يعنى باز هم شروع خواهد شد.....نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
چى کار کنم که ديگه شروع نشه....
از دوستان اگر واقعا يه مشاور خوب خانواده ميشناسه معرفى کنه که ما زودتر به اون مراجعه کنين
نمایش نسخه قابل چاپ
يعنى باز هم شروع خواهد شد.....نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
چى کار کنم که ديگه شروع نشه....
از دوستان اگر واقعا يه مشاور خوب خانواده ميشناسه معرفى کنه که ما زودتر به اون مراجعه کنين
mahmoodprint گرامی
به تالار همدردی خوش آمدی
دوستان راهنماییهای خوبی داشتن .
مهمترین گامی که شما در ابتدای امر باید بردارید ، کار کردن روی آرامش خودتون هست . با همسرت صحبت کن بطور جدی و بگو من نسبت به سهم خودم از اشتباهاتم تلاش می کنم برای تغییر و مشاوره میرم تا کمک بگیرم . اما یک طرفه نمیشه تو هم باید تلاش کنی . اگر بگویی من همینم و نمیشه و تغییری در کار نباشه همان بهتر که جدا شویم . اینگونه ایشان را هم نزد روانشناس ببر در خصوص بدبینی و شک وی و سرزنش گری .
تا آنجا که من دیدم زندگی شما پتانسیل اصلاح را دارد .
شما >>>> خشمت را کنترل کن و محبت را بیشتر کن
همسرت >>>> بدبینی و غرغر کردن و سرزنش گری را ترک کند
فقط همین ، اساس مشکل شما دو نفر همین هست .
همین را با همسرت در میان بگذار و بگو که من شروع کردم . کنترل خشم می کنم و محبت بیشتر خواهم داشت . تو هم باید دست از بدبینی و سرزنش گری برداری .
به همسرت خیلی جدی بگو مدتی مهلت می دهم مثلاً 6 ماه ، اگر در طول این 6 ماه رویه تغییر کرد که ادامه می دهیم اگر نه دیگه به هیچ وجه حاضر به ادامه نیستم ، به خاطر خودت ، دخترمان و خودم . اما در اصل و نزد خودت هیچ انتظاری از او نداشته باش و روی خودت چنان برای کسب آرامش و کنترل خشم کار کن که بی توجه به سرزنش و غر غر های او شوی و حتی بدبینی های او . یعنی خودت را اینگونه مقاوم کن اما به او نشون نده مهم نیست که او رفتارش چه باشد ( یعنی شما یک طرفه اشتباهاتت را کنار بگذار و محبت و عشق ورزی را پیشه کن )
قرار بگذارید هروقت هرکدام از تصمیمش کوتاهی کرد طرف دیگر با محبت و با لفظ عزیز دلم مثل اینکه شیطونه اومده وسط و یادت رفت ها .... و با محبت دیگری را بغل کنه و نگذاره رفتارش ادامه پیدا کنه . این قرار را بطور جدی با هم بگذارید . هروقت شما خشمگین شدی و واکنش نشون دادی ایشون این کار را بکن و هر وقت او غرغر و نسبت دادن را شروع کرد شما این کار را بکنی .
در پستهای بعدی راهکارهای دیگری نیز خواهم گفت .
در همدردی مقالات مربوط به کنترل احساس و کنترل خشم را بخوان و مقالات مربوط به مهارتهای زندگی و ارتباط کلامی .
کتاب زنان مریخی مردان ونوسی و کلید طلایی ارتباطات و از حال بد به حال خوب را هم تهیه کرده و مطالعه کنید .
کلاً هرکتابی در زمینه مهارتهای زندگی و ارتباطی پیدا کردید بخوانید و به کار بگیرید
مطمئنم اراده کنید می توانید زندگیتان را بسازید .
اگه بدونی اینا رو با چه مصیبتی برات مینویسم فقط واسه اینکه خیال نکنی به طلاق تشویقت کردم یا ناامیدی میذاریش رو چشمت.:)
در تایید حرف دوستان
الان باید اونچه میکاری رو تغییر بدی تا اونچه که برداشت میکنی عوض بشه.محبت،صبر،احترام و گذشت بکار تا همینا رو برداشت کنی.نقل قول:
چندين بار نوشته هاتون رو خوندم همش درسته...
با هر بار خوندن بيشتر از خودم بدم اومد....
حق با شماست آنچه کاشتم درو کردم... الان چه بايد بکنم...
جدا بشيم....؟!
آيا اميدى هست !؟
يا جدايى بهترين انتخاب هست...!؟
من پستم ميدونم... اما ميشه اين همه خرابى رو ساخت...
واقعيت رو بگين... از اين همه سال خجالت ميکشم... اگر نميشه نميخوام اذيت بشن دوباره...
آيا اين زندگى که حال ويرانه شده ميشه خوب بشه ؟ ميشه آباد بشه...آره درسته هر چى کاشتم برداشت کردم
کاش يه نفر اينو زودتر به من ميگفت...
اما حال ديره نه؟ خيلى دير شده نه!؟
برای دیدن نتیجه تلاشت باید صبر کنی..این مهمه.
مهارتهای گفتگو رو یاد بگیرید و سعی کنید مثه دوتا ادم متمدن با هم حرف بزنید.عقایدتونو بگید و عقاید همو بشنوید و تصمیمهای درست بگیرید.
مثلا در مورد تفریحات (چون گفتی اختلاف سلیقه دارید) مثلا هرکدوم تفریحات جداگونه داشته باشید.درکنارش تفریحات مشترک باب میل هردوتون هم بذارید.
کلا یاد بگیرید نه بخواید حرف حرف خودتون باشه و نه منفعل بشید و فقط چشم بگید.ازادانه بگید و حرف هم رو بشنوید.
موقع صحبت اگه حس کردید صداها داره میره بالا بحث رو رها کنید و موکول کنید به یه وقت دیگه.در عوض با یه جوک یا خاطره با مزه فضا رو شاد کنید.
زمانهایی که همسرتون ضعیفه مثلا وقتی بیماره یا طی هرماه با تغییرات زنانه روبروئه ازش حمایت کنید.این حمایت موقع ضعف دلگرمش میکنه.
بهش اطمینان خاطر بدید تنها زن زندگیش اونه..بعد خواسته های خودتو بگو.
خلاصه اون همه انرژی که واسه تخریب میرفت رو حالا بنداز تو مسیر صحیح.
فیلمای خنده دار با هم ببینید.بازی های عشقولانه راه بندازید.مثلا یه شاخه گل یا همچین چیزی یه جا قایم کنید.بعد نقشه گنج بکشید و بذارید همسرتون خودش اون هدیه یا نامه رو پیدا کنه.روزای تعطیل با هم غذا رست کنید و این چیزا
موفق باشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
سلام..... متشکرم.... هر آنچه گفتيد عمل خواهم کرد دقيق و بى نقص
خواهش مىکنم مطالب بيشترى به من بياموزيد کتابها رو هم فردا تهيه خواهم کرد... و به آنها
عمل خواهم کرد.... با سپاس فروان ... زندگى من رو از لب پرتگاه برگردونديد....:43:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بهار.زندگی
ممنونم روش هايى که ميگين بسيار جالب هستن.... هميشه تو روياهام به همچين زندگى فکر ميکردم
لطفا بيشتر به من بياموزيد
همه را انجام خواهم داد
محمودجان
من فقط تايپيك اولت خوندم وبقيه حرفات ودوستات رونخوندم چون تواين چندروزخيلي كم فرصت داشتم بيام تالار
ولي باوركن اولين باركه تايپيكت خوندم خيلي متاثرشدم وحتي گريم گرفت.........نميدونم چرا:163:
دوست دارم بيشتردرموردمشكلت بات صحبت كنم
فعلاباي:72:
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوشحالم که تصمیمت رو گرفتی واسه ادامه و درست کردن این زندگی و سایه ات روی سر همسر و دختر عزیزت باشه ... خیلی خوشحالم که در مقابل این همه تغییر از خودت اینرسی نشون ندادی و هر راهکاری بهت میدن سعی میکنی انحام بدی ... و باید صبر و به زندگیت بیاری و باید صبور باشی ... یه کتاب دیگه هم هست یعنی دوتا یکیش: رازهائی در باره زنان و دومی رازهائی درباره مردان نوشته باربارا دی انجلس این کتاب رو بخر و شبها با همسرت بخونین دو نفر باهم کتابیه که احتمالا همسرت هم که مخالف کتاب خوندن هست جذبش میشه ...
در ضمن آقا محمود در عین اینکه شنونده خوبی هستی برای همسرت فقط یادت باشه هرچی همسرت گفت همون لحظه نگو باشه ... مثلا در مورد محل زندگیتون بهش بگو که در مورد این قضیه باید فکر کنیم باید تحقیق کنیم باید سبک سنگین کنیم ببینیم شرایطش رو داریم باید زمانبندی کرد ... همینجوری نگو باشه بعضی از تصمیمات بزرگ زندگیتون واقعا نیاز به فکر و زمان داره پس به تمام خواسته های همسرت همینجوری نگو باشه که بعد دچار یه مشکل دیگه به نام بدقولی و گول زدنش محکوم بشی داداش ...
موفق باشی ... منتظر خبرهای موفقیت آمیز در زندگی مشترکتان هستیم ...