-
راستش شرایطت خوبه اینکه پدرش میدونه عالیه. اینکه دید خوبی نسبت بهت داره عالی تر!
به نظر من از دستش نده اگه خانوادش قبولت دارن باید روی خانواده خودت کار کنی برو سراغ پدرت !!! بذار اون مادرتو راضی کنه زمان هم بده هم به خانوادت هم به خودتون عجله رو بذار کنار. ولی با سیاست رفتار کن. موفق باشی
-
خب میشه بگید من چه رفتارایی انجام بدم
به خدا خسته شدم
تا میام تو خونه صحبت کنم اصا انگار تحریمم
همه اعضای خانواده با من سرد رفتار می کنن
تا میام با مادرم صحبت کنم سریع عصبی میشه و شروع می کنه به گریه کردن
اصلاً به حرفای من گوش نمیده
پدرم هم گاهی اوقات لجبازی می کنه و میگه همین الان بلند شو بریم خواستگاری
میگه من خودم می خوام با پدرش صحبت کنم
آخه این راهشه؟؟؟
لطفاً راهنمایی کنید
-
راهش اینه
مدتی رها کن حرف زدن در این باره را!
اصلا دیگه راجع به این موضوع با خانوادت صحبت نکن اونا به اندازه کافی فهمیدن . برو تو لاک خودت و به کارت بچسب . بذار زمان بگذره اما تو فکرت این باشه که درست رو زودتر تمام کنی کارت به درسهات ضربه نزنه . درستو که تمام کنی یکباری رو از روی دوش خودت و خانوادت برداشتی . طرفت رو هم از دست نده بهش بگو می خواییش و رسیدنتون بهم بعد از تمام کردن درستون امکان پذیرتره. زندگی رو سخت نگیر بازم میگم دیگه راجع به این قضیه با افراد خانواده صحبت نکن نشون بده می تونی روی پای خودت بایستی ولی تو این مدت تا میتونی به پدر و مادرت خوبی کن و دلشونو بدست بیار حرفهایی که اونا رو از کوره به در میبره نزن . بهشون نشون بده برات مهمن! موفق باشی
-
از روز عید همین کارا کردم
اومدم تو اتاقم و دارم درسمو می خونمو کارمو می کنم
چون کار من برنامه نویسی هستش اصلاً تعطیلی نداره
گاهی اوقات تا صبح بیدارمو کار می کنم
به نظرتون این درسته ک به اون دختر بگم رسیدن ما به هم تا بعد از اتمام درسمون طول میکشه
بخدا خیلی سخته
حتی الانم ک این کارا کردم و دارم به درس و کارم میرسم
دائماً تحقیرم می کنن
می گن کارت شده این ک بیای غذاتو بخوری بری تو اتاقت
اصاً انگار نه انگار ک تو خونه ای و عید شده
راستش ترم پیش بخاطر همون مسائل ک گفتم به درسم شدیداً لطمه خورد
این ترم میخوام جبرانش کنم ولی با این ناراحتی و اعصاب خوردی بعید می دونم بشه
گرچه ی برنامه ریزی کردم ک بتونم درسامو بخونم ولی خیلی امید ندارم
چون به حد لازم تمرکز ندارم
- - - Updated - - -
من حتی برای این که ثابت کنم از لحاظ مالی استقلال دارم
امسال به برادرامو و پدرومادرم عیدی دادم :|
-
می دونی واقعیت چیه درست! همونی که حدس میزدم کارت به درست ضربه زده و تا وقتی خودتو توی درس نشون ندی خانوادت روت حساب باز نمی کنن ول کارو. الان وقت درسه بچسب به درس برنامه نویسی که بلدی همیشه بعد از درس هم برات موقعیت شغلی هست برنامه نویسی این روزا تو مملکت ما جایگاه خوبی داره یه مدرکم بذار تنگش درست میشه بچسب به درست سعی کن با ایشون هر دو تاتون بهم قول بدیناین ترم بهترین نمره ها رو بیارین عیدی دادن به خانواده خوبه ولی اگه نمره هات و درست خوب باشه خیلی عیدی بهتریه . درس درس چیز خوبیه کارت رو هم میتونی داشته باشی اما کمترش کن که ضربه ای که به درست خورده رو بتونی جبران کنی.
-
پیشنهاد می کنم توی همین تعطیلات بری چند تا کتاب بخونی ، سمینارهای ازدواج موفق رو گوش بدی .
سمینار ازدواج موفق دکتر شاهین فرهنگ رو من پیشنهاد می کنم . ضمن اینکه در همین تالار هم هست و در گوگل هم جستجو کنی میاد و می تونی دانلود کنی . و گوش کنی
-
من دوتا سایت بزرگ داشتم
یکیشو بستم و یکشو دیگه توش فعالیت ندارم
الان تو 2 تا مدرسه کار می کنم ک فعلاً تعطیله و کار برنامه نویسی را هم کم کردم ک درسمو بخونم
در حال حاظرم دارم ی کتاب برنامه نویسی وب ترجمه می کنم ک خیلی سنگینه
اونم می ذارم فعلا کنار
ک درسمو بخونم
دیگه چی؟
- - - Updated - - -
اونا را هم الان دانلود می کنم گوش کنم
-
من حرفهای روزانه رو الان دیدم ، ببین حقیقتش مملکت الان وضع اقتصادی خوبی نداره .
مطمئن باش اگه برنامه نویسی رو ول کنی بیشتر در آینده ضریه می خوری.
به نظر من تعادل ایجاد کن . درس و برنامه نویسی به یه اندازه .
.
-
باشه سعیمو می کنم ک تعادل ایجاد کنم
فقط میشه بگید تا چه زمانی صبر کنمو به خانوادم دیگه چیزی در این مورد نگم؟؟
مادرم میگه حداقل تا پایان این ترم من هیچ کاری نمی کنم
البته اینا روز اولی ک باهاش در این مورد حرف زدم می گفت
تازگی ک هرچی حرف میزنم کلاً مخالفت می کنه
همش مگه عاشقش نشو
نمیدونه من چقدر اونا دوستش دارم
-
بی اعتمادی دیگه برا چی؟؟؟؟؟؟
امروز برای گردش چند ساعت از خونه رفتم بیرون
وقی می خواستم از خونه بیام بیرون طبق معمول همیشه بازجویی شروع شد
کجای میری؟
با کی میری؟
با چی میری؟
کی بر می گردی؟؟
منم خیلی محترمانه به همه سوالات جواب دادمو رفتم
درست موقعی ک رسیدم بهم زنگ زدن کجایی؟؟
گفتم همونجایی ک گفتم مگه جایی غیر از اون قراره باشم
مادرم گفت باشه و هوا داره سرد میشه زودتر برگرد گفتم چشم
و نیم ساعت بعد دوباره باهام تماس گرفتن
مادرم پرسید کجایی؟
گفتم هنوز همونجام
گفت من الان اونجام تو را نمی بینم
رفتم آن طرف خیابون اونجا بود باهم برگشتیم خونه
آخه این کارا یعنی چی؟؟؟؟
راستی ی چیزی را یادم رفت بگم
من چند وقت پیش ی مقداری پول دستم اومد و من برای اینکه بعدها ب پول نیاز دارم و خرجش نکنم رفتم ی انگشتر خریدم
ولی اطلاعی به خانوادم ندادم ک اینا خریدم
روز عید وسایلمو گشته بودنو اون انگشترو پیدا کرده بودن
خلاصه ی دعوایی داشتیم ک چرا اینا گرفتم
نمی دونم به خاطر اونه امروز این کارا کردن یا نه
خسته شدم از این کاراشون
کافیه من چند لحظه خونه نباشم
تمام وسایلم از این رو به اون رو میشه با بازرسیشون
چی کار کنم من؟؟؟؟؟:nonchalance::nonchalance::nonchalan ce: