-
جناب کامروامنم درحال حضردارم کارزن دایی شماروانجام میدم وشایدتواین 4سال ما به تعدادانگشتای یک مشت هم دعوانکرده باشیم اماخودم خیلی افسرده وعصبی شدم ودارم اذیت میشم.
زندگانی موفق:من واقعانمیدونم ازچی خوشش میادجزاینکه اگه توی خونه بشینیم جایی نریم وباهم حرفی نزیم فکرکنم بهترین زمان برای شوهرم باشه تازه اگه دوستش هم بیادوصداش کنه جلوی در،که همه چیزبراش عالی میشه .
باورکن خودش هم اون موضوع یادش نمیاد
-
یه مشکل دیگه هم هست اونم اینه که بازم فردامیخوایم بریم شهرستان منزل پدرشوهرم ازحالا بداخلاقی روشروع کرده وهروقت ما میریم اونجا چندروزی که اونجاهستیم مدام همه ازما میپرسن شماقهرهستیداینم فقط بخاطربی توجهی زیادهمسرم هستش
-
نگاه خانم تنها مساله ای که هست اینه که شوهر شما از ازدواج پشیمونه.البته منظورم این نیست که شما در حق شوهرتون همسری نکردین ولی شوهرتون از اینکه چند سال قبل ازدواج کرده پشیمونه که یکی از دلایل این کار شاید دوستانی که شوهرتون ذاره باشه.شاید دوستان شوهرتوون(باعرض معذرت) با دیگر خانم ها رابطه دارند.خانم هایی که فقط ظاهر دارند و حتی ظاهر خود را با آرایش و جلوه گری به نمایش میگذارند.و شوهر شما با دیدن دوستان خود فریب خورده و غبطه آنها رو میخوره.
و شاید اینکه افسوس میخوره که چرا ازدواج کرده (و به قول خودش دست وپای خودش رو بسته).و لذت داشتن همسری مهربان و دختری خوشگل که شما میگین رو متوجه نمیشه
- - - Updated - - -
نگاه خانم تنها مساله ای که هست اینه که شوهر شما از ازدواج پشیمونه.البته منظورم این نیست که شما در حق شوهرتون همسری نکردین ولی شوهرتون از اینکه چند سال قبل ازدواج کرده پشیمونه که یکی از دلایل این کار شاید دوستانی که شوهرتون ذاره باشه.شاید دوستان شوهرتوون(باعرض معذرت) با دیگر خانم ها رابطه دارند.خانم هایی که فقط ظاهر دارند و حتی ظاهر خود را با آرایش و جلوه گری به نمایش میگذارند.و شوهر شما با دیدن دوستان خود فریب خورده و غبطه آنها رو میخوره.
و شاید اینکه افسوس میخوره که چرا ازدواج کرده (و به قول خودش دست وپای خودش رو بسته).و لذت داشتن همسری مهربان و دختری خوشگل که شما میگین رو متوجه نمیشه
-
امیدوارم مشکلت حل شه .
فکر می کنم بهتره از مدیریت بخوای لطف کنن و نظر بدن
-
آقای saman sanaye به این راحتی قضاوت نکنید لطفا!!!
نگاه عزیز به نظر من شما باید از یه کارشناس و مشاور خبره کمک بگیرید با این شاید شایدها حدس های الکی از کسایی که حتی خود شمارم نمی شناسن مشکلتون حل که نمیشه هیچ تازه شما را هم بد دل و بی میل به حل مساله میکنه
چرا به مشاور مراجعه نمیکنید؟
-
زندگی موفق چطوری ازمدیریت درخواست کنم راهش روبهم بگی بی نهایت ازت ممنون میشم.
اندیشه22چون همه مشاوره هامیگن بایدهمسرت هم بیادکه اون اصلا راضی به اینکارنمیشه چنددفعه بهش گفتم قبول نکرد
-
-
نگاه عزیز،
یک تاپیک جدید با عنوان جذاب تری باز کنید، شاید دوستان بیشتری به شما کمک کنند.
یا راه بهتر این است که گزارش بدید عنوان تاپیکتون را عوض کنند.
من تاپیکتون را خوندم. اول اینکه عنوانش خیلی ساکته.:o
خودتون هم خیلی ساکتید.
اکثر پستها یک جمله، دو جمله، نهایتا سه خط است.
اگر می خواهید کارشناسها به تاپیکتون بیایند برای کمک، به یکی از دوستانی که آبی پررنگ هست،
بگید که تاپیکتون را بذارن در "تاپیکهای نیازمند به راهنمایی کارشناسها"
و دیگه این که
فکر می کنم اگر شما کمی شور و هیجان داشته باشید، با کمک بچه تون، می تونید فضای خونه را کمی شادتر کنید.
من در شما هم هیجانی نمی بینم.
شاید باید صبر کنید تا همسرتون کمی بزرگتر بشن. پسر 23 ساله برای داشتن بچه یک ساله خیلی جوونه!
کمی مدارا کن تا سنش که بیشتر بشه، انشالله بهتر می شه.
-
چقدر خوبه که همسرت حضور داره.
چقدر خوبه که سالی سه چهار بار با همسرت سفر کیش میرید!
چقدر خوبه که برنامه های دیگه ای مثل رفتن به منزل اقوام دارید.
و باز هم چقدر خوبه که همسرت در کنارت هست و حضور داره.
فقط میمونه اینکه شما یکسری مهارت کسب کنی که ایشون حاضر باشه دنیای جذاب کامپیوتر و دوست و تلویزیون و ... را رها کنه و با شما تعامل بیشتری بر قرار کنه.
گفته بودی همه نقشی را برایش ایفا میکنی از خواهر و مادر و ....
خوب این فعلا یکی از ایرادات کاره. نیازی نیست شما نقش مادر و خواهر را برای همسرت ایفا کنی.
نقش یک همسر رو به درستی ایفا کنی کفایت میکنه.
متاسفانه الان زیاد فرصت گشتن و لینک گذاشتن ندارم اما اگه خودت یه چرخی توی تالار بزنی در رابطه با همین موضوع خودت کلی تاپیک و مقاله پیدا میکنی. اونها رو بخون و سعی کن بدرستی به کار بگیری.
اما موضوع مهم دیگری هم که وجود داره اینه که همه سرگرمیها و شادیهای زندگیت رو قرار نیست همسرت برات تامین کنه. سعی کن یک برنامه هایی هم خودت به تنهایی یا با دیگر افرادی که در زندگیت هستند (دوستان و خانواده و...) داشته باشی. یک مقدار مطالعه کن. سرت رو با تلویزیون گرم کن و...
در ضمن درسته که همسرت زیاد خونه هست. اما دلیل نداره که تمام این زمانی که خونه است سرش به شما گرم باشه. به هر حال نیاز هست که ایشون کارهای شخصی مورد علاقه اش رو هم انجام بده.
در هر صورت برای اینکه تعادل وجود داشته باشه قدری هم شما باید انتظاراتت رو از ایشون کم کنی. و از اون طرف هم برای جذب ایشون به وارد شدن در گفتگو و تعامل با شما لازم است که راهکارهاشو یاد بگیری. که همانطور که گفتم در این سایت فت و فراوون مطلب در این مورد هست.
-
ممنون بچه ازراهنمایهاتون همسرمن دوست نداره خونه هیچ کدوم ازاقوام من بیاد.وقتی سفرقشم میریم ترجیح میده تنهاتوی بازارها قشم بچرخه،خونه پدرشوهرم که هستم مدام بیرون ازخونه است ومن بامادرشوهرم تنهاتوی خونه تاروزی که بیایم فقط میادناهارمیخوره ومیره وبعدهم برای شام میادومیخوابه.همیشه روزی یه پاکت هم سیگارمیکشه اونجاکه باشیم دوپاکت هم میشه که بکشه.دخترم شده همه دنیای من چون تنهام همسرم وقتی که هست انگارکه من نیستم ومنونمی بینه به نظرشماتوقع خیلی زیادی دارم که دوست همسرم نوازشم کنه منوببوسه بامن حرف بزنه کنارم بنشینه و.....................