.
نخواه که پیروز ای دعوا و آشی را برا خودتون مشخص کنید چون اثر مثبتی نمیتونه داشته باشه شما پیروزید چون در کنار هم نباشید ارامشتون سلب میشه چون با هم بودنو دوست دارید و الان کنار همید.
نپرس کجا رفتی و چکار کردی و چه گفتن؟ هر چی که لازم بدونه به مرور بهت میگه شاید با جواب سوالات[احساس ضعف کنه
بهش بگو تو رفتی که خانه محل امنی برا منو فرزندم باشه و خواستی در ارامش صحبت کنیم
بگو نبودی خانه ترسناک بود و من از نبودنت احساس نا آرامی میکردم
بگو افتخار میکنم تو همدردی نبودنت از تمام جای خانه معلوم بود گرچه رفتنت مرا نسبت به کارات کینه ای تر کرده بو و اصلا اجازه نمیداد به نقاط مثبتت فک کنم(بزار بفهمه که دیگه خانه را ترک نکنه و با خود بگه برم تا قدرم بدونه عزیز بشم براش دوباره برگردم) بگو
بهش احترام بزار تاییدش کن تو کوچکترین کارا هم.
الان جفتتون نیاز به توجه بیشتر دارید چه خوب که تو شروع. کننده بی منت و بدون انتظار. عکس العمل اوباشی تا/با محبت او هم و برو بشیb
اونقدر توجه مثبت نه اقراق امیز بکن که یادش بره مسله مهریه ولی اگه دوباره حرفش زد بگو ببین تو هم فلان حرف را تو دعوا زدی مچه دلیل میشه که از دلت بیرون اوده من هم دیدم دارم نسبت به تموم که حرف طلاق میزنی کم میارم یادم. نیست چه گفتم (قاطع حرف بزن. نه با التماس یا لوس بازی )منظورم اینه فک نکنه داری التماس. ش میکنی باور کنه
بهش