-
می دونم. ولی حالا دیگه این روال جا افتاده. پدر من بیش از حد به شوهرم بها میده. پدربزرگ من شوهرم رو طوری جناب آقای مهندس صدا میکنه انگار همه ما بوقیم! به خدا من بهشون گفتم ولی دست خودشون نیست! واقعن فکر می کنن لازمه محبت اضافه کنن به خاطر من!
مامانم هم حتمن باید چند جور غذای مجلسی برای ایشون درست کنن و سفره رسمی بندازن هر بار. بنده خدا کمرش هم درد میکنه و خیلی به زحمت میوفته هربار که ما میریم اونجا. :(
ولی فایده ای نداره شیدا جون. حالا حتی برای شوهر منم عادی شده این چیزا. پدر و مادرم اهل زبون بازی نیستن آروم و تعارفی و اهل رودربایستی هستند. از طرفی دلشون میخواد منم که رفتم خونه ی پدرشوهرم اون ها هم اینطوری به من احترام بذارن!
-
اول از مامان شروع کن. بدون این که همسرت را خراب کنی بگو که وقتی شما اینقدر رسمی برخورد می کنید و خانواده همسرم خودمونی و راحت، من فکر می کنم همسرم احساس ناراحتی می کنه و هر بار ما اینجا می آییم معذب است از این همه رسمی بودن. شما یک کم ساده تر میز را بچین که ما هم راحت تر باشیم.
من فکر می کنم فضای خانواده شما در مقابل همسرتون رسمی و محترمانه است. برای همین همسرت راحت نیست و جذب نمی شه.
فضا را کمی دوستانه تر و راحت تر کنید. باید مثل برادرت باهاش برخورد بشه، نه مثل یک مهمان رسمی غریبه.
-
ممنون شی عزیز از لطفت
راستش مشکلاتم شبیه اکثر تاپیک های این سایته
چند سالی میشه که بااین سایت اشناشدم گاهی میام و یه راهکارایی میگیرم و عملیشون میکنم گاهی اوقات نتیجه میده گاهی هم نه
من دیگه بی تفاوت شدم برا اکثرشون
گفتم برای شما تا اول راهی بنویسم شاید موثر واقع بشه
-
سارا جان امیدوارم همیشه پر از انرژی و روحیه باشی و شاد:)