نوشته اصلی توسط
نوپو
دوست عزیز من فشاری را که به شما وارد می شود درک می کنم. شما در حال حاضر دو مشکل دارید. یکی اینکه می خواهند شما را به ازدواج ناخواسته وادار کنند. دوم اینکه به پسری علاقه مند هستید و می خواهید با او ازدواج کنید. شما اول باید مشکل اول را حل کنید و بعد سر فرصت به مشکل دوم بپردازید. با توجه به اینکه ترم بعد آن آقا به دانشگاه خواهد آمد. من حس می کنم مشکل ازدواج اجباری باعث شده شما بخواهید هر چه سریع تر با آن آقا که کشش اولیه به او دارید ازدواج کنید. اما این کار را نکنید که کارها گره کور می خورد.
اما مشکل اول شما دو حالت دارد: واقعا شرایط خانوادگی و مالی آن آقا را می دانید و شناخت کافی از رفتار و عقاید و شرایط کلی او پیدا کرده اید و بعد خوشتان نیامده و جواب رد داده اید با این حال خانواده بدون توجه به خواست شما اصرار می کنند و می خواهند قرار ازدواج و عقد را بگذارند.
وجه دوم : شما خواستگاری را قبول ندارید. دوست دارید اول با کسی مدتی رابطه عاطفی برقرار کنید و به اصطلاح عاشق شوید و بعد ازدواج کنید چون از بچگی احساس تنهایی شدید داشته اید و فکر می کنید از این راه هم تسکین دردهای گذشته را می یابید و هم در آینده تنها نخواهید بود. به همین دلیل حاضر نیستید به خواستگار خود فکر کنید و خانواده شما اصرار دارند که بیشتر خواستگار خود را بررسی کنید و سعی می کنند ارتباط با خانواده خواستگار را ادامه دهند شاید شما نظرتان عوض شود.
منتظر جواب شما هستم.
یک نکته ی خیلی مهم این است که شما الان تحت فشار شدید روحی هستید. بنابراین تصمیم گیری برایتان مشکل است. پس در حال حاضر هیچ تصمیم قطعی نگیرید. تصمیم گیری را به وقت آرامش موکول کنید. هنگامی که نه نفرتی نه علاقه شدیدی در وجودتان حس کنید. کاملا ریلکس و آرام.