امید زندگی از اینکه به فکر منی و مدام به تاپیکم سر میزنی متشکرم
از مدیر همدردی از بالهای صداقت و دیگر اعضا این انتظار را نداشتم مهم اینه که وقتی یکی تو دو راهی است کمکش کنند [size=large][color=#FF0000]
نمایش نسخه قابل چاپ
امید زندگی از اینکه به فکر منی و مدام به تاپیکم سر میزنی متشکرم
از مدیر همدردی از بالهای صداقت و دیگر اعضا این انتظار را نداشتم مهم اینه که وقتی یکی تو دو راهی است کمکش کنند [size=large][color=#FF0000]
کسی نیست منو راهنمایی کنه
پس کارشناسان محترو بقیه اعضا کجا هستن
باید منم مشکل مشابهی مثل بقیه داشته باشم و بگم شوهرم خیانت کرده تا به دادم برسید واقعا که
امیدوارم که هر چه زودتر مشکلاتت حل بشه و خیلی ناراحتم که شوهرت توی این شرایط تنهاتون گذاشت ، البته شاید یه خیریتی داشته مطمئن باش هیچ کار خدا بی حکمت نیست عزیزم
به هر حال من با نظر امید زندگی عزیز موافقم که باید با طلبکارها صحبت بشه ، حتی خودت می تونی بگی برن شکایت کنن و قبل از شکایت اونا باید مطمئن باشی که می تونی عدله محکم به دادگاه ارائه بدی که این رسیدو چک و سفته ای که از شوهرت دارن بابت نزول بوده و دادگاه هم چون در مملکت اسلامی هستیم و نزول رو حرام میدونه مطمئن باش حکم صادر می کنه که فقط اصل پول رو برگردونید . شاید اگه اوضاع اینجوری بشه بتونی با یه مبلغ وام مشکل رو حل کنی اونم اول بخاطر آرامشی که خودت توی زندگی دنبالش هستی و بعد بخاطر دخترت و همسرت.
در ضمن من نمی دونم درآمد ماهیانه شما چقدر هست و در حال حاضر ماهیانه چقدر قسط دارید؟ شما می تونید با یه مدیریت صحیح مالی به اون شخصی که قرار هست روی خونه اون وام بگیرید توضیح بدید که بر چه اساسی این کار رو می خواهید انجام بدید و یک برنامه حساب شده است و مسئولیت با شماست نه همسر شما که سابقه خودش رو خراب کرده. (البته همه اینها رو باید بعد از اینکه شوهرتون تا سر حد نابودی رسید انجام بدید که تاوان کارش رو بدونه چیه و دفاع بیجا نباشه که دوباره تکرار بشه)
مثلا اگر بعد از اینکه دادگاه پرونده شما رو بررسی کردو اصل مبلغ پول که باید پس بدهید 70 میلیون برآورد شد ، شما می تونید یه وام صد میلیونی بگیرید که با یه مبلغی از اون وامهای قبلی رو که دارید تصفیه حساب کنید که فقط یک جا قسط داشته باشید و 70 میلیون هم بدید به بدهکارها و یه مبلغ هم نگه دارید واسه اینکه تا موقعی که شوهرتون یه منبع درآمد پیدا کنه اگه واسه قسط کم آوردید یه مقدار پشت دستتون باشه که خدایی نکرده واسه ضامن بیچاره مشکلی پیش نیاد. (مطمئن باش اگه همه چیز رو درست مدیریت کنی و به یاری خدا و آرامشی که میاد توی زندگیتون تواناییتون هم بیشتر از پیش میشه و وقتی بدهی هاتون هم به اون طلبکارها بدید ( به هر حال اونا هم حق دارن که پولشون رو بخوان) و حق و پول کسی توی زندگیتون نباشه به مرور زمان مشکلاتتون حل میشه عزیزم)
و در مورد آقای م مطمئن باش که حتی اگه جدا بشی شما را نخواهد گرفت و یا اگه بگیره به شرط این که از دخترتون بگذرید حاضر به ادامه رابطه با شما خواهد شد. اون اگه یه مرد واقعی بود نباید حتی به ذهنش هم خطور می کرد که به شما فکر کنه . البته نمی خوام به شما حق بدم ولی اگه هم بخوام متهم به خیانتتون کنم خودخواهی چون هیچ کس جای شما نیست که بخواد درباره موقعیت شما نظر بده شاید اگه خود من توی این شرایط بودم خدایی نکرده یه تصمیم اشتباه تر از شما می گرفتم ولی به عنوان یه آدم بی طرف که دارم این قضیه رو دور از حالت احساسی می بینم و خودتون هم درآینده به این نتیجه می رسید که چرا به آقای م اعتماد کرده بودید باید بگم که حتی فکر کردن به این آدم هم خیانت حساب می شه اول به خودت به شوهرت . چون الان نباید توی این شرایط یه تصمیم اشتباه تر بگیری . شما می تونی اگه این زندگی رو هم نمی خوای با بچت یه مدت زندگی کنی و بعد در این مورد تصمیم بگیری . تو که کار می کنی و نیازی به پول این آقا نداری پس اشتباه نکن الان بدترین موقع واسه تصمیمای به این مهمی است.
ببخشید که طولانی شد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
SUN FLOWER عزیز
با تشکر از راهنمایی های شما که وقت صرف کردین و اینقدر زحمت کشیدین و مرا راهنمایی کردین
گل افتابگردان عزیز اگه بگم شاید باور نکنید اما من حتی دقیقا نمیدونم چقدر بدهکاره به من میگه حول و حوش 200 میلیون من حتی نمیدونم طلبکاراش کیه این اواخر همش معامله ماشین میکرد حالا که رفته تو عرض این چند روز بعضی از طلبکاراش اومدن محل کارم و بعضی هاش رفتن دم در خونه بابام یکی میگه به من فلان ماشین ونشون داد و 8 میلیون ازم گرفت و گفت بقیه پول را روز زدن سند میدی حالا گذاشته رفته 8 میلیون منو بده یکی میگه سند ماشین منو گرفته واسم یه چک داده گفته ماشینت را میفروشم حالا حداقل سند ماشین منو پس بده یکی میگه .... خسته ام نمیدونم چیکار کرده دلم واسه این اشخاص بیگناه هم میسوزه فک کنم چون ر دیگه دستش به جایی نمیرسید واسه اینکه موقع فرار پولی دستش باشه سر این و اون را کلاه گذاشته تا پولی به دس بیاره و دس خالی نره اونقدر کاراش قاتی پاتیه که من اصلا سر در نمیارم خودم قاتی کردم
ر از همون اول باهام رو راست نبود هیچ وقت بهم نمیگفت چیکار میکنه من تمامی تلاشم را کردم زیر بار چند میلیون وام رفتم اما ر چیکار کرد منو با یه عالمه طلبکار تنها گذاشت و رفت محل کارم بی ابرو شدم و...
درامد من 700 هزاره اما 600 واندی به حساب قسطها میریزم و ناچیزی برام میمونه که اونم میخوام یه زیر زمینی چیزی کرایه کنم و اثاثیه ام را بزارم و خودم برم پیش بابام از طرف دیگه نگران بابام هستم چون بیماری اعصاب داره و میترسم سکته کنه درموندهام
به قول شما اگه از حساب کتابش سر در می اوردم شاید میتونستم کاری کنم اما وام برداشتن 100 میلیونی نه تها ریسکه بلکه درامد من کفاف قسطهاش را نمیکنه
دیگه خیلی خسته ام میخوام فعلا کمی صبر کنم ببینم چی میشه اگه درس نشه میخوام طلاق بگیرم اون هم نگران اینم که ایا م باهام ازدواج میکنه اگه ازدواج کرد و به قولاش عمل نکرد چی هرچند بهش اعتماد دارم ولی میترسم
باز اگه چیزی به ذهنتون رسید بهم بگید ممنون
فرشته مهربون عزیز من مطالب شما راهمون اولین باری که بهم جواب داده بودین خوب خوندم اما انگار شما بقیه داستان زندگی منو نخوندید و از فرار کردن شوهرم و قضیه پیشنهاد م بیخبرین چون دوباره همون راهنمایی را برام گذاشتین تو را خدا دقیق بخونین و راهنماییم کنین از شما کارشناس افتخاری تالار که همیشه راهنمایی های اساسی میکنید انتظار بیشتری میرود
با تشکر [b][size=x-large]
دوست عزیز
به نظر من اگه همسرت خیلی بی فکر هست و در ضمن اهل مشورت و بروز دادن تصمیمهاش هم نیست شما میتونی به جدایی فکر کنی ولی به انگیزه ازدواج با فرد دیگه این کارو نکن
شما مرد دوم رو تصور کن وجود نداره
تا جایی که من میدونم مرد دوم متاهل هم هست چرا دختر خوب میخوای از چاله دربیای بیفتی تو چاه
تا الان دیدی کسی به عنوان حووی یک زن دیگه احساس راحتی و خوشبختی داشته باشه؟
اگه هم به جدایی فکر میکنی روی کار خودت و اینکه باید با تکیه بر خودت بچه ات رو اداره کنی فکر کن
اگه وامها به اسم همسرت هست به دادن اقساط هم ادامه نده اونکه آب از سرش گذشته یک کم دیگه هم روش
توی زندگی با اون مرد دوم خیری برای شما وجود نداره
من راجع به آه زن و بچه اون مرد و اینکه مطمئن باش این مهر و عطوفتی که الان داره امکان نداره با ازدواج با شما ادامه بده حرف نمیزنم زندگی که اختصاصا مال شما نباشه ارزش شروع نداره
شاید بتونی بعدش با فرد مناسبی ازدواج کنی ولی نه با یک مرد متاهل
سلام دوست عزیز ، تاپیک شما رو خوندم و خیلی متاثر شدم . من کارشناس نیستم که نظر کارشناسی بدم اما اگه جای شما بودم فعلا فکر این آقای م رو کاملا از سرم بیرون می کردم ، شما الان تو موقعیتی نیستی که حتی بهش فکر کنی چون با وضعیت سختی که داری می خوای به هر راهی که تورو از این وضع نجات بده چنگ بزنی. چه بسا اون راه وضعیت شما رو بدتر هم بکنه ! مطمئن باشین که ریسک ازدواج شما با آقای م خیلی خیلی بالاست . چطور یه آدم مومن و محترم به خودش اجازه می ده که تو همچین موقعیتی به خانومی که متاهله پیشنهاده ازدواج بده ؟ چشماتونو باز کنین ! بترسین از این آدم . الان طلبکارهای شوهرتون میان محل کارتون و خونه پدرتون ، اونوقت خدای نکرده زن و بچه اون آقا میان مزاحمتون می شن و آبروریزی می کنن ! به فکر آینده بچتون باشین ...
سعی کنین فعلا تکلیف مشکلتونو با همسرتون معلوم کنین و ببینین بهترین راه در حال حاضر چیه. خانوادتون چه نظری دارن ؟
من شارژ ندارم که به کارشناسای سایت خبر بدم اما دوستانی که شارژ دارن اینکارو حتما می کنن .
امیدوارم مشکلتون هر چه زودتر حل بشه .
معمولا وام های عادی بهره ی واقعی شون خیلی بیشتر از بهره اسمی که بانک می گه هست. با وام نمی تونی وام و ربا رو صاف کنی و هی بیشتر فرو می ری. :305:
راهکار شما همان است که گفتم شما محکم به طلبکارهاش بگید منم از او شکاکیم ، من هم رودست خوردم ، اگر پیداش کردید به من هم خبر بدید . و زیر بار هیچ مسئولیتی در رابطه با مسائل مالی ایشون نروید .
شما ازدواجتون نسنجیده بوده ، حمایتهای نسنجیده شما او را در این مسیر و بلند پروازیها رشد داده ، به پول نزول گرفتنش اعتراض نکردید . شما شرایط مثل یکی از کاربران به نام f-z دارید که اگر همون ابتدا به طور جدی دست از حمایتهای بیجای همسر کلاهبردارش برمیداشت و به پای او نمی نشست گرفتار هزاران مشکلات عدیده نمی شد و ......
به شما هم صراحتاً می گویم این انفعال و حمایت و ادامه دادن جز بدتر شدن شرایط عایدی ندارد .
لینک زیر را حتماً و دقیق مطالعه کنید :
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html
با تشکر فروان از فرشته مهربون و همه دوستان تالار
ببخشید که چند روزیه نبودم چون غرق مشکلم هستم
همینطور که گفتم من ماهی 700 میگرفتم تا 600 قسط میدادم و یه کمیش واسه خودم میموند البته من تا سقف قسط 1500 هزار تومن ضامن شدم اما 600 خودم میدادم و بقیه قسطها را شوهرم دیروز از بانک بهم زنگ زدن که چار پنج ماهیه قسطا را شوهرت واریز نکرده نه تنها بیا قسطها را صاف کن بلکه ادامه واریز قسطها هم به من محول شده چون ر گذاشته و رفته
از طرف دیگه در بانگ دیگه ضامن وام مضاربه 20 میلیونی شدم الان وقت وام مضاربه پایان رسیده حالا باید سود بانکی را واریز کنم و تمدید کنم که ندارم لعنت به من که بیش از حد خودم از خودگذشتگی کردم اونم به خاطر نپاشیدن زندگی و بچه ام
واقعا نمیدونم چیکار کنم درمونده ام
از طرف دیگه یه خونه کوچیک کرایه کردم و اثاثیه ام را بردم اونجا اقای م گفته کرایه اونجا با من
[/color][color=#FF0000]
به نظر شما یه سالی صبر کنم و اگه مشکل حل نشد طلاق بگیرم و با م ازدواج کنم چون کمکم میکنه قسطا را میدم و یه زندگی جدیدی را اغاز میکنیم با شناختی هم که ازش دارم فک کنم خوشبخت شم
یا قسطها را بصورت گردشی بدم و 10 سالی طول بکشه و اگه مشکل ر حل بشه از صفر شروع کنم
اما با اینکه عاشق ر هستم اما از زندگی باهاشم متنفرم چون هیچ وقت با هام رو راست نبوده حالاش هم که حالاست من از حساب کتابش سر در نمیارم خیلی بلند پروازه و قدر نشناسه اگه صد بار بهش خوبی کنی و فقط فقط یه باربه درخواستش جواب مثبت ندی داد و بیداد میکنه
چیکار کنم تو را خدا بگین کدوم راه را انتخاب کنم [color=#C71585][size=xx-large]
از همه طرف ناراحتم ناراحت اواره موندن شوهرم ناراحت فرزندم ناراحت پدر و مادرم که دوران پیری غصه منو میخورن ناراحت در به در موندن خودم ناراحت بازپرداخت این همه وام و...
دعام کنین:323:
م واقعا حمایتم میکنه میگه طلاق بگیر و بیا خودم کمکت میکنم میگه فک نکنم این شوهر دیگه به درد تو بخوره از طرفی فک میکنم حق با اونه چون بعد 5 سالی و.. شاید این قسطا و .. تموم شه اما اگه با