من باتوجه به مشکل دوستمون مثلا زدم حرف شمابسیارمتینه ودقیقاحق باشماست
نمایش نسخه قابل چاپ
سعی کن برای خودت ارزش قایل بشی فکرنکن اگرترکش کنی میمیری غروروشخصیتت رونبایدبه خاطرش خوردکنی چون خیلی دوستش داری نبایدبه خودت ظلم کنی بعدن پشیمون میشی
عزیزان دل بنده، همسر من نرفته سر من هوو بیاره که. من بعد از عقد فهمیدم یه سری کشته مرده داشته ایشون که از من پنهون کرده بوده. منم چون هی تو دور و برم میبینم خیانت زیاد شده ترسیدم. من یک سال و نیم با ایشون دوست بودم هیچ خبری از هیچ احدی نبود. در مورد کار همسرم هم ایشون تو اینترنت برای خودش با شماره تلفنش تبلیغات نکرده که. منظورم این بود چون آدم معروفی هست، کلی مصاحبه و عکس و فیلم از ایشون تو سایتها ریخته. آموزشگاهها و موسسات خیلی راحت تلفن ایشون رو در اختیار میذارند. یا توی این سایتهای کلوب مانند یه دفعه میبینم یکی یه استاد برجسته میخواد یکی دیگه ورداشته شمارشو گذاشته اونجا
ایشون آدم بزرگیه. هم توی ایران و هم خارج از ایران. توی کارش تقریبا بهترینه. بگذریم که توی اینجا کسی واسه هنر تره هم خورد نمیکنه.
حالا این آدمی که هم جذابیت ظاهری خیلی زیادی داره ( این مساله تقریبی هست چون یکسریها عقیده دارند ایشون فوق العاده جذاب و خوشگله یکسریها نه) هم جذابیت کاری، هم جذابیت رفتاری (کاریزمای شدید)، خودشم که با توجه به چیزی که از بچگیش براتون تعریف کردم عاشق اینه که یکی ازش تعریف کنه و دوسش داشته باشه (اینهارو خودم کشف کردم) خودشو در معرض این مساله قرار میده.
من اینجا گل که لگد نمیکنم. همسرم تو خیابون و مهمونی نمیفته دنبال دختر که. دخترها خودشون جذبش میشن. من با چشم خودم دیدم که مادر شاگرد میاد همسر منو بو میکنه جلوی بچش میگه وای عاشق عطرتونم استاد چقدر خوشبویید. از یه متری بوش میاد، هر دفعه میام شمارو میبینم از این بو آروم میشم. یه لبخند گل و گشاد تحویلش میده.
طرف که زن شوهر داره و مادره جلوی من که نامزدشم اینجوری با همسرم حرف میزنه. چه برسه به بقیه دختر بچه ها که کافیه فقط یکی استاد باشه که عاشقش بشن. اونم پشت سر من و تو خفا.
حرف فرشته مهربان عین حقیقته. مشکل انگاری خود منم که این شخص رو که عاشقشم حالا در کنار خودم دارم اما اذیتش میکنم و بهش شک دارم.
- - - Updated - - -
در مورد اون دختر خانوم من به خاطر حرفهای همسرم که گفته بود سارا رو دوست ندارم و سارا اندازه تو زیبا نیست، باهاش حرف زدم.
گفت اولا یه موی گندیده منو به کل ایل و تبار اون نمیده، اما چون دختره مشکل روحی داشته پیدا میکرده و تهدید کرده بوده که قرص میخورم و خودمو میکشم همسرم میخواسته آرومش کنه و بهش اعتماد به نفس بده که به قول خودش (گند زده) چون اون شخص پررو شده و قصدش این بوده که زندگی مارو خراب کنه. چون فکر کرده همسر من واقعا از اجبار با من ازدواج کرده :311:
الان آقایون تالار هم اینجا میان... کدوم مردی میره از اجبار زن میگیره؟ از هر کدومشون بپرسین به این حرفتون میخنده.
- - - Updated - - -
نگاه عزیز. همسر عزیز من اینقدر پاک بوده که تو سن 22 سالگی ازدواج کرده. یعنی اون سنی که پسرهای الان با کامپیوتر و بازی و چت وقتشونو صرف میکنند. میخواسته یه زندگی خوب داشته باشه. که شکست خورده. همین مسائل کاری و دخترها هم باعث شدند زندگیش نابود بشه. من اینبار دیگه به خودم اجازه نمیدم هرکسی از راه رسید زندگی اون و منو نابود کنه. واقعا نگران شرایط جسمی و روحیش و نگران کارشم. :323:
سارا جان یکی از دوستان نوشت که واقعا نمی دونه چطوری میشه به شما کمک کرد. منم موافقم. شما همه چی رو خوندی شنیدی اما انگار یه جورایی می خوای خودتو عذاب بدی که اصرار داری توی این راه برگشتی نیست. چرا نیست؟ روانپزشک خوب حتما پیدا کن برو. مشاوره هم برای ازدواجت برو. شاید بتونی جلوی ازار دیدن بیشتر خودتو بگیری. به قول یکی از دوستان اینا الان واقعیت های زندگی هستن. و به قول فرشته مهربان این ادم اینه. تو نمی تونی همه چی رو با هم داشته باشی. حتما روانپزشک و روانکاو رو برو. موفق باشی.
سلام سارا
من زیاد به گذشته کار ندارم اینکه چه کار باید میکردی و نکردی. خوب شاید بعضی افراد از جمله خود من از خیلی معیارها در ازدواج حاضر بودیم بگذریم به جای اون طرف مقابلمون از اول کاملا پایبند زندگی مشترک باشه و این مدل دغدغه ها تو زندگی نباشه
ولی الان که میخوای این رابطه ادامه پیدا کنه و به قول فرشته مهربان پای کل تبعات این ازدواج ایستادی باید کاری کنی همسرت فقط از شما عشق رو دریافت کنه و نه بازپرسی و این چیزها
شاید با عشق بشه به یه زندگی خانوادگی پایبندش کرد
این وبلاگ رو بخون
تمام زنانگی هایم عاشقانه برای تو...
سمت راستش لینک خاطرات ماههای مختلف دو سال یه دختر خانم هستش که اول با یه آقا دوست بوده اون آقا اعتیاد به شیشه داشته و ضمنا با زنهای مختلف هم رابطه داشته ظاهرا
طبق ادعای نویسنده وبلاگ الان اون آدم خیلی تغییر کرده و یکساله ازدواج کردن
سارا جان من شخصا موافق مدل زندگی ایشون نیستم ولی به هر حال اگه همه خاطراتشو بخونی احتمالا کمی در نحوه ارائه عشق بهت کمک بکنه
از نظر معروفیت بهت بگم تو فامیل ما هم چندین استاد دانشگاه معروف و خوش تیپ قرار داره مسلما خیلی از دخترا هم دنبال هوسرانی با اونها هستند ولی کاملا پایبند خانواده اند
مجبوری به تدریج و باسیاست تیپ همسرت رو ساده تر کنی البته اگه اجازه بده به شما که در انتخاب عطر و لباس دخیل باشی
سرتو بنداز پایین زندگیتو بکن
دست از چموشی بردار ، به قول خودت حامی رو خواستی و به هر زور و زحمتی شد به دستش آوردی و .... از
اول هم فقط خواستیش که برات باشه و پای همه چیز ایستادی . دیگه ما و این سایت طبیعیه نباید ازت قبول کنیم که
ال شد و بل شد چون اینها همه چیزهایی هست که هشدارش داده شد و شما برات مهم نبود . حالا چطور شد برات
مهم شد ؟ خودت هم در این پست داری نشون میدی بیخودی داد و هوار و نگرانی داری و روند زندگیش کاملاً
برای تو و او طبیعی هست . پس گیر نده و براش همسر باش و سعی کن به جای تجسس و اعتراض و سریش
بودن که او را گریزان میکنه براش همسری کنی و سیاسیتهای جذبی داشته باشی . روش کنترل گری شما برای
او با 40 سال سن و رویه آزادی که در زندگی داشته میشه فرسایش
که دیدی عوارض جسمی هم به دنبال داشته .
این زندگی را خواستی به دست آوردی برای اینکه رفتارهای هیجانی و نسنجیده ات را مهار کنی نیاز هست مراجعه
به روانشناس را ادامه دهی .
سارا جان من کارت دارم بصورت خصوصی اما نمیدونم اینجا کجا باید پیام خصوصی بهت بدم
فکور عزیز ممنون واقعا ازت. خیلی لطف کردی. جزو معدود کسانی بودی که فهمیدی من الان مشکل اصلیم چیه. :43::72: خیلی خیلی ممنونم از راهنماییت
سحر امیری من نمیدونم چطور میشه شما برای من کامنت خصوصی بدید. حتی نمیدونم ایمیل کاربران کجاست که خودم باهاتون تماس بگیرم