خب عزیز من من که می پرسم چی کار کنم جوابی نگرفتم
اگه رفتار جراتمندانه رو به این می گین که بهش بگم گفتم ولی فایده نداشت بدتر هم می کردبا قهر هم رفتارش بدتر می شد مطمئنم بذارم برم اون از لجبازی بدتر هم می کنه باز هم از صبر نتیجه بهتری گرفتم از روزی که بهش گفتم من دوست دارم و به کارهات دیگه گیر نمی دم خودش رو یه کم جمع تر کرده یه کم رفتارش بهتر شده اس ام اس بازیش کمتر شده قبلا می یومد خونه موبایل دستش بود 50 بار حدودا اس می زد که من داغون می شدم اما الان کمتر شده
تو نمازم دعا می کنم از خدا می خوام کمکمون کنه
وقتی می یاد از شیرین کار های دخترم می گم می خندیم سعی می کنم جو رو طوری کنم که راحتتر برگرده پیشمون
کارها رو نظمه می خوام دوباره برم سرکار
به ظاهرم هم می رسم
به خانوادش هم احترام می ذارم فکر می کنم اینها چیزایی هست که یک روز همسرم رو دوباره به ما برمی گردونه
*****
امروز ظهر بهم اس ام اس داد و از خوراکی که براش گذاشته بودم تشکر کرد من دخترم رو برده بودم پارک و تو اس ام اس بهش گفتم گفت ممنونم که حواست به دخترمون هست
ولی معذرت خواهی نکرد بابت رفتار صبحش اما احساس می کنم غرورش اجازه نداد
احساس می کنم خیلی سخته زمان بره اما با صبر بهتر می شه
اون چندین ماه حتی حرف هم درست و حسابی نمی زد اما الان نمی دونم به نظرم همین که رابطش با خانواده خودش هم خوب شده جای شکر داره یه مدت زیادی با اونا هم قهر بود .. خیلی ناراحت بود اما الان ... یعنی اینا پیشرفت نیست ؟؟