نمایش نسخه قابل چاپ
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط faghat-KHODA
اسم قشنگتون بهم اميد دوباره داد.
ممنونم كه به من لطف دارين.
من فقط نگران معتاد شدنشم.يك هفته پيش توكمدش مشروب پيدا كردم كه با كمك مشاور ومامانم ريختمش دور ونتونست اعتراضي بكنه.توبطري آب معدني ريخته بود.هر روز با دوست دختراش بيرونه.وهيچي پول توجيبش نميزاره.ما هم پول توجيبيشومحدود كرديم وبهش پول اضافه نميديم
سلام
حق با شماست.خدا حتی اسمش هم امید میده.فقط کافیه بهش خودمون رو بچسبونیم.تا معجزاتش رو به کرات ببینیم.
سربازی دیگه اونجوری هم نیست.اره سیگار به وفور هست.اما چیزایه دیگه شاید یک در هزار پادگان یکی.
ایشون در همین جا هم متاسفانه کشش به سوی این مساله دارند.که با توجه به دوستان ایشون خیلی عجیب نیست.نمی شه که شما با یه سری مشروب خوار و خلاف کار رابطه ممتد داشته باشی و ازشون شری بهتون نرسه.
با این تفاسیر رفتن ایشون به سربازی قطعا بهتره.بعد از 2 سال هم ایشون به مراتب پخته تر میشه،هم بواسطه اشنا شدن با افراد جدید ، دریچه های جدیدی روش باز میشه.ممکنه یه دوست خوب پیدا کنه که مسیر زندگیش رو عوض کنه.
با این ایست بازرسی سنگینی که شما داری عمرا ایشون خدای نکرده معتاد بشن.(این قسمت شوخی بود)
همینجور به دقت مواظبش باشید.ولی نذارید از جانب شما احساس نا امنی کنه.میدونم از شما انرژی زیادی می گیره این کار.
اما فکر می کنم یه دوره ای داره این کارای ایشون که باید طی شه.
فقط خدا
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط faghat-KHODA
خدا هميشه وهميشه معجزاتشو بهم نشون داده.
گاهي وقتا كل انرژيم تموم ميشه اما وقتي نتيجشو ميبينم خستگيم كم ميشه.خوشبختانه يك اخلاق خوب داره واينه كه اهل كار هست.دو ماهي هست كه بيكاره اونم واسه اينكه برادراولم نميخواد اون با غريبه كار كنه چون گرايش به افراد بدوقوي بيشتر داره.گاهي وقتا ميرم تو پوشه هاش وعكساي مبتذلشو پاك ميكنم البته بهش گفتم كامپيوتر ويروسيه وخيلي چيزا حذف شده.اونم باور داره.وخدا رو شكر تو رفتارش اونقدر بيحيا نيست كه ازم بپرسه اون عكسا كجاست؟
خيلي دوسش دارم.اما وقتي عكساشو حذف ميكنم ميگم اين برادر منه؟!
اون وانمود ميكنه به هيچي اعتقاد نداره اما يه شب اتفاقي براش افتاده بود وترسيده بود شروع كرده بود به خوندن قل هو... البته تا نيمه يادش مونده.
گاهي وقتا براش خيلي گريه كردم واز خدا خواستم از اين برزخ نجاتش بده.تا الانم فقط وفقط خدا نگهش داشته.
حاضرم از ازدواج كردنم بگذرم اما اون خوبوبا خداباشه.
وقتي كسي مياد خواستگاريم وخانواده خوبي داره اما خودش مساله داره وجواب رد ميدم دلم نمياد همه بديهاشو به خانوادش بگم چون ميدونم بيشترشون از بدي پسرشون رنج ميبرن.
تازگيا اخلاقش طوري شده كه ميخواد از چشم من بيفته وبه قول خودش بتونم فراموشش كنم. اما باز مهربون ميشه.آخه ذاتش مهربونه.نميخوام سنگدل بشه.ميدونم نميتونم كنترلش كنم.اما دوسش دارم.خيليييييييي زييييييييييياد
- - - Updated - - -
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط faghat-KHODA
خدا هميشه وهميشه معجزاتشو بهم نشون داده.
گاهي وقتا كل انرژيم تموم ميشه اما وقتي نتيجشو ميبينم خستگيم كم ميشه.خوشبختانه يك اخلاق خوب داره واينه كه اهل كار هست.دو ماهي هست كه بيكاره اونم واسه اينكه برادراولم نميخواد اون با غريبه كار كنه چون گرايش به افراد بدوقوي بيشتر داره.گاهي وقتا ميرم تو پوشه هاش وعكساي مبتذلشو پاك ميكنم البته بهش گفتم كامپيوتر ويروسيه وخيلي چيزا حذف شده.اونم باور داره.وخدا رو شكر تو رفتارش اونقدر بيحيا نيست كه ازم بپرسه اون عكسا كجاست؟
خيلي دوسش دارم.اما وقتي عكساشو حذف ميكنم ميگم اين برادر منه؟!
اون وانمود ميكنه به هيچي اعتقاد نداره اما يه شب اتفاقي براش افتاده بود وترسيده بود شروع كرده بود به خوندن قل هو... البته تا نيمه يادش مونده.
گاهي وقتا براش خيلي گريه كردم واز خدا خواستم از اين برزخ نجاتش بده.تا الانم فقط وفقط خدا نگهش داشته.
حاضرم از ازدواج كردنم بگذرم اما اون خوبوبا خداباشه.
وقتي كسي مياد خواستگاريم وخانواده خوبي داره اما خودش مساله داره وجواب رد ميدم دلم نمياد همه بديهاشو به خانوادش بگم چون ميدونم بيشترشون از بدي پسرشون رنج ميبرن.
تازگيا اخلاقش طوري شده كه ميخواد از چشم من بيفته وبه قول خودش بتونم فراموشش كنم. اما باز مهربون ميشه.آخه ذاتش مهربونه.نميخوام سنگدل بشه.ميدونم نميتونم كنترلش كنم.اما دوسش دارم.خيليييييييي زييييييييييياد
سلام
منم خواهر دارم.خیلی هم منو دوست دارن.مثلا واسه مشکلات من روزه میگیره.اینا رو خودش نمی گه ولی می فهمم.خدا شما رو واسه داداشتون وایشون رو واسه شما حفظ کنه.
البته فکر کنم شما در کل ادم مهربونی باشید.با توجه به موضوع خواستگارتون عرض می کنم.این دلسوزی ها خیلی انرژی از ادم می گیره.
در مورد خیلی از اعمال برادرتون هم باید عرض کنم که با توجه به داشتن رابطه ایشون با افراد نامناسب و سنی که دارن داشتن عکس خیلی دور از ذهن نیست.
میدونید برگ برنده شما تو این رابطه چیه.یتو یه پستی گفتید که از شما حرف شنوی داره.فقط مواظب باشید به موقع و بجا از این برگتون استفاده کنید.
نذارید براش تکراری بشه.بذارید اگه حرفی میزنید براش حکم کیمیا رو داشته باشه.مشتاق شنیدن باشه تا مجبور
تو این دوره و زمونه تنها چیزی که میتونه ادم رو از اینهمه الودگی که روز به روز هم دارن اپدیت میشن نجات بده فقط فقط فقط ایمان به خداییست که ناظر بر اعمال ماست.
وگرنه هیچ چیزی مانع نمیشه ادم مصون بمونه.
شما موفق میشید.با همین ایمان و اراده ان شالله
فقط خدا
سلام
من فكر ميكردم شما دختريد.
اما الان بهتر شد چون بهتر ميتونيد برادرمو درك كنيد.از اين همه لطف ممنون.
حرفاتون كاملا درسته وفقط ارتباط قوي با خداست كه ميتونه حفظمون كنه.
اميدوارم همينطور كه حرفاتون به دل مينشينه رابطه باطنيتون باخدا هم قوي وماندگار باشه.
نميدونيد وقتي پسراي مهربونو روشنفكرو با ايمانو ميبينم چقدر دلم ميخواد برادرم اينطور بود.تو خانواده ما كمتر مردي نماز ميخونه.
كيف ميكنم وقتي نماز خوندن مردي رو ميبينم كه از اعماق وجودش خدا روصداميزنه.
سلام به شما خواهر خوبم
ممنون از لطفتون.
الان چطور فهمیدید پس؟
اگه پسر نبودم که جسارت نمی کردم و در موردی که اطلاعی نداشتم حرف نمیزدم.الانم ادعایی در این زمینه ندارم فقط تجربست که می گم.
الان نماز خوندن در اکثر خونواده ها کمرنگ شده.خیلی سبک می گیریم نماز رو.اصلا انگار یه چیزه دل بخواهه که اگه حسش بود و دلمون خواست یه افتخاری به خدا(استغفرالله)بدیم!!!!
من خونوادم همه نماز می خونن.اما در خونواده هایی که کمتر نماز و حجاب و مسایل این چنینی هست کار به مراتب ارزشمندتره.
ان شالله برادرتون هم میشه یه مرد خوب .اول واسه خونوادش و بعد واسه جامعش.در این صورت حتما یه بنده خوب هم میشه واسه خدا.
فقط خدا
از اونجا كه گفتيد منم خواهر دارم...
خيلي خوبه يك آدم نماز خون راهنماييم كنه چون تو خانواده اصليم هيچكدوم از مردا نماز نميخونن.حجاب واسه دختراي فاميلمون وخواهرام وعروسمون ودوتابرادرام چيز مسخره ايه.منم فقط با كمك خدا به اعتقاد كامل در مورد حجاب ونماز رسيدم وگرنه ...
امروز حالش خيلي خوب بود.من از مشاور براش كمك ميگيرم اما گاهي اوقات بايد برحسب شرايط تصميم بگيرم.من سعي ميكنم درمقابلش صبور باشم وكمتر به طور مستقيم ازش انتقاد كنم.يا گاهي اصلا انتقاد نكنم.
مواظب رفتارواعمالم هستم وسعي ميكنم جو آرومي به وجود بيارم.بقيه هم بيشتر وقتا همراهي ميكنن.مشاور بهم گفت زودتر دامادش كنيد اما مگه ميشه اون كه به ثبات نرسيده تشكيل خانواده بده؟بيچاره همسرش كه بخواد اين زجرارو تحمل كنه.تازه برادر من اين اعتقادو داره كه بايد خودم آشنا بشم.برادر اولمم مديرعامل يك شركت بود وبا يكي از كارمنداش ازدواج كرد.خانواده داروبا ايمان بود اما الان پيش همه بيحجابه.فقط تو خونه ما خجالت ميكشه ويك روسري سرش ميكنه.ما دخالتي نميكنيم چون به خودشون مربوطه.
زياد گفتم چون ميخوام جو خانوادمو بشناسيدوصحبتاتون برحسب همون باشه.
سلام
در مورد اینکه در شرایطی که جو بر خلاف شماست(قصد جسارت به خونواده محترم رو ندارم،چوبی که الان داره دین میخوره از همین ادمای مدعیه که نمازشون قضا نمیشه اما .... ) به این اعتقادات پایبندید بسیار بسیار به شما تبریک می گم.مهمتر از اون اینه که می گید به یقین رسیدید.من هم خیلی خوشحال می شم وقتی افرادی رو می بینم که به اخلاقیات پایبند هستند.نه به خاطر پدری متعصب یا چیزی شبیه این.بلکه به خاطر اعتقاد کامل به درستی عملشون.
... وَ اللَّهُ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ / و..... خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت می کند
اما در مورد برادرتون هم،همینطوره.ایشون هم باید خودش به یقین برسه.نه تنها در مورد نماز.در مورد تمام چیزای مهم.وگرنه هیچوقت ثبات به وجود نمی یاد.
در مورد اینکه مشاور گفته برادرتون باید ازدواج کنه،یک خرده عجیبه.دقت کنید.واقعا هر کسی شایسته مشاوره دادن نیست.حتی اگر اسما و رسما مشاور باشه.
اینکه ازش کمتر انتقاد می کنید خوبه.قطعا در این سن بیشتر نیازمند تاییده تا امر و نهی شنیدن.بگردید خوبی هاش رو پیدا کنید و مثل یک اینه به یادش بیارید.
به قول خودتون برادرتون هنوز ثبات نداره.شک هم دارم خودش دقیقا بدونه از زندگی مشترک چی می خواد.خب تقصیرم نداره .تازه 19 سالشه.قطعا همسرش هم نهایتا 19 ساله خواهد بود و به طبع سنش خام و کم تجربه.پس با این تفاسیر ، چه شود.
گرچه بعید می دونم،اما امیدوارم تونسته باشم کمکی بکنم.
فقط خدا
همين كه درك ميكنيد بهترين كمكه.فقط آدماي با ايمان ميتونن آرامش بدن.چند تااز اقوام ودوستام هستن كه جدا مومنن وهر وقت پيششون ميشينم يا حتي اسمشونو ميارم يا بهشون فكر ميكنم آرومتر ميشم.يك دوست خوب ومومنم دارم كه البته بچه داره وخيلي خوشبخته.اون هميشه باعث ميشه ايمانم قويتر بشه.گرچه كه من فقط نماز ميخونموحجاب دارم اما فرسنگها از خدافاصله دارم.خداروشكر چند روزه برادرم زودتر مياد خونه وبيشتر گرم ميگيره باهامون.خداروشكر...
مرداي فاميلمون همشون نمازخونا رو مسخره ميكنن والان بيشترشون عروسي مختلط ميگيرن.
من خوب نيستم اما دوست دارم با يك پسر با ايمان ازدواج كنم اما اگ______ه پيدابشه بايد بر خلاف ميل همشون رفتار كنم.
سلام
در مورد برادرتون فقط باید بهش محبت کنید.متاسفانه بخش اعظم مشکلات اینچنینی که نوجوونا بخصوص دارن اینه که محبتی رو که حقشونه و باید از جانب پدر و مادر و برادر و خواهر دریافت کنن، دریافت نمی کنن و بیرون از خونه دنبالش می گردن که هیچ تضمینی در صادقانه بودنشون نیست.
ببخشید.قصد بی حرمتی به حریم خونوادگی شما رو نداشتم و اصلا منظورم برادر شما نبود.من کلی عرض کردم.
در ضمن این اگـــــــــــــــــــــــ ـــــه اخر رو خیلی خوب اومدین! احسنت.
فقط خدا