ممنون از راهنمایی هاتون. به مادرم بگم وقتی دانشگاه زنگ زد دقیقاً چی بپرسه؟ بگه خانم فلانی اونجا دانشجو بودند ما شماره تلفنشون رو می خواهیم؟ حدودی می دونم چی بگم که مادرم بپرسه اما اگر شما هم بگید چه جوری دقیقاً سئوال بشه ممنون می شم.
نمایش نسخه قابل چاپ
ممنون از راهنمایی هاتون. به مادرم بگم وقتی دانشگاه زنگ زد دقیقاً چی بپرسه؟ بگه خانم فلانی اونجا دانشجو بودند ما شماره تلفنشون رو می خواهیم؟ حدودی می دونم چی بگم که مادرم بپرسه اما اگر شما هم بگید چه جوری دقیقاً سئوال بشه ممنون می شم.
سلام من تو فيس بوك عضو نيستم و زياد با فضاش آشنايي ندارم دوست ديگه اي نداريد كه يه دختر مورد اعتماد كه عضو باشه رو بهتون معرفي كنه از اون طريق اقدام كنيد منظورم اينكه اون خانم باب دوستي رو باز كنه و باروحياتش آشنا بشه بعد شما رو به عنوان دوست همسرش يا برادرش يا هر نسبتي كه بااون آقا داره معرفي كنه؟البته اين نظرم من بود شايد زياد كاربردي نباشه.
فكر ميكنم بابخش آموزش بايد صحبت كنن ميتونن خودشون و معرفي كنن و از مسئول مربوط به رشتشون بخوان اطلاعاتي راجبه اون خانم بهتون بدن سعي كنن باكسي كه حرف ميزنن خانم باشن و اعتمادشون و جلب كنن فقط اگه مادرتون تونست شماره رو بگيره به اون خانم ميخوايد بگيد از كجا ميشناسيدش و از چه طريقي شماره رو پيدا كرديد؟شما نميتونيد ايميل براشون بزنيد اگه از طريق آيدي نميشه ايميل خصوصي زد؟
مادرتون:
سلام . خسته نباشيد. فلاني هستم از تهران تماس ميگيرم.
آقا پسر بنده از يكي از خانم هايي كه تو دانشگاه شما درس مي خوندن خوششون اومده ولي هيچ شماره تلفن يا آدرسي از ايشون نداريم كه واسه خواستگاري اقدام كنيم.تنها راه حلي كه به ذهنمون رسيد اين بود كه مزاحم شما بشيم تا از همكاري شما استفاده كنيم. اگه ممكنه پرونده ايشون رو بررسي كنيد ببينيد شماره تلفني ازشون تو پرونده ثبت شده. (فقط خدا كنه آدرسشون تغيير نكرده باشه)
بعدش واسه اون آقا يا خانم كلي دعا كنن كه خير ببينند و تشكر كنن و خداحافظي.:227:
پ.ن: خدا كنه قوانين اون دانشگاه خيلي سخت گيرانه نباشه كه ما اينجا كلي ضايع ميشيم:163:
شب شکن عزیز
من یک تجربه خواستگاری دانشگاهی دارم و میدونم روالش به چه صورته
اونموقع دانشگاه ما یه روز دخترا بودن و یه روز پسرا
دختر و پسر همدیگرو نمیدیدن
کارت دانشجویی من گم شده بود و از قرار کسی اونو پیدا کرده بود و کارتمو زده بودن تو یکی از بردای دانشگاه
یکی از پسرها هم عکس کارتمو میبینه و خوشش میاد
یه روز از طرف حراست دانشگاه منو خواستن
کلی گوشت تنم ریخت و 1000 تا فکر اومد تو سرم که یعنی من چیکار کردم که حراست منو خواسته
خلاصه جونم براتون بگه که
یکی از خانومهای حراست منو کشید کناری و گفت:
یکی از آقایون دانشگاه خیلی ازت خوشش اومده و از اطلاعات دانشگاه شماره خونتون رو خواسته تا خانوادش تماس بگیرند و بقیه ماجراها
آیا شما راضی هستید که شمارتونو بهشون بدیم برای امر خیر؟؟؟
یعنی روال کار دانشگاه اصولا در این موارد همینجوریه که اول نظر دختر رو میپرسند و ازش اوکی میگیرند
اگه دختر راضی باشه میگه اوکی
اگر کسی تو زندگیش باشه و یا اصلا اوکی نباشه میگه نمیخوام شمارمو بدین و تمام
یاحق
نادیا جان،به شما اسم اون پسرو گفتن؟ینی در کل اسم پسرو می گن؟
فردا با مادرم تماس می گیرم و ازش می خوام که از طریق دانشگاهش شماره ی اون خانم رو پیدا کنه. اگر اتفاقی افتاد میام همینجا تعریف می کنم براتون.
شب شکن
در مقابل من خیلی جبهه گرفتی واقعا قصد توهین نداشتم و نظر و درک و لمسی که از اینجور روابط داشتم گفتم
خواستگار منم(یه جورایی نامزد ، عشق , یا هر چی که اسمشو بشه گذاشت) دقیقا شرایط شما رو داشت رابطمون خیلی خوب شروع شد تو کمتر از یک ماه اومد خواستگاری و...بگذریم نمیخوام خاطره تعریف کنم به هر حال من اون آدمو تحسین میکنم هنوز بی نهایت دوسش دارم و میدونم خیلی اشکالات تو رابطه از من بود اما تفاوت نگاه ما واقعا عمیق بود و این به خاطر تفاوت فرهنگ و جامعه ای که توش زندگی میکردیم بود.
واقعا من این نوع رابطه رو از نزذیک و با همه وجودم شش ماه لمس کردم و الان 1 سال درگیر احساسات ضد ونقضیم که برام ساخته فقط خواستم تجربمو بگم که تو و مانند تو ها راه بهترین راهو برن و تو شرایطی که ما قرار گرفتیم قرار نگیرن
امیدوارم موفق باشین و فردی که مناسبتونه پیدا کنید
دیروز برای اون خانم یک پیغام مودبانه گذاشتم و بعد یکمی توضیحات ازش خواستم که اجازه بده چند تا سئوال ازش بپرسم. متوجه شدم که پیغام رو خونده ولی جواب نداد. نمی دونم مغروره یا محطاطه. اگر محطاط باشه اشکالی نداره ولی خدا کنه از اون مغرورا نباشه که خیلی عذابه با آدم مغرور دست و پنجه نرم کردن. با مادرم تماس گرفتم و داستان رو بهش گفتم. قراره فردا مادرم زنگ بزنه به دانشگاهشون و یه جورایی شماره تلفنشون رو به دست بیاره. به احتمال بیش از 95 درصد فارغ التحصیل شده از دانشگاه. ولی امیدوارم هنوز مشخصاتش تو سیستم باشه و شمارش رو به مادرم بدن. اگر یه وقت مادرم شمارش رو بدست بیاره و تماس بگیره و باز اون خانم نخواد که روی خوش نشون بده و اصلاً تمایلی به اینکه بدونه من کیم و به شناخت از من نشون نده فکر می کنم باید فراموشش کنم.
هر چند که گفتم من عاشق نیستم. کیه که با چند تا عکس عاشق بشه. این دقیقاً مثل خواستگاری سنتیه با این فرق که این خانم رو به جای کوچه و محل کار، من در اینترنت دیدم. به عنوان یک مورد خیلی خوب بهش نگاه می کنم و البته اگر خصوصیات اخلاقی متعادلی داشته باشه و تمایل به آشنایی داشته باشه مطمئنم که عشق هم خیلی زود شکل می گیره. دوستان کمک کنند بگن اگر شمارشون رو بدست آوردیم چه جوری موضوع رو مطرح کنیم؟ مادرم گفت بگیم از کجا دخترتون رو می شناسیم؟ بگیم که تو اینترنت دیدیمش؟ چه جوری بگیم که مثل یک خواستگاری رسمی جلوه کنه؟ به هر حال نمی شه مخفی کرد که چه جوری دیدمش. آخه من اصلاً ایران نیستم که بخوام از راههای عادی غیر از اینترنت دیده باشمش.
دوست عزیز:72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب شکن
چرا اینقدر سخت میگیری؟!:310:
مامانتون بگن یکی دختر شما رو بعنوان یک دختر مناسب و خوب معرفی کرده و خواستن اسمشون
گفته نشه؟! ان شاالله بعدا که بیشتر آشنا شدیم معرفی میکنیم.
بعد اگر موضوع بسلامتی پیش رفت شما خودتون بهشون بگین بصورت غیر مستقیم توسط نرگس خانم:310:
موفق باشید:72:
شب شکن عزیز، به نظر من هم خیلی صریح، رک و حدی مادرتون این قضیه رو مطرح کنه و همین حرفهایی که sanjab زد رو بگن. خودت از طریق نرگس یا هر کس دیگری وارد بشی ممکنه 2 اتفاق بیفته 1- بری در گروه کثیر الشماری از آقایان که در "آب نمک" غوطه ور هستند. :311:
نگو که اتفاق نمیفته که من بارها دیدم و بارها سر خودم افتاده. مثلا همین مورد آخر من که بعد 3 هفته ارتباط کاملا صمیمی (اونم بعد پیشنهاد) یک مرتبه ازش پرسیدم می خواید اس ام اس ندم گفت بله لطفا ممنون می شم! نگو خانوم یکی رو داشته و طرفش بو برده :311: واسه همین نمی دونسته چی بگه :227:
2- نرگس خانوم شما رو اونطور که باید و شاید مثبت معرفی نکنه(حسادت و...
)
مادرت بهترین فرده . مادرت جواب صریح و با اطلاع خونواده ازش می خواد و به آب نمک هم نمی ره :311: