برادر عزیزم،
من متن مشخصی رو نمی تونم به شما دیکته کنم، چون نوع کلام و ادبیات شما مثل من نیست و این موضوع کاملا شخصی است اما دوست دارم بگم که خودتون باشید
اصلا بد نیست که الان تماس بگیرید ، سخت نگیرید
شمرده و آرام صحبت کنید. نترسید و هنگامیکه صحبت می کنید یک صفحه کاغذ و خودکار جلوی خودتون بگذارید و روی آن خط بکشید
به هیچ وجه به شما مربوط نیست که به ایشون پیشنهاد کنید که با چه کسی بیان، می توانند با کسی بیان و یا با کسی نیان! اما اگر خواست با کسی بیاد شما استقبال کنید! پس شما پیشنهاد نمی کنید که با کی بیاد و با کی نیاد
ببینید وقتی کسی رو دعوت رسمی می کنید، نمی شه بهش بگید اگر شما مایل باشید! این به معنی متعارف، تعارفات اجتماعیه! شما باید ایشون رو دعوت کنید... صریح و واضح!
ترتیب جملات شما باید کمی تغییر کنه تا به نتیجه مطلوب نزدیک بشه...
حالا برای اینکه روشن بشه اول متن شما رو کمی نگاه می کنیم و اصلاح می کنیم/ بعد نکات رو بررسی می کنیم/ در نهایت به جمع بندی می رسیم
سلام خانم ........
شروع خوبیه. اما پرسیدن حال و احوال هم خوبه اضافه کنید. بویژه وقتی حال شخصی از خانواده مانند پدر رو می پرسید، قضیه کاملا رسمی خواهد شد و موجب می شه شما آرامش داشته باشید
پس در گام دوم بعد از احوال پرسی از خودشون، حال پدر و یا برادر ایشون رو جویا بشید. حالتون خوبه ؟
خیلی عذر میخام که مسدع اوقاتتون شدم میخواستم اگه امکان داشته باشه شما رو ببینم
عذرخواهی برای چی؟ برای مسدع اوقات شدن؟ نه لازم نیست...
نوشتید " اگر امکان داشته باشه" خب اگر امکان نداشته باشه چی؟ یعنی موضوع اینقدر بی اهمیته که اگر امکان نداشته باشه شما بی خیال می شید؟؟
پس این جملات لازم نیست. ضمن اینکه هنوز معلوم نیست شما چرا تماس گرفته اید!؟ پس تا اینجا وقتتون رو تلف کرده اید!
حرف هایی دارم که بهتره بشنوید می تونید حتی داداششتون رو هم بیارید با خودتون
به نظر می رسه که شما اسراری دارید و می خواهید برای این خواهر و بردار فاش کنید! این اصلا شبیه خواستگاری نیست علی آقا!
اگر مایل باشید می تونیم یک جایی قرار بزاریم و به صرف نهار یا عصرانه در خدمت شما باشیم
اگر مایل نباشند چی؟ این شبیه یک دعوت رسمی نیست. شما وقتی کسی رو دعوت می کنید، دعوت باید صریح و روشن باشه:
مثال:
مایل هستم شما رو به یک نهار رسمی دعوت کنم و بسیار خوشحال می شم اگر بپذیرید. من رستوران ........ در نظر دارم، محیط دنج و رسمی است. اگر شما زمان رو بفرمایید برای رزرو میز اقدام می کنم.
پس به این نتیجه سریع می رسم که متن گفتگو و البته درخواست شما خوبه، اما کامل نیست و امکان رسیدن به نتیجه خیلی کمه!
گفتگو و درخواست شما باید از سه بخش مجزا تشکیل بشه، و باید، باید، باید طوری بیان بشه که نتیجه صد در صد به نفع شما باشه، هر چند که شما از اینکه ایشون جواب فوری به شما ندهند و حتی دعوت شما رو نپذیرند، نباید ناراحت بشید!
دقت کنید که ادبیات شما ممکنه با چیزایی که نوشتم فرق کنه.
- قسمت اول:
شروع گفتگو : سلام و حال و احوال و مقدمه درخواست
* اول با صدای واضح و شمرده شمرده نه سریع، سلام کنید و حال ایشون رو بپرسید.
خانواده خوب هستند؟ پدر حالشون خوبه؟ سلام برسونید خدمتشون...
در همین حد احوال پرسی خوبه و در هر سوال منتظر باشید جواب بشنوید... اگر گفتند پدرم کسالت دارند مثلا، لازم نیست وارد جزئیات شوید. ابراز ناراحتی کنید و آرزوی بهبودی ( خیلی ناراحت شدم، امیدوارم زودتر بهبود یابند)
این حال و احوال موجب نرمی شروع گفتگو می شه و اضطراب هر دو طرف رو کم می کنه. البته باید توجه داشت که در همین حد کافیه و زیاد لازم به طولانی شدن نیست
قبل از هر کاری محل رستوران رو در نظر بگیرید، با رستوران تماس بگیرید و یا بروید اونجا رو ببینید و حتی یک بار با خواهر یا دوستتون اونجا غذا میل کنید. شیوه رزرو بهترین میز و مناسب ترین میز رو جویا بشید. آدرس دقیقش رو زمانیکه تماس می گیرید با ایشون، روی کاغذ یادداشت کنید و تلفن رستوران رو هم به ایشون بدید.
* مقدمه در خواستتون رو بگید: ( در طول گفتن این مقدمه نیازی نیست منتظر جواب باشید)
از قدیم الایام همیشه این نوع تقاضاها که مربوط به کل آینده و زندگی می شه، هم با شرم مطرح می شده و هم جسارت و هم البته با عشق ...حالا هم من می خوام قبل از هر صحبتی شما جسارت من رو ببخشید و تقاضای من رو در وهله اول یه دعوت رسمی قلمداد کنید برای امر خیر و البته آشنایی بیشتر، که هیچ تعهدی هم برای کسی ، فعلا ، نداره! اگر قبول کنید، بسیار خوشحال می شم
* دعوت رسمی و طرح درخواستتون:
پیرو صحبتهایی که قبلا حتما در جریانش هستید مایل بودم صحبت حضوری با شما داشته باشم، به همین خاطر می خواستم شما رو به رستورانی در .... بصرف یک نهار دعوت کنم. (نهار در اولویته... بعدش اگر قبول نکرد یا وقت نداشتند، عصرانه) رستوران...... محیط خوبی داره و می تونیم یک ساعتی رو بنشینیم و صحبت کنیم. اگر شما زمان رو بفرمایید، برای رزرو میز اقدام می کنم
* پایان گفتگو:
چند وضعیت قابل پیش بینی است:
1. ایشون از شما می خوان که فکر کنند و به شما جواب دهند: در این صورت بگید: با کمال میل! اگر مناسب باشه من فردا همین حدود تماس می گیرم و جواب مثبت شما رو می شنوم. بی شک این قرار صرفا یک دیدار رسمی است که من مایلم هر چیزی که موجب دغدغه ذهنی شما باشه برای این ملاقات، بر طرف کنم
2. ایشون نمی پذیرند. و خیلی محترمانه عنوان می کنند. شما می توانید بگید: موضوع این ملاقات برای زندگی من و شخص من بسیار مهمه، می تونم بدونم علت رد این ملاقات چیه!؟ چون من با اصرار خواستار این قرار حضوری هستم.. . حاضرم اگر مانعی در این رابطه وجود داره، خیلی صریح عنوان کنید تا بتونم برطرفش کنم.
3. ایشون قبول می کنند. شما زمان رو درخواست کنید. و اگر زمان رو همان موقع گفتند تشکر کنید و اقدام کنید. آدرس رستوران رو زمانی بگید که به زمان قرار کمتر از سه روز باقی باشه. در غیر اینصورت اگر زمانی که به شما گفتند مثلا برای آخر هفته دیگه بود: بگید من با شما روز دوشنبه ساعت ... تماس می گیرم و نتیجه رزرو میز و آدرس رو می گم
4. ایشون اصلا حاضر به پذیرش شما نیستند: در این شرایط حتما عذر خواهی کنید، برای ایشون آرزوی سعادت کنید و فعلا تماس رو قطع کنید
موفق باشید! امیدوارم که موضوع روشن باشه