اعتراف میکنم سخترین انتخاب عمرم هست و سرنوشت سازترینش به اندازه ای که ذهنم خیلی درگیره اونقدر سبک سنگین کردم دیگه ذهنم بعضی وقتا هنگ میکنهچ
حتما سعی میکنم جواب قطعی بدم و از این دو به شکی دربیام
نمایش نسخه قابل چاپ
:162:
- - - Updated - - -
:162:
سلام، این حرفی که به این اقا گفتید چقدر برای من اشناست "من الان شرایط ازدواج ندارم شما هم اگه کسی از من بهتر پیدا کردی برید سراغ اون"، اینو همین چند وقت پیش خانمی که باهاشون اشنا شدم به من گفتن، حالا قصد و منظور واقعیش رو نمیدونم(ناز کردن یا ...)، اما از دیدگاه من حرف بسیار خودخواهانه ایست مخصوصا اگه پسره خیلی دختر رو دوست داشته باشه. البته من خدارو شکر چون در کنار عاطفی بودن منطقی هستم، بلافاصله تصمیم گرفتم دیگه اصرار نکنم و پیگیر ایشون نشدم....
سلام
شایدچیزایی که میگم دیگه تکراری باشه چون دوستان به تمام نکات اشاره کردن
شایدها وبایدها رو کنار بذارید خداروشکرمنطقی که هستیدپس بیشتر فکرکنیدوتکلیف هردوتون رومشخص کنید درست نیست ک این اقا 2سال دیگه هم پای شمابشینه بعداونی ک شما ایده ال میدونی واسه زندگی نباشه وبخوای ردش کنی.همین حالا تصمیم درست رو بگیر.
همیشه از افراط و تفریط ضربه میخوریم. کاش این فرهنگ جا بیفته زندگیمونو در طول پیش ببریم نه اینکه اونقدر غرق تحصیل بشیم که مجبور بشیم آدما رو سرکار بذاریم. اسمشم بذاریم احترام یا جلوگیری از ناراحت شدن خواستگارم یا پسرامون فکر کنن طرفشون داره ناز میاره. من مخالف پیشرفت تحصیلی نیستم ولی واقعا چرا کشور ما تو دنیا از نظر دانشجوی دختر رکوردداره ؟ چرا باید تحصیلات اهمیتش بیشتر از اونی باشه که باید باشه؟
متاسفم ،با احترام به یانار خانم و روزنه خانم با حرفاشون فقط دیدم به ازدواج منفی تر شد ، دیگه آدم میترسه واسه رسیدن به عشقش تلاش کنه .
خانوما دوست دارن جواب منفی بدن ولی در عین حال هنوز اون پسر ازشون یه فرد رویایی تو ذهنشون داشته باشه این اوج بی انصافیه . از خانوما خواهش میکنم اگه یه پسرو دوست ندارین محکم و قاطع بهش جواب منفی بدین ، این جمله که او پسر اصرار میکنه یا از این دست اصلا توجیه خوبی نیست بهرحال ما قدرت انتخاب داریم
ببخشید اگه تند رفتم!!!!!
خواهر عزیزم
منم دقیقا همین مشکلو داشتم
با این تفاوت که دقیقا داشتم این حرفارو از زبون یه خانم دیگه میشنیدم
دوسش داشتم ولی اون نتونس با این افکارش کنار بیاد
اونم بمن میگفت زیاد از قیافت خوشم نمیاد
بعد از کلی بالا و پایین رفتن آخرش گفت : نه!
یکم مرام داشته باش و تکلیفتو با خودت روشن کن
گذر زمان فقط عادت میاره
نه عشق
نه دوست داشتن
و نه هیچ چیز دیگه
بعد یه سال هنوز دودلی
و این روال خوبی نیس اگه نمیخایش تمومش کن و به امید گذر زمان نمون
اینم بگم که من خودم پزشکمو فک نکنم ازبابت موقعیت یا مسایل مادی اگه بامن ازدواج میکرد مشکلی بوجود میومد
الان ازش صمیمانه سپاسگزارم
درسته باهام بدرفتاری کرد
ولی اینقده مرام داشت که حقیقتو بگه
بااینکه خیلی راحت میتونست بمونه و ازم سواستفاده کنه و آخرشم بگه نه
خانوم http://www.hamdardi.net/images/style...er-offline.png بهترین کار اینکه سنگاتو با خودت وا بکنی اینکه عشق و تعهد و... از اون آقا میگید معیارهای خیلی مهمیه و تاثیر گذار
ولی این درست نیست که اون آقارو 1 اسال یا 3 سال معلق نگه دارید چون عاشق شماست و شمارو دوست داره!
خودتون رو بزارید جای ایشون؟
شما ببین با این شرایط میتونی باهاش زندگی کنی؟ با ملاکاتون و معیارات میخونه یا نه؟
ممکنه این آقا 100% موجهه و مطمئنه که اینجوری که من متوجه شدم هست ولی ملاکای شما کاملا فرق بکنه و ...
پس وقت این آقارو بیشتر از این نگرید اگه به ملاکاتون نمیخوره صریح و قاطع به ایشون بگید بره دنبال زندگیش ، این درست نیست منتظر این بمونه تا فردی بهتر گیر میارید ؟ یا درستون تموم شه و....
من فکر میکنم ملاک های شما و طرز فکر و ودیدتون به زندگی با شرایط ایشون فرق میکنه منتها چون شما خصوصیات مثبت و استثنایی و عمیق ایشون و دوست داشتنشو میبینید میترسید هم چین موردی دیگه گیرتون نیاد و از دستش بدید
یاحق
شما برای کی می نویسید؟
این تاپیک از تیرماه است!! شروع کننده اش هم که نیست!
سلام دوباره به دوستان بعد از مدتها
چند بار خواستم بیام نتیجه رو بنویسم الان بهترین زمانه چون دیدم تاپیک بالا اومده
بعد ماه رمضون من جواب نه محکم به ایشون دادم
ببینید دوستان من واقعا آدمی نیستم که بخوام با احساسات کسی بازی کنم یعنی این حرکتو لایق یه انسان نمیدونم من خواستگارای زیادی دارم ندید بدید عشق و ابراز احساس نیستم که بخوام از ترس از دست دادن کسی رو تو دستم نگه دارم اینم بگم که من سع میکنم پاک زندگی کنم تو پست اولم گفتم چه احساسی به ایشون داشتم من خیلی احساساتی نیستم الانم که تمومش کردم میبینم که وابسته نشده بودم اما علاقه ی ایشون بحث وابستگی نیست ایشون واقعا دوسم داشتن
تو ان مدتی که بهشون گفتم نه... خیلی اس دادن به بهانه ها مختلف اما هیچ وقت ج اس ندادم و نخواهم داد الان چند مدت یه بار اس میدن که نظرمو عوض کنن حتی یه بار عصبی شدن و اس دادن هیچ ارزشی برام دیگه نداری بازم ج ندادم
من اگه مخواستم با احساس کس بازی کنم متونستم ادامه بدم یا ابراز علاقه کنم و یا ....
فقط از خدا خواستم یه عشق پاک دو طرفه بهشون بده تا منو فراموش کنه :203:
نمیدونم بعضی وقتا دعا میکنم از یاد ببره منو عشق من تبدل به نفرت بشه براشون :203:
من نمیدونم چرا اینجوری میشه تو دانشگاه هم یه نفر مثل ایشون عاشق دلباخته هستن ولی بهشون اجازه ی حرف زدن هم ندادم و تا اونجایی که میتونم بی تفاوت رفتار کردم اما خوشحال نمشم مثل دخترا دیگه من واقعا عذاب مکشم وقت ان چیزا برام اتفاق میفته من
من نمیدونم چجور بگم نه که اذیتم نکنن اصرار نکنن
واقعا تشکر میکنم که این تاپیکو بالا آوردین نیاز داشتم این حرفارو بگم
خیلی جالبه این اقا چرا این همه داره اصرار میکنه!!!!!!!!!!من به شخصه دختری بهم بگه از قیافت خوشم نیومد یه لحظه هم دیگه به همچین دختری فکر نمیکنم حتی اگر خودشم پشیمون شه برگرده دیگه محاله قبولش کنم(حالا برخوردهای دیگه بماند)،این اقا اگر یکم برا خودش ارزش قائل بود هیچ وقت تا این حد پافشاری نمیکرد برای این ازدواج!!! اگر ادم سالم و خوبی باشه قطعا دخترهای خوبی که ارزوشونه با همچین ادمی ازدواج کنند زیاده،به نظرم قدر خودشو نمیدونه