نمایش نسخه قابل چاپ
چه میشه کرد عزیزمنقل قول:
نوشته اصلی توسط شارلوت
به قول یکی از دوستام مردها 100 سالشون هم که بشه بازم بچن
یه بار خونه مامانشون تربیت میشن یه بار خونه خودشون:199:
به تاپیک من هم سر بزن میدونی منم چی میکشم
به هرحال هرکسی یه مشکلی داره توو زندگیش
"نامزدم به خونوادش توجه بیشتری داره تا من"
توو همین بخش هم هست
اما ای کاش همونقدری که ما واسه بهتر شدن زندگیمون دست به هر کاری میزنیم و تلاش میکنیم شوهرامون هم نصف تلاش ما تلاش میکردن
خانومای تالار میدونین چی میگم؟دیروز بدجور واسش دلتنگ بودم
ساعت8از سرکار اومد و تا 10 بیرون کارامونو انجام دادیم
اما 10 که اومدیم خونه بدونه حتی یه شبخیر رفت خابید
من از ظهر بهش گفته بودم که دلم برات پر میکشه که بیای و پیشم باشی و...
واقعا من واسه این مرد اهمیت دارم؟خابید بدونه حرف
گفتم من از ظهر انتظار میکشم بیای تا شب با هم باشیم گفت میبینی که خسته ام
باشه صبح جبران میکنم
البته صبح هم که میرم سرکار خوب باشه یه وقته دیگه
:316::apologetic::47::frown-new:اینم شد زندگی آخه؟؟؟
سلام شارلوت
شما ظاهرا یکی دو روز پیش بهش گفتی چرا اومده سمتت حالا انتظار نداری که یه روزه حرفت یادش بره لطفا منطقی باش
ضمنا ملاحظه خستگی ایشون رو هم بکن خودت نوشتی کارش سنگینه دیروقت میاد بعدشم تا 10 بیرون بودین صبح زود هم باید میرفته سر کار کمی پرتوقع نیستی؟
یعنی تا الان برا خودت پیش نیومده خسته باشی و بخوای زودتر بخوابی
شارلوت جان داری بچه بازی درمیاری
آره اونشب خودش خاست و اومد سمتم خستگیش مهم نبود
وقتی من بخام خسته است و باید مراعات کنم و ناراحت نشم
منم خسته میشم
صبح قبل از اون بیدار میشم و براش صبحانه آماده میکنم و میرم سر کار.ظهر تا عصر تنهام و عصر دوباره میرم سرکار اما واسش چای میزارم که وقتی میاد بخوره و استراحت کنه.یک ساعت هم بعد از اومدنش میرسم خونه و شامم آمادس
خرید خونه و کار اداری و بانکی و کار خونه علاوه بر کار خودم به عهدمه
دریغ از یه تشکر.اصلا من تشکر نمیخام اما ببینه فقط که منم خسته میشم
منم شب دلم یه آغوش میخاد که خستگیم از یادم بره
شبا وقتی خابه فقط میشینم و نگاش میکنم و میبوسمش و قربون صدقش میرم اما اون خابه
کی اون این کارارو کرده واسم؟وقتی بیداره حتی نگاهمم نمیکنه.واقعا فکر میکنم حالش از قیافم بهم میخوره که اینقدر ازم روگردونه
من بچه بازی درنمیارم
منه 23 ساله خیلی سختی کشیدم و به اندازه 20 سال پیر شدم تو این مدت
مگه بقیه نیستن؟خاهرش خونه داره
ماشین زیر پاشه و از صبح تا ظهر بیرون و تفریح و خریده.شوهرش ماهی یک تومن میزاره کف دستش که خانوم کم پول نباشه.غذای ظهرش رو ساعت2 که از بیرون میاد درست میکنه.شام هم که نداره هیچوقت.خب شوهره اونو با شوهر خودم مقایسه میکنم
اون زنش دیپلمس و من فوق لیسانس
اون خونه داره و من کارمند
اون ولخرجه و غرغرو و من باید صرفه جویی کنم و غرغر که اصلا و ابدا
و خیلی چیزای دیگه
من خیلی گذشت کردم و صبوری فکور جان
اصلا زندگی خودتو با دیگران مقایسه نکن ..اگه پای حرفای اونا هم بشینی دردودلهایی دارن که آدم اصلا فکرش رو هم نمی تونه بکنه
می دونید مشکل کارتون کجاست ؟؟؟شما هی خوبی می کنید بعد با یه حرکت خرابش می کنید
مثلا چند ماه شوهرتون بیکار بوده و شما زحمت کشیدید سرکار رفتید مراعاتش رو کردید همه جوره ولی فقط با همین یه جمله کهیهشت ماه خوردی و خوابیدی همه چی رو خراب کردی
بعد دوباره محبت می کنی می گی دلم تنگ شده بعد که میاد سراغت تا خستگیش در ره و بهترین زمان عشق بازی رو باهات داشته باشهپسش می زنی و می گی به خاطر نیازش اومده سمت من
خب شوهرت این قرمزها رو می بینه مثل همه آدمهای دیگه
شما فکر کن یکی یک سال بهت خوبی کنه بعد بیاد بزنه در گوشت چی می گی واقعا می گی اون آدم خوبیه؟نه. می گی اون چه آدم عوضی بود الان شناختمش
این یه مثال ساده هست دقت کن
دیوونه نکن این مرد بدبختو! خوب این روزها تو این گرونی بی حد و مرز و شرایط سخت کار خیلی رو ما مردها استرسه ! همینکه بداخلاقی و دعوا نمیکنه و دق دلیای روزشو سرتون خالی نمیکنه خودش خیلیه! اصلا شما خانومها نمیتونید درک کنید چه فشاری رو مرداتونه و دلشوره آینده باهاشون چه میکنه! آدم خسته پس از ی روز استرس و اینکه دوباره فرداش باید بره و .... جونی واسه این حرفا نداره!
شارلوت جان
زن باید ملا حظه اش در اینجور موارد بیشتر از مرد باشه خیلی هم بیشتر
خودت هم نگاه کن قضیه تمکین همیشه برای تمکین زن از مرد مطرحه نه مرد از زن
پس زنهایی که اصلا شوهر ندارن چی اونا باید چی کار کنن؟
چرا با خواهرش خودتو قیاس میکنی؟ شما هم اگه اون زندگی رو دوست داشتی با یکی مثل شوهر اون ازدواج میکردی! همسر شما موقع ازدواج شرایطش مشخص بوده و شما هم پذیرفتی پس نباید بزنی زیرش!
یه مدت روی افزایش علاقه بین خودتون کار کن محبت بدون توقع محبت. دادن آرامش بدون هر گونه توقعی
اینقدر زود نا امید نشو و جوش نیار
زندگی بالا و پایین زیاد داره و این زن هست که بنیان خانواده رو گرم و مستحکم نگه میداره از نقش اصلیت غافل نشو. یه خورده صبورتر باش
یه مدت بی توقع باش البته در این موارد نه اینکه کلا بذاری سکان زندگی از دستت در بره
موفق باشی
خدا کمکت کنه شارلوت جان. ایشالله خدا گره از مشکلات همه باز کنه .
تو صفحه قبل لینک گذاشته بودم دانلود کردین بدین همسرتون گوش کنه؟
خوب اونو بدین گوش کنه بهتر میشه دیگه
ممنونم از همه
اما دوستان هیچکدومتون خوبی های منو ندیدین؟رگبار گرفتین و میخاین متقاعدم کنین؟
من اصلا نه بهش سرکوفت زدم نه مقایسه کردم زندگیمونو و همیشه و همیشه و همیشه هم گفتم بهترین زندگی رو دارم و مطمئنم اگه دوباره برگردم بازم تورو انتخاب میکنم .کلی محبت میکنم.هیچوقت تحت فشار نزاشتمش
کامروای عزیز من خودم حقوق میگیرم اما همون روز میریزم به حسابش.تو 8 ماه زندگی مشترک فقط و فقط یه دونه لباس 10000 تومنی خریدم و اصلا ولخرجی نکردم
خیلی به فکرشم و بنظرم واقعا درکش کردم
وقتی خاسته تنها باشه و با خودش خلوت کنه تنهاش گذاشتم.وقتی اعصابش خورد بوده سرم خالی کرده هیچی نگفتم
سره کارای اشتباهش چون هیچ جوابی نداشته قدرته مردونشو با کتک زدن به رخم کشیده دم نزدم.صورتم به حدی کبود بوده که تا یک هفته از خونه نرفتم بیرون
اینارم ببینین
من اونقدرا که شما دوستان تصور میکنین بد نیستم و بهش فشار نمیارم
شرایط همسرم و حرفایی که میزد قبل از ازدواج با چیزی که هست زمین تا آسمون تفاوت داره
من حتی یه تیکه طلا هم ندارم.بخاطر همسرم همه رو فروختیم.فقط یه دونه حلقه دارم.حتی سکه ها و سرویس های هدیه خانواده خودمو فروختم بخاطر اون و هیچوقت به روش نیاوردم
من عاشق شوهرمم بخدا.اگه میام اینجا و دردامو میگم میخام بهتر شیم
ژپتو عزیزی خیلی خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت
واقعا فوق العادست سخنرانی هایی که برام گذاشتی.گرفتمشون و با هم گوش میدیم بهش
- - - Updated - - -
ژپتوی عزیز کاره من یه کار خصوصی هستش که از یک سال قبل از نامزدیمون با پیگیری های خودم و داداشم تونستیم راه بندازیمش چون با اوضاع الان کار و استخدام امیدی به استخدام ندارم با اینکه از دانشگاه دولتی مدرک گرفتم و دانشجوی ممتاز هم بودم داداشم پیشنهاد داد این کارو شروع کنیم و خداروشکر خوبم جا افتادیم و کارمون گرفت.فکر نمیکنم لااقل من یکی جای کسی رو گرفته باشم