کسی شرایط بدتر از این هم میتونه تجربه کنه؟

شما حتی نمیتونی دلیلی واسه دوست نداشتن این خانم بیاری شما نیاز مبرمی به یک رونشناس داری چون به نظر میرسه مشکل از خود شماست که باید روش کار کنی شاید با کس دیگه ای هم بودید ممکن بود همین احساس رو بعد یه مدت بهش پیدا میکردی و میگفتی نمیدونم چرا دوستش ندارم حتما یه مشاوره حضوری داشته باشید

- - - Updated - - -

شما حتی نمیتونی دلیلی واسه دوست نداشتن این خانم بیاری شما نیاز مبرمی به یک رونشناس داری چون به نظر میرسه مشکل از خود شماست که باید روش کار کنی شاید با کس دیگه ای هم بودید ممکن بود همین احساس رو بعد یه مدت بهش پیدا میکردی و میگفتی نمیدونم چرا دوستش ندارم حتما یه مشاوره حضوری داشته باشید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط toojih

توی این شرایط نمیدونم بقیه چکار میکنند ولی فکر میکنم که اکثرا باید مثل من بهانه تراشی بیخود کنند، یعنی حرف اصلی سر یه چیز دیگه است و تو انواع و اقسام بهانه ها رو ردیف میکنی که باهاش نباشی، کارهایی که میخواد رو انجام ندی، .... بهانه هایی می یاری که توی خلوت خودت چون میدونی بیخود و بیجهت بوده از خودت حسابی بدت می یاد ولی چاره ای نداری!
نمیدونم شاید من اشتباه میکنم ولی توی این شرایط نمیشه حقیقت رو گفت.

---

اگر کسی به من بگه که من را دوست نداره و از من خوشش نمی آد ناراحت می شم
اگر کسی با من قول و قراری بذاره و ... بعد از مدتی بگه که نتونسته به من علاقمند بشه و می خواد زیر قولش بزنه ناراحت تر می شم.
اگر کسی با من قول و قراری بذاره و .... بعد از مدتی همه اش حس کنم که احساسات و زندگی من را به بازی گرفته و انواع و اقسام بهانه ها را ردیف می کنه که با من نباشه و ... تا مدتها بعد از جدایی هم درگیر این همه تحقیر شدن و له شدن خواهم بود. در مقایسه با دو حالت قبل باید بگم ناراحت ترین می شم.

اینک بدون عشق چیزی هست که آدما اونو واسه خودشون با تلقین با توجیه با دلایل عقلانی حتی، میتونن برای خودشون نسبت به طرفشون ایجاد کنن وقتی دایم میگی من دوسش ندارم واقعا این حس واست به وجود میاد که حتی ممکنه به نفرت تبدیل بشه رو خودت کار کن با هم به مشاوره برید با هم صحبت کنید مطمعن باش صد تا دلیل میشه واسه دوست داشتن این خانم پیدا کرد بگرد دنبال ویژگی های مثبتش به کارایی که به خطر دوس داشتنت واست انجام داده تا حالا به چیزای خوبش فکر کن اینقد تلقین منفی نکن من شاید اوایل ازدواجم احساس میکردم اونقدرا شوهرمو دوست ندارم رو خودم کار کردم گشتم هزار تا دلیل واسه دوست داشتنش پیدا کردم تو هم مطمعن باش خانمت ویژگی های خوب زیاد داره من به مرور زمان عاشق شوهرم شدم چون همیشه میگشتم ایرادای شوهرمو پیدا میکردم همینم باعث میشد فکر کنم دوسش ندارم عشق به وجود آوردنیه الان باورت نمیشه از وقتی این روشو انجام دادم روز به روز عشقم نسبت به شوهرم بیشتر میشه که من قدر هیچ کدوم از خوبیاشو نمیدونستم

من اومدم پستم را ویرایش کنم ;)
البته و صدالبته که منظورم از این که گفتم اگر کسی بگه من را دوست نداره ناراحت می شم، دوستانم بود.
وگرنه این خیلی عادی است که میلیونها نفر روی کره زمین از آدمی با قیافه و اخلاق و شخصیت من بدشون می آد یا بی تفاوتند.

- - - Updated - - -

در مورد پست هلیا جان هم،
نظر من کارشناسی و تخصصی نیست. روانشناس نیستم. اما فکر نمی کنم عشق و علاقه فقط با تلقین شکل بگیره.
اگر کسی با معیارهای ما فاصله داشته باشه، سخت بشه بهش علاقمند شد.
فکر می کنم یه چیزای ناشناخته ای توی علاقمند شدن به دیگران وجود داره. علیرغم تمام معیارها و ... باز یه بخشی از اون قابل تعریف و سنجش نیست انگار.
اگر اون کشش اولیه و علاقه اولیه نباشه هر چی هم به خوبیها و مثبت ها فکر کنی نمی شه.
تازه این را من از قول یک خانم دارم می گم که خوب زودتر و راحت تر از آقایون علاقمند می شن و دل می بندن دیگه.

اگر ایشون معیاراشون کاملا با خانمشون متفاوت بود حداقل باید میتونستن ویژگی هایی که این خانم دارن و ایشون نمیپسندیدن رو میگفتن این نشون دهنده ی اینه که ایشون تلاش خاصی واسه بهبود رابطشون انجام نداده

جناب toojih



لطفاً در پست بعدی ، کاملاً صادقانه و واقع بین ، لیستی از ویژگیهای مثبت و لیستی از منفی های خانمت را ذکر کن . و بعد از آن دو تا از خصوصیات ایشون که به نظرت خیلی از نظر مثبت بودن برجسته هست را مشخص کن . و دوتا از ویژگیهایی که شما تحمل ندارید و اصلاض خوشت نمیاد را مشخص کن .


ادامه صحبتهای من بعد از این پست از سوی شما خواهد بود

چرا موضوعت رو ادامه ندادی جناب توجیه !

مرسی آسمانی عزیز که پیگیری کردی. من همونطور که گفتم هدفم بیشتر درد و دل بود. و حالا یکی رو پیدا کردم که شرایطش به مراتب از من بدتره. آقای تاپیک بدبخت تر از من در دنیا وجود داره؟
راستش خیلی از صحبتهای دوستان اینجا برام قانع کننده نیست که البته من احتمال زیاد میدم مشکل از خودم باشه چون در دنیای واقعی هم به نظرم صحبتها و رفتارهای اطرافیانم در مورد موضوعی که باهاش مواجه هستم منطقی نمی یاد. توی اینکه نظر دهنده خیر و صلاح مراجع رو میخواد من که شکی ندارم، مخصوصا توی این سایت با دوستای خوبی مثل شما که توی این چند مدتی که عضوش شدم دیدم چقدر انرژی میزارن، سعی میکنند همه تلاش شون رو بکنند تا به کسی که مشکلی داره و به اینجا پناه آورده کمکی کنند تا زندگی بهتری برای خودش بسازه. بهرحال هر کسی از نگاه خودش دنیا رو می بینه و نگاهی که براحتی ساخته نشده، یک عمر با کلی ماجرا پشتش هست که مال خود شخصه، فقط خودش تجربه کرده.

اما فرشته مهربان ازت خواست ادامه بدی تا کمکت کنه !

عنوان تاپیک مبهمه.با این که قبلن تاپیکو خونده بودم ولی الآن هرچی فکر کردم یادم

نیومد موضوعش چی بود.