من شنيدم تو اداره پليس خودشون مشاور دارن وميتونن حتي تلفني راهنماييت كنن.هر طور شده از راههاي مطمئن اقدام كن تا ضربه اي نخوري.
امشبم كه شب عيده از خدا ميخوام زودتر هر طور خودش ميدونه نجاتت بده عزيزم.
نمایش نسخه قابل چاپ
من شنيدم تو اداره پليس خودشون مشاور دارن وميتونن حتي تلفني راهنماييت كنن.هر طور شده از راههاي مطمئن اقدام كن تا ضربه اي نخوري.
امشبم كه شب عيده از خدا ميخوام زودتر هر طور خودش ميدونه نجاتت بده عزيزم.
منظورت چیه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط matinalone
چی دست ایشون داری که می ترسی؟
می شه بیشتر توضیح بدی؟
یه دوره مربی گری بودایشون معرفی کردندباهم رفتیم اونجاکپی شناسنامه وکپی کارت ملی وعکس دادم ازاون میترسم میگم نکنه سواستفاده کنه چون ازاعضای اصلی اون انجمن هست درسته هرکسی که تودوره شرکت کرده بودمدارک دادولی من میترسم میگم نکنه ازمدارک من سواستفاده کنه به ایشون ندادم بلکه به مسئول بانوان مدارکم رودادم حالامیخوام پیش اون خانم برم به یه بهانه ای تاببینم چی میگه مدارکم روتهران فرستاده تامدرکم بیادیاایشون ازخانم مدارکم روگرفتند
راستی اونجامنوبه عنوان خانمش معرفی کرده بودوهمکاراش تبریک گفتندحتی اخرجلسه خودش اومدمدیرشون تبریک گفت گفتندایشالله خوشبخت بشیدوتبریک میگیم ولی من هیچی نگفتم
شیداخانم میتونم بپرسم چرابامن تندحرف میزنیدطوریکه فکرمیکنم اگرکنارتون بودم یه دست کتک مفصل ازتون میخوردم:confused:
الان منظورت از این تاپیک چی هست؟
می شه دقیق بنویسی
1- دوست داری ادامه بدی؟
2- دوست داری راه درست را انتخاب کنی؟
3- سه تا از مهم ترین دلایلت برای موندن با این آقا چیه؟
3- 5 تا از صفات خوب این آقا را بنویس.
4- 5 تا هم از بدیهاش بگو.
زودعصبانی میشه مثل خودم، سرقولی که داده نمیمونه(بدقوله)،ناراحت بشه زودایرادهاتوبهت میگه،دلش بگیره یاناراحت بشه جواب تلفن نمیده ردتماس میده خاموش میکنه ،کینه ایهنقل قول:
نوشته اصلی توسط شیدا.
اخلاق بدی که تازگی پیداکرده میگه میرم به مامان اینامیگم حامله ای من هم گفتم مهم نیست فوقش گواهی سلامت میدم
- - - Updated - - -
وقتی هم بهش میگم فلانی واسه خواستگاری قول داده بودهمون روزاومدمیگه حتماسنش زیادبوده
یناهم جزو اخلاقهای بدش هست
خانم مقداری واسه خودت ارزش قائل باش
این رابطه مسخره ( واقعا مسخره ) رو تمام کن
هیچ آینده ایی با این آقا نخواهی داشت
رابطه رو زودتر تمام کن
عزیزم من یک زن متاهل هستم و تجربه زندگی مشترک رو دارم. بر اساس تجربم می خوام اول از همین نوشته های خودتون یک سری خصوصیات این آقا رو براتون
لیست کنم:
1- پیشنهاد دوستی به شما در ابتدا
2- تهدید به خودکشی
3- از ابروی شما مایه گذاشتن (معرفی شما به همه)
4- دروغگو (وقتی با شما ازدواج نکرده خودش رو همسر شما معرفی کرده )
5- بدقول
6-کینه ای
7- تهدید شما به بدترین شکل ممکن (اعلام حامله بودن شما)
8- تقاضای رابطه جسمی از شما در دوران بلاتکلیفی (سوء استفاده)
9- عدم توانایی تصمیم گیری به جا
10- توجه به خانم های دیگر .
تجربه به من می گه هر کدوم از این صفات به تنهایی برای خراب کردن یک زندگی مشترک کافیه حالا شما می تونی خیلی از خصوصیات بد دیگر هم که بعد از ازدواج مشخص می شه رو هم به اینها اضافه کنی تا ببینی با چه معجونی داری عمر و جوونیت رو به باد میدی. مشکل شما الان به نظر من بلاتکلیفی نیست. این بازی ای است که شما در اون قرار گرفتی تا توجهت از واقعیات این مرد (مشکل اصلی) برداشته بشه و بیشتر برات مهم باشه که زودتر تکلیفت مشخص بشه. در حالیکه مشکل اصلی شما همین حضور این مرد در زندگی شماست که چه در این حالت که هستی باشی و چه ایشان بر فرض محال اقدام به ازدواج با شما بکنند زندگی شما با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود چه اینکه الانم با خفیف شده اونها روبرو هستی .
امروزبهش پیام دادم وگفتم بهتره این رابطه روتموم کنیم حرف وفکرمهم نیست مهم عمله دیگه بهتره فکرنکنیدیاهی به گوشیتون نگاه نکنیداگه مردعمل بودی میومدی واین همه بهانه تراشی نمیکردی من میرم دنبال زندگی خودم شماهم بریددنبال زندگی خودتون
- - - Updated - - -
ای کاش یاد میگرفتیم !
اگر در رابطه ای حرمت زیر سوال رفت ؛ برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنیم و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانیم . . . !
- - - Updated - - -
ازهمه دوستان عزیزیه خواهشی دارم خواهش میکنم کمکم کنیدبتونم تحمل کنم بااینکه میدونم همون کسی نیست که میخوام بتونم به کارم ایمان داشته باشم وقوی باشم به کارهای روزمرم برسم
سلام دوست عزیز
خوبه که بالاخره تصمیم گرفتی از بازی بیرون بیای
به نظر من هم اینکه شما رو به عنوان همسر معرفی میکرده به خاطر علاقه به شما نبوده میخواسته همه فکر کنن متاهلی و بهت مورد ازدواج معرفی نکنن من اگه جای شما بودم بلافاصله بعد این صحبت ایشون میگفتم البته هنوز هیچی معلوم نیست
اینکه ایشون تلویزیون شکسته و به دستش آسیب زده خیلی نشانه مهمی هستش
یعنی ایشون کنترل اعصابش رو نداره یعنی زندگی با ایشون توام با خطر هست
ضمنا در نظر داشته باش ایشون میره باغ شمال چه کار کنه کسی که انقدر به این قضیه علاقمند هست حتما جذابیت خاصی برای خودش اونجا ایجاد کرده مثل حضور یک زن، مثل استفاده از مواد مخدر در طبیعت، اسفاده از مشروب و ...
بهترین راه فعلا همین کاری هست که شما کردی ضمنا نذار کسی فکر کنه ایشون همسرته اینطوری موقعیت ازدواج برات پیش نمیاد ساده لوح نباش
ضمنا اگه خواستی جدا بشی حرفی از اینکه میخوای به خواستگارات جواب بدی و ... نزن چون اینطوری لجش درمیاد و اگه عصبی و بی همه چیز باشه ممکنه برات خطر ساز بشه
خیلی با آرامش رابطه رو تمام کن و یادت باشه هرجا شما رو به عنوان همسر معرفی کرده بعد اتمام قضیه بری و از سو تفاهم دربیاریشون