هم به اون پسر و هم به همه ی پسرهای هم سن و سال خودم که یک شریکی برای زندگیشون دارند که درکشون می کنه و از صمیم قلب دوسشون داره حسودیم می شهنقل قول:
به نظر من شمابه اون پسر حسوديتون شده كه فكر كنم طبيعي باشه اما اينكه از وقتي پاي خواستگار اومد وسط وشما دوتا باز باهم ارتباط داشتيد كار خوبي نبوده وبه نفع هيچكدومتون نيست.حتي اگه ميشه اصلا سر قرار نريد وبذاريد هم خودتون وهم اون دختر كمي به آرامش برسيد.
یک پسری اومده تا با دختری که من می خواستمش و قرار هامون هم با هم گذاشته بودیم ازدواج کنه و بعدش من به خاطر خوشبختی اون آقا پسر باید ارتباطم رو با دوستم به هم می زدم ! ضمنا گفتم که خودم یک قراری با دختره برای خداحافظی گذاشتم و بعدش خودم بی خیاله قرار برای خداحافظی باش شدم .
ما ایرانی ها فرهنگ خیلی بدی داریم . نه کاملا سنتی رفتار می کنیم نه اینکه کاملا مدرن هستیم . تو جامعه ی سنتی سن ازدواج 17 یا 18 سالگی بود و از پسر و دختر برای ازدواج کسی توقع مدرک بالا یا خونه و ماشین و .... نداشت و همه کمکشون می کردند یک زندگی معمولی رو داشته باشند و از دختر و پسر هم توقع داشتند ارتباطی با هم قبل از ازدواج نداشته باشند .نقل قول:
.عجول بودنتون كمي تو سن شما طبيعيه اما هميشه سعي كنيد هر تصميمي كه شب ميگيريد تا صبح بهش فكر كنيد واگر صبح باز هم اين تصميم قطعي بود اونوقت جاي تامل داره.من خودم برادر دارم وهمسن شما بوده ومن بدون اينكه حرفي بزنه متوجهحالو احوالش ميشدم وميدونم اكثر پسرا تا سن 25 سالگي خيلي زودتر از تصميمشون برميگردن.مخصوصا كه بدون فكر كافي باشه.ازدواج بايك دختر 18 ساله در سن 27 سالگيبه نظر من خوب نيست چون موارد زيادي ديدم كه همديگرو درك نميكنن.اما باز هم بستگي به شرايط شما داره.موفق باشيد
در جامعه مدرن پیش نیاز ازدواج داشتن مدرک خوب و خونه مستقل و .......... هست که کسی که خیلی آدم پر تلاش هم باشه می تونه حدود 30 سالگی شرایط ازدواج رو پیدا کنه . البته تو این جامعه ارتباط یک دختر و پسر قبل از ازدواج تابو محسوب نمی شه و امری طبیعی هست
حالا فرهنگ حاکم توی ایران این طور هست که شرایط ازدواج باید مثله جوامع مدرن باشه اما روابط دختر یا پسر قبل از ازدواج مثله جوامع سنتی باشه . این وسط قربانی های این فرهنگ هم جوان های ایرانی هستند
این وسط برای یک جوان که می خواد روی پای خودش بایسته چند تا راه می مونه . یا باید سعی کنه در جامعه ی ایران شرایط ازدواج رو نادیده بگیره که حاصلش در خیلی موارد می شه یک عمر حسرت نداشتن مدرک و کار درست حسابی و زندگی در سطح پایین اقتصادی و اجتماعی
یا باید روابط قبل از ازدواج داشته باشه که حاصلش می شه آبرو ریزی عذاب وجدان متهم شدن به بی عفتی شکنجه حبس و حتی برای دخترها در برخی موارد بی خیال ازدواج شدن
یا اون طور که فرهنگ می گه اقدام کنند که نتیجه اش می شه مشکلات روحی و جسمی تنها زندگی کردن تا دوران میان سالی
یک طوری هم همه حرف می زنند که انگار این جوان های بیچاره ی ایرانی هستند که این وسط مقصرند نه فرهنگ ما .
حالا اگه من مجبورم برخلاف غرایز و روحیات فطری یک انسان تا میان سالی و حدود سی سالگی تنها زندگی کنم حداقلش اینه که نمی خوام با یک زنی ازدواج کنم که اونم مثله من از این فرهنگ لطمه خورده باشه