مشکل اینجاس که خانواده دختر صبر نمیکنن ... ://
- - - Updated - - -
مشکل اینجاس که خانواده دختر صبر نمیکنن ... ://
- - - Updated - - -
کاش زندگی واسه 1 روزم که شده بر وفق مرادمون میگذشت ...
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام اقاماهان
مشکل شمامشکل خاصی نیست شمابزرگش کردید
شماهمه تلاشتون روکردیدعشقتون روثابت کردیدخانواده هاروراضی کردیدفقط مونده بله وبرون
اگه جای من بودیدچیکارمیکردید؟دراینصو رت به خواسته خودتون مشکل نمی گفتید
وقتی هردوخانواده راضی هستندشماودخترخانم هردوصبرکنیدعجله نداشته باشیدیه ماه دیرتریازودترمشکلی پیش نمیاره مهم این بودکه شماثابت کنیدعشق وعلاقتون واقعیه وشماواقعاخواستگاردخترخانو اده هستیدوقصددوستی ندارید
خوشبخت باشید
اصلا مخالفتی ندارن که این نباشه و یکی دیگه باشه و ....اصلا ..فقط میگن وضع مالی تو محکم تر کن !اما من میگم ما میتونیم با اینی که هست هم شرو کنیم !!!!
- - - Updated - - -
اصلا مخالفتی ندارن که این نباشه و یکی دیگه باشه و ....اصلا ..فقط میگن وضع مالی تو محکم تر کن !اما من میگم ما میتونیم با اینی که هست هم شرو کنیم !!!!
- - - Updated - - -
اصلا مخالفتی ندارن که این نباشه و یکی دیگه باشه و ....اصلا ..فقط میگن وضع مالی تو محکم تر کن !اما من میگم ما میتونیم با اینی که هست هم شرو کنیم !!!!
خیلییییییی سخته وقتی خانواده دختر راضی باشن اما خانواده من بگن اونا با ما سازگاری ندارن و نمیتونیم باهاشون وصلت کنیم
- - - Updated - - -
خیلییییییی سخته وقتی خانواده دختر راضی باشن اما خانواده من بگن اونا با ما سازگاری ندارن و نمیتونیم باهاشون وصلت کنیم
- - - Updated - - -
بدتر از همه این چیزا وقتیه که خودشم با لج و لجبازی بگه دیگه نمیخامت و همه چی تموم شده ...........این روزا خیلی واسم آزار دهنده س .........
خیلییییییی سخته وقتی خانواده دختر راضی باشن اما خانواده من بگن اونا با ما سازگاری ندارن و نمیتونیم باهاشون وصلت کنیم
- - - Updated - - -
بدتر از همه این چیزا وقتیه که خودشم با لج و لجبازی بگه دیگه نمیخامت و همه چی تموم شده ...........این روزا خیلی واسم آزار دهنده س .........[/QUOTE]
به نظر من از اون سختتربراي دختراينه كه شما دست روي دست گذاشتيدونميتونيد خانوادتونو راضي كنيد.
اما خب من باحرفاي خودتون به اين نتيجه رسيدم.اما شايد مسائلي هست كه ما ازش بيخبريم.پس لطفا توضيح بديد.
شما كه گفتيد خانوادتون به اين دختر راضين!وگفتيد مساله فقط شرايط ماليتونه.
به نظر من از اول جريان اين خواستگاري رو مرور كنيد ببينيد كجاي كار مشكل داره.وبايد كجاشو درست كنيد.اگر دوست داشتيد همشو بنويسيد.از اول آشنايي تا الان.
سلام ماهان عزیز
باز چی شده ؟ ماجرا رو کامل توضیح بده .
علت مخالفت خانوادت چیه ؟
ناسازگار هستن یعنی چی ؟
عکس العمل تو در مقابل خانوادت چی بود ؟
حرفای خانوادت رو تو به دختر خانم منتقل کردی ؟
به نظر من از اون سختتربراي دختراينه كه شما دست روي دست گذاشتيدونميتونيد خانوادتونو راضي كنيد.اما خب من باحرفاي خودتون به اين نتيجه رسيدم.اما شايد مسائلي هست كه ما ازش بيخبريم.پس لطفا توضيح بديد.شما كه گفتيد خانوادتون به اين دختر راضين!وگفتيد مساله فقط شرايط ماليتونه.به نظر من از اول جريان اين خواستگاري رو مرور كنيد ببينيد كجاي كار مشكل داره.وبايد كجاشو درست كنيد.اگر دوست داشتيد همشو بنويسيد.از اول آشنايي تا الان.[/quote]درست میگید همه تقصیرا گردن منه . هم من هم خانواده م ... با دست خودم عشقمو فراری میدم!بار اول که رفتیم خاستگاری باباش گفت فعلا من دختر نمیدم - عمو اینام گفتن حالا برین تحقیقاتونو بکنین بعد تصمیم بگیرینبعد اون رفتن از محل کارم تحقیق کردن بعد امتحانای دانشگاه بازم رفتیم خونشون. ایندفه تا 50% قضیه حل شده بود باباش با عصبانیت گفتن دیگه تموم کنین دیروقته و همین حرف به مزاق خانواده من خوش نیومد و پاشدیم اومدیم.بعدا گفتن که دیگه نمیریم خونشون و باید فراموشش کنی !!!نمیدونم چیکار کنم اوضاع روحیم کاملا به هم ریخته !خیلی سخته وانا راضی باشن خانواده خودم بگن نه !علت مخالفتشونم فقط همینه که سطح خانواده اونا از ما پایینه و بهمون نمیخورن ...شما رو به خدا اینم شد دلیل؟همه شرایط ازدواجم دارم - شاغلم سربازیم تموم شده و فقط 1 سال از دانشگامون مونده که با هم همکلاسیمهمین همکلاس بودنمون بیشتر زجرم میده اگه نشه طاقت ندارم مثه غریبه ها باهام برخورد کنه!خودش گفته دیگه منو نمیخواد و میره عشق کسی میشه که لیاقتشو داشته باشه .......
- - - Updated - - -
الان تنها علت مخالفت ( بگم بهانه بهتره !!) الان تنها بهانه خانواده م اینه که خانواده اونا با ما همخونی ندارن و سطحشون از ما پایینه !!این چه دلیل و بهانه ایه آخه ......بخدا از دنیا سیر شدماین چند روز خیلی دارم عذاب میکشم ....و کسی هم نیست کمکی بکنه بهمونهرچی به خانواده م میگم این چه بهونه ایه میگن ما به فکر آیندتیم تو بچه ای نمیدونی و ....
درست میگید همه تقصیرا گردن منه . هم من هم خانواده م ... با دست خودم عشقمو فراری میدم!بار اول که رفتیم خاستگاری باباش گفت فعلا من دختر نمیدم - عمو اینام گفتن حالا برین تحقیقاتونو بکنین بعد تصمیم بگیرینبعد اون رفتن از محل کارم تحقیق کردن بعد امتحانای دانشگاه بازم رفتیم خونشون. ایندفه تا 50% قضیه حل شده بود باباش با عصبانیت گفتن دیگه تموم کنین دیروقته و همین حرف به مزاق خانواده من خوش نیومد و پاشدیم اومدیم.بعدا گفتن که دیگه نمیریم خونشون و باید فراموشش کنی !!!نمیدونم چیکار کنم اوضاع روحیم کاملا به هم ریخته !خیلی سخته وانا راضی باشن خانواده خودم بگن نه !علت مخالفتشونم فقط همینه که سطح خانواده اونا از ما پایینه و بهمون نمیخورن ...شما رو به خدا اینم شد دلیل؟همه شرایط ازدواجم دارم - شاغلم سربازیم تموم شده و فقط 1 سال از دانشگامون مونده که با هم همکلاسیمهمین همکلاس بودنمون بیشتر زجرم میده اگه نشه طاقت ندارم مثه غریبه ها باهام برخورد کنه!خودش گفته دیگه منو نمیخواد و میره عشق کسی میشه که لیاقتشو داشته باشه .......
- - - Updated - - -
الان تنها علت مخالفت ( بگم بهانه بهتره !!) الان تنها بهانه خانواده م اینه که خانواده اونا با ما همخونی ندارن و سطحشون از ما پایینه !!این چه دلیل و بهانه ایه آخه ......بخدا از دنیا سیر شدماین چند روز خیلی دارم عذاب میکشم ....و کسی هم نیست کمکی بکنه بهمونهرچی به خانواده م میگم این چه بهونه ایه میگن ما به فکر آیندتیم تو بچه ای نمیدونی و ....[/QUOTE]
خودتونم كمي به اين مساله رسيديد كه اونا ازتون پايينترن؟لطفا صادقانه جواب بديد.
نه اصلا ... !اونام مثه بقیه آدما ...اما نمیدونم چرا خانوادم ازشون خوششون نمیاد .....طرز حرف زدنشونو بهونه میکنن و طرز رفتارشون که عصبانی شد باباش و ...
- - - Updated - - -
هیشکی حمایتم نمی کنه و باهام موافق نیستن ....خود خانومم باهام قهر کرده و میگه دیگه همه چی تموم شده و خانواده های بهتری از تو واسم سر رو دست میشکنن ....اما به خدا من نمیخوام از دستم بره2 سال تموم هر روز هر دیقه از هم با خبر باشیم اونوقت آخرش ......شاید گفتن این حرف اینجا درست نباشه اما من از اون پسرا نیستم که 2/3 روز با یکی هستن بعد میرن دنبال یکی دیگه .... و اینکه واسه اولین بار نبود که دلبسته شدم اما این با قبلی فرق می کنه!!! . به همه بدی ها و خوبیام صبر کرده تا الان اما دیگه فک نکنم برگرده ....ازتون عاجزانه میخوام راهی بهم بگین که چیکار کنم برگرده و از این روزگار سیاهی بیام بیرون ..........
- - - Updated - - -
و سوالم از شما ؛ درسته الان که 2 سال تموم با هم بودیم و همه جا رفتیم با هم رفتیم به بهانه های واهی مارو از هم جدا کنن؟و اینکه استخاره تو ازدواج درسته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟