یه پیشنهاد دارم ولی صبر کن ببین کارشناسان تاییدش میکنن یا نه بعد انجام بده: و اون اینکه برو محل کارش بیرون منتظر باش! اومد بیرون بگو باید باهاش صحبت کنی و ببرش پارک یا کافی شاپ نزدیک محل کارش و تمام حرفاتو بهش بزن!
نمایش نسخه قابل چاپ
یه پیشنهاد دارم ولی صبر کن ببین کارشناسان تاییدش میکنن یا نه بعد انجام بده: و اون اینکه برو محل کارش بیرون منتظر باش! اومد بیرون بگو باید باهاش صحبت کنی و ببرش پارک یا کافی شاپ نزدیک محل کارش و تمام حرفاتو بهش بزن!
منم موافقم حتما حرفات وقتی تاثیر داره که از نزدیک باهاشون حرف بزنید اس ام اس دادن های الکی کارو بدتر می کنه و همین طور قربون صدقه رفتا و احساسی برخورد کردن ها.. بهترین کار از نزدیک حرف زدن است که همه چیزو توضیح بدید . اون اس ام اس دادن ها مثل فیلم هندی میمونه این جور کارا هیچ وقت جواب نمی ده . حرف باید قابل درک باشه احساس بشه و این فقط وقتی امکانپذیره که برید و از نزدیک حرف بزنید
سلام
من با نظر فرشته مهربون موافقم . صبر داشته باش و پله پله جلو برو و هرکاری میخوای انجام بدی به عواقبش فکر کن . شوهرت الان عصبانیه و کاملا حق داره . و این احتمال رو بده تو خیابون ضایعت کنه و نخواد حرف بزنه اون وقت غرورت بیشتر شکسته میشه و برگشتن خودت هم به حالت عادی زمان میبره
پس فعلا از طریق اس ام اس و تماس تلفنی ماجرا رو ادامه بده
درسته که میگی طلا که پاکه چه ... اما باید اشتباهتو قبول کنی اگه سوار ماشین استادت نمی شدی که مزاحمه نمی یومد وسط خیابون بغلت کنه .فوقش دو تا تیکه مینداخت و میرفت یا میومدی کنار اتوبان تا سوار یه ماشین دیگه شی که تاکسی یا مسافر کشه . به هیچ عنوان توجیهی برای سوار شدنت نیست چون اگر همسرت تو چنین موقعیتی بود قطعا نمی بخشیدیش
من عذر میخوام لحنم یه کم تنده اما دوست دارم احساس همسرت رو درک کنی و به خاطر یه اشتباه زندگیه شیرینت از هم نپاشه
اشتباه فکر کردی . گفتیم فقط احساس مثبت باش
از اینکه حاضر نمیشه حرف بزنه تو بهت بر میخوره و اون حرفها رو میزنی . اون حق نداره با خوندن اون حرفهای کاملاً عاطفی و عاشقانه خطاب به زنش ناراحت بشه ؟؟؟؟
برای خودت این حق را قائلی که اون به این زودی با اس ام اسهای تو بیاد حرف بزنه و چون اونجور و اون زمانی که تو خواستی نشده ناراحت بشی ، خسته بشی ، بگی حرفهات خنده داره ( تحقیر ) و .... پیش خودت فکر کنی براش به اندازه کافی وقت گذاشتی ( غرور و طلبکاری ) و ..... اما اون حق نداره از شوکی که بهش وارد شده با هزارتا فکر و خیال ناجور که بطور طبیعی خودت هم بودی برات پیش میامد و یادت باشه گفتیم منطق از کار می افته ، فرصت داشته باشه بیرون بیاد و باید زمانی که تو مایلی اون بیرون اومده باشه . تا تو خسته نشی و ....
ببینم با ربات سرو کار داری و تنظیمش کردی ؟ یا با آدم اونم با خصوصیات خاص خودش که تو در هر حال انتخابش کردی ؟ کدامیک ؟
این استدلال و نتیجه گیری غلطی هست .
چرا توجه نمی کنی که گفتیم منطق از کار می افته همانطور که خودت هم در موقعیتی که خیلی جزیی و بی اهمیت بود منطقی رفتار نکردی و چند روز طول دادی و اگر اینجا راهنمایی نمی گرفتی باز هم طول می دادی یا اگر راهنمایی اشتباه می گرفتی وخیم ترش هم می کردی . یادته او چقدر قربون صداقه ات رفت ، چقدر عذر خواهی کرد و تو چقدر بی محلی کردی و ... ؟؟؟
در این شرایط فرد احساسی میشه . و باید از همین طریق هم حالشو خوب کرد . مثل کاری که او با تو کرد ( قربون صدقه رفتن ،عذر خواهی اونم مکرر و .... تازه گناهی نکرده بود اما تو ذهن خوانی کردی و در ذهنت بریدی و دوختی و توی ماشین اونجوری پریدی بهش و در واقع تهمت زدی که عمداً چنان کرده و ....
یادته دفعه قبل وقتی گفتی خوبه منم برم دست فلانی رو بگیرم چه واکنشی نشون داد ؟ اون فقط حرف بود در اعتراض به کار او ... اما واکنشش یادته . اما در این وضعیت که باید اگر همون آدم قبلی بود واکنشی وحشتناک نشون می داد ، دیدی که اول سکوت کرد ، حالش بد شد ، یخ کرده بود و .... بعدش رفت تا مبادا بخاطر عصبانیت و ذهنیتها و ناراحتی با خشونت برخورد کنه . یعنی با درایت عمل کرده . خودش رو از موقعیت دور کرده . از او انتظار نداشته باش آهنین باشه
وقتی توی اس ام اس میگه نمی ترسی ؟. یعنی نگرانته ، یعنی اس ام اسهای عاطفی ات اثر گذاشته و دنبال زمینه هست برای برگشت . دنبال اینه که بار و فشار روحیش کم بشه که برگرده و خشونتی پیش نیاد و تو اینو درک نمی کنی ؟
اگر در جواب پیامش می گفتی ... یعنی نمی دونی که می ترسم . اونم در این اوضاع روحی ؟؟؟ می گفتی دل توی دلم نیست . می ترسم حالم بد بشه و کسی نیست به دادم برسه . بی تو خونه برام جهنم شده . و .... نمیای ؟ بهتر بود
شرط گذاشتنش هم بهانه بوده که با حفظ غرورش برگرده . که بهت گفتم اون جوابا را بده که تو هم جوگیر حرف بعضی از اعضاء شدی و حرفهایی که درست نبود و پالس منفی داشت زدی .
با عرض معذرت خدمت دوستان.به نظر شخصی من حضوری صحبت کردن الان شرایطو بدتر میکنه جون الان شوهرتون(با عرض معذرت) شما رو به چشم دیو میبیننو حتی اگه به چشم دیو نبینن دیگه نازنینش نیستین.نمیگم دوستون نداره چون حتما داره ولی دلشو شکستین و الان از دستتون فراریه.خودش هم نمیدونه چیکار کنه.
از دوستانی که کمک میکنن عاجزانه خواهشمندم جمله ای نگین که باعث بشه این خانم از این بیشتر احساس خود بزرگ بینی یا خود کوچک بینی کنه
ی توصیه دیگه! به نظر من اصلا نگو این آقا نامزد قبلیت بوده که حساسیتشو 100برابر میکنه و بیشتر با خودش فکر میکنه گذشته شما چقدر مزاحم حال و آیندتونه و در آینده هم بدبین میشه که هر لحظه ممکنه سر و کله استاد پیدا شه!!!!! میافته تو فاز چک کردن و کنکاشگری و ... و اعصابتونو خورد میکنه!
عنوان تاپیک فریبنده است! گمراه کننده است! اصلا حقه قشنگی برای جلب نظر نیست!
وقتی که آدم عنوان تاپیک رو می بینه خصوصا با توجه به تاپیک قبلی و خصوصا با علامت تعجب جلوی *بازگشت همسرم!* اولین چیزی که به فکرش میرسه اینه که همسر ایشون برگشته. اما وقتی با خوشحالی وارد میشی و می خونی تازه متوجه میشی که اینطور نیست!
یکی دو تا تاپیک دیگه هم دیدم که عنوانهای گمراه کننده دارند. و این به نظرم یکجور بی صداقتی و بد رفتاری با خواننده است!
نمی تونم بگم کس دیگه ای بوده بگم کی بوده ؟چرا ایمیلم رو داشته ؟چرا نگفتم چنین ایمیلی هم دارم؟کی بوده که انقدر احساس صمیمیت با من کردش و این چیزارو برام نوشت.
فقط ی چیزی به ذهنم میرسه اینکه بگم من با دوستم سوار شدم یعنی جریان رو عین واقعیت تعریف کنم ولی بگم دوستمم باهام بود و دوتایی بدجا سوار شدیم .اونم این نوشته هارو برای دوستم زده باهم قبلا دوست بودن و این ایمیلم ماله دوستمه ولی نمی تونست بره چک کنه من براش رفتم .
راستی ی عنوان مناسب بزارید عنوان هیچی به ذهنم نرسید اون لحظه .علامت تعجبم یعنی اینکه خودم میدونم مناسب نیست.من این عنوان رو از رو ایده ای که فرشته داد نوشتم چیز دیگه ای هم به ذهنم نرسید شاید بهتره بشه برگردوندن همسرم؟ یا چیکار کنم که برگرده؟
بی دل خیلی دلت خوشه گیر دادی به عنوان ! اونم حقه قشنگ .واقعا نمی دونم چی باید در جواب بهت گفت.فقط محترمانه ازت میخوام پستی خارج از موضوع تاپیک ارسال نکنی.
الان شاید بعضی ها بگن دروغ نگو به دروغ متوسل نشو ولی فکر میکنم این رو بگم خیلی بهتره.که اصلا در مورد من بی اعتماد نشه.قصدم دروغ گویی نیست فقط میخوام ارامش داشته باشه.
- - - Updated - - -
این رو هم بهش گفتم که اگر من می خواستم چیزی ازت پنهان کنم یا ریگی به کفشم بود خیلی بیشتر از اینها حواسم جمع می کردم از خونه وارد اینترنت نمی شدم من که میدونم تو همیشه همه چیز رو چک می کنی هیستوریم رو پاک میکردم پس بدون جریان چیز دیگه ای بوده اصلا من میخواستم بیام بیدار کنم برات تعریف کنم.ولی واکنش بدی نشون دادی و منم فکر میکنم رو در رو برات تعریف کنم بهتره تا اس ام اس یا تلفن.توهم این فرصت رو نمیدی.
- - - Updated - - -
ی فکر دیگه هم به ذهنم رسید اینکه جریان رو به مامانم بگم واقعی شو به مامانم بگم و بگم بهش زنگ بزنه بگه بیاد با مامانم حرف بزنه
مطمئنم مامانم بهش زنگ بزنه بهش جواب میده و میاد خونشون
بدونه به مامانم گفتم می فهمه اصلا مساله ای نبوده که من رفتم برای مامانم تعریف کردم به مامانم بگم بگو همون روز هم براش تعریف کردم.کلا مامانم خیلی خوب می تونه صحبت کنه.