نمایش نسخه قابل چاپ
عزیزم چیزهایی که می گی تربیتی است. ریشه ای است. خودت هم که می گی این مدل صحبت کردن تو خانواده شون عادیه.
اگر خودش نخواد و تلاش نکنه که درست نمی شه.
حالا باز شما جلسات مشاوره ات را برو و سعی کن تصمیم درست بگیر.
فقط این را بگم که به امید عوض کردن همسرت جلو نرو. تغییر دادن آدمها خیلی سخته.
مقصر رابطه بد بین همسرتون و مادرتون خودتونید کاش دخترها می دونستند وقتی ازدواج می کتند ممکنه هزارتا مشکل تو زندگیشون پیش بیاد ولی اگه قرار باشه آبروی همسرشونو پیش خانواد خودشون ببرن این خودشونن که در نهایت از فاصله ای که با برملا کردن رازهای زن و شوهری ایجاد کردند ضربه می خورن و این فاصله هیچ وقت قابل بازگشت نیستنقل قول:
نوشته اصلی توسط shima_2
- - - Updated - - -
خیر نمیشه گفت در آینده ممکنه این رفتارشون عوض بشه یا نه.
- - - Updated - - -
آدم زندگی رو باید همون طور که هست پذیرفت اینکه ما به خودمون وعده تغییرش رو بدیم زهی خیال باطل بیش نیست.
آقا یا خانم عزیز من خدمتتو گفتم زمانی همه چیز را به خانواده ام گفتم که قرار بود از هم جدا شویم .تهدیدم می کرد اگر برای طلاق اقدام نکنم و مهرم را نبخشم رابطه دوستیمان و ... را به پدرم میگوید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط roozaneh
من در این شرایط برای اینکه خانواده ام را برای طلاق قانع کنم رازهای زندگی ام را گفتم. بعدم اینکه همسرم با پیش زمینه بسیار بدی از خانواده ام وارد زندگی من شد .و به جای سیاست به خرج دادن خواست تا با اعمال قدرت جایگاه خودش رو تثبیت کنه.مثلا اینکه عیدی خانواده مادریم نمی اومد.
ببین یه نکته مثبت می تونی راجع به همسرت بگی؟
چرا دوستش داری؟ تو کلن همه آدم ها رو دوست داری یعنی اگه یکی دیگه هم جای همسرت بود حالا هر کی می تونستی دوستش داشته باشی!؟!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط she
نکات مثبت
گاهی اوقات مهربونه
اعتیاد نداره
اهل نمازه
اما دنیاش با من متفاوته
یعنی مثلا من دم عیدی عاشقه بیرون رفتنم حتی اگه خریدی نداشته باشم احساس می کنم تو اون شلوغی ها زندگی جریان داره اما شوهرم از شلوغی متنفره
من دوست دارم عیدی ها رو دسته جمعی بریم اما شوهرم میگه دوتایی
مثلا تو سیزده من یک ساعت تنها نشستم که شوهرم بره با دوستاش باشه و من فک می کنم حقشه زمانی رو هم با اونا باشه اما در عوض من هم میتونم یک ساعت ونیم در هفته رو به جلسه شعر برم (شوهرم در همون ساعت باشگاه داره)
اما شوهرم میگه من میگم نباید بری تو هم باید بگی چشم.و میگه این حقه یک مرده به تشخیص خودش اجازه نده خانمش یه جاهایی بره
من میگم اگه زن به شوهرش اطلاع میده که کجا میره مرد هم باید بگه میگه نه یک مرد به خانمش نباید بگه چون مرده
ببخشید یکی از کاربران پرسیده بود آ
آیا همسر شما عکس العملهای هیجانی تهاجمی یا تدافعی از خود بروز نمیدهد؟
از این سوال به چه نکته ای میخواسته برسه
بعدشم عزیزم من کلا آدم های گرم رو دوست دارم
از نظر من هیچ کدوم این ها نکته مثبت اون محسوب نمی شن! :distrust: به کدومش میشه تکیه کرد؟!
فقط اینکه اون گاهی اوقات مهربونه نکته منفی شما محسوب میشه! :sour: نکنه جزو شخصیت های مهرطلب هستی؟ من یه کم اینطوریم. اهل شعر و هنر هم هستم. همه آدم ها گاهی اوقات مهربون هستند. شما جلب همین یه مقدار محبت شدید در حالی که فکر میکنید لیاقت محبت بیشتری رو دارید.
...
تفاوت دنیای شما دونفر تا اندازه ای به دلیل تفاوت دنیای مردها و زن هاست. حداقل 50 درصد. بقیه اش به خاطر تفاوت های شخصیتی شماست.
شما یه سری تفکراتی داری که در مورد مردها جواب نمی ده کلن!!!
چرا دنبال برابری هستی؟ چرا ترازو وسط گذاشتی؟ :
من یک ساعت نشستم اون رفت حالا یک ساعت من برم اون بشینه!
من میگم کجا میرم اونم بگه کجا میره!!
با این منطق به هیچ جایی نمی رسی! نه با این مرد نه با هیچ مرد دیگه ای.
اول با کمک این سایت رفتار خودت رو اصلاح کن. رفتار زنونه!
بعد بگرد دنبال اینکه این مرد مناسب شما هست یا خیر.
ممنون ولی من که ترازو وسط نذاشتم من فکر می کنم اگه اون بره با دوستاش در نهایت اینکه شاد و خوشحال میشه ,اون شادی رو در کنار من هم داره غیر از اینه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط she
من دوست دارم با من مثل یک خانم رفتار بشه نه مثله یک بچه . وقتی تو نمایشگاه میریم تا میبینه شلوغه بازوی من میگیره که بریم دقیقا حس می کنم یک بابا میخواد یه چیزی رو به بچه 4 ساله بفهمونه.
دوست دارم با من با آرامش حرف بزنه .حداقل یه ثانیه قبل از اینکه حرف بزنه فکر کنه.تو رانندگیش آروم باشه
در نهایت ممنونم(دکمه تشکرم زدم)
سلام حالا که دارم این مطالب را می نویسم دو جلسه به مشاوره رفته ایم
یک جلسه با همسرم و یک جلسه تنها
مشاوره می گوید من نتوانسته ام اعتماد سازی لازم را به وجود بیاورم می گوید این اعتماد سازی زمان لازم دارد می گوید اگر با این شرایط عروسی بگیرید تو بیشتر اذیت می شی.
می گفت روابط بد میان خانواده تو وهمسرت در اینده مشکل ساز خواهد بود می گفت 20% طلاق ها به دلیل همین موضوع اتفاق می افتد.
می گفت دنیای تو خیلی مدرن است با فرهنگ ما زیاد سازگار نیست.تو بیشتر در دوران تجرد زندگی می کنی
من می گویم اعتماد سازی یعنی چی؟
من قرار بود آقایی برایم یک پروژه بنویسد دو بار با همسرم به پیش این آقا رفتیم جلسه سوم همسرم شهر دیگر بود می گفت اگر میخواهی به پیش آن آقا بروی حتما باید با پدرم و یا مادرت بروی.شما باشی بهت بر نمی خوره
یا اینکه با همسرم رفتم خیاطی , میگه اینجا لباس پرو نکن شاید وبکم داشته باشد
مشاوره به من میگه اگه مثلا همسرت نمیتونه بیاد تو خودت باید بگی با مامانم میرم.ببخشید شماها اینجوری هستین؟
حالا قرار جلسه بعد از همسرم تست بگیره.
برام خیلی دعا کنید.........:(
دیشب فقط سه ساعت خوابیدم اونم همش خواب مشاوره میدیدم.