RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
پدرام جان، اگر شما 22-3 سالته من 28 سالمه. شما بگی ف بنده تا فرحزاد رفتم. عین رابطه ای که من تجربه کردم. در اون حتی دختر به من ابراز علاقه هم میکرد. این خانم قصدش سواستفاده است. شما ده بار دیگه داستان رو به شکل دیگری تعریف کنی نظر من اینه. حالا دلت واسه این رابطه تنگ می شه ولی مثل واکسنی هست که شما رو ایمن می کنه قبل اینکه بدبین شی به عالم و ادم! رها کن این دخترو! حتی جواب سلامشو نده. از من گفتن بود.
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
به فرض که اون مسائل حل بشن (که من فکر نمی کنم حل بشن، الآن احساساتی شدید اینو میگید) شما که الآن شرایط ازدواج ندارید، خانوادتون راضی میشن برن خواستگاری تا شرایط جور بشه؟ اگه خانوادتونم راضی بشن، خانواده ایشون رضایت میدن؟
به دوستی تو این مدت فکر نکنید که آخرش خیلی تلخه. جدا از همه دلایلی که تو شرایط کلی هست و همیشه صدق میکنه در مورد شما یه مسئله دیگه هم هست و اونم اینه که این خانوم حتی اگه بگیم الآن شمارو دوست دارن ولی با شخصیتی که نشون دادن، با آشنا شدن با یه مورد بهتر حتما به طرف ایشون میرن چون به شما تعهدی ندارن، و تو این مدت طولانی مگه میشه با مورد بهتری آشنا نشن! در صورت دوستی شما حتما ضربه میخورید
راستی یادم نبود، ایشونم که مایل به دوستی نبودند
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط زنده دل
این خانوم حتی اگه بگیم الآن شمارو دوست دارن ولی با شخصیتی که نشون دادن، با آشنا شدن با یه مورد بهتر حتما به طرف ایشون میرن و تو این مدت طولانی مگه میشه با مورد بهتری آشنا نشن! در صورت دوستی شما حتما ضربه میخورید
راستی یادم نبود، ایشونم که مایل به دوستی نبودند
خیلی ممنون از کمک ها و توجه شما دوستان عزیز
دوست عزیز زنده دل حرف های شما بیشتر از بقیه دوستان آدم رو آروم میکنه و مطمئن چون خوش بینانه به قضیه یعنی اونطوری که من دوست دارم نگاه میکنید فقط حرف های بالا رو یکم تشریح میکنید
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
شاید چونکه من از دید خودم و تجربه خودم قضیه رو میبینم ولی بهتره وقتی آقایون بهتون میگن همچین آدمایی هم هستن، حرفشونو جدی بگیرید
منظورم از اینکه گفتم شخصیتشونو اینطوری نشون دادند این بود:
به نظرتون چرا ایشون همچین روابطی با بقیه دارن؟ مثلا اس ام اس دادن به استاد، سوار ماشین یه آقا شدن و ...
یه دیدش اینه که بگیم خانوادشون این مدلی هستن، چون به شما هم گفته بودن که برید خونشون و خانوادشون مشکلی ندارن. (اگه این مورد باشه، شما باید کاملا این فرهنگ رو بپذیرید ایشون با این دیدی که دارن هر نوع محرومیتی براشون غیر قابل قبول و متعصبانس. قبول کنید که شما نمیتونید اینو بپذیرید. مشخصه)
یه دید دیگه اینه که ایشون دنبال اینن که یه همسر مناسب برای خودشون پیدا کنن (با توجه به چت کردنشون و اینکه به ایشونم گفتن اگه منو میخوای بیا خواستگاریم) و بین کسایی که میشناختن شما بهترین گزینه بودید، پس تا وقتی که خواستگاری و مراسمی نباشه بازم دنبال یه همسر خوب میگردند و مطمئنا هر خوبی یه خوب تری هم داره که بالاخره پیداش می کنن و در آخر این شمایید تنها میمونید
یه دید دیگه هم میتونست باشه، اونم اینکه ایشون میخوان نیازهاشون رفع بشه، ولی اگه این بود وقتی شما حتی بهشون پیشنهاد صمیمی تر شدن رو دادید نباید رد می کردن. اگرم در همین حد براشون کافی باشه پس نباید با دیگران همزمان با شما ارتباط برقرار می کردن پس این مورد رد میشه
شایدم دو مورد اول هردوش باشه، یعنی هم فرهنگشون اینجوریه هم دنبال همسر هستن
اختلاف فرهنگی خودش یه مشکله، چه برسه به اینکه این اختلاف تو این قضیه به این مهمی هست
کسی هم که دنبال همسر باشه اولا 3 سال برای کسی صبر نمیکنه، ثانیا شما توی اطرافیانشون بهترین گزینه بودید که انتخاب شدید ولی دوست داشتنی در کار نیست
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
از تمام راهنمایی های دوستان مخصوصا tamas mehran21 زنده دل ممنون الآن تو شرایط بدی هستم چون موقع امتحاناست نمی تونم با دوستانم برم بیرون یا خودم مشغول کاری کنم درس خوندنم که همینجوری نمیشه خوند وای به این وضعیت ولی واقعا به این نتیجه رسیدم که از کسی بدم نیاد ولی وابسته نباشم راهنمایی های دوستان واقعا مفید بود دعام کنید که این مدت فراموش کردن رو راحتتر بگذرونم
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز
نقل قول:
دوست عزیز نه میگم این خانم قصد شومی داره نه میگم پاکه چون نمیشناسمش ولی روی صحبتم با شماست که نگذار بازیچه بشی!
من بهت گفتم که ایشون رو نمیشناسم و قضاوتی نمیکنم تنها تجربیات خودم و به شما میگم.
باور کن مسائل انقدری که شما و برخیاز دوستان فکر می کنید پیچیده نیستن!
می تونی بگی تا حالا با چند تا دختر رابطه ایی به این شکل داشتی؟
نقل قول:
ولی tamas عزیز اون بنده خدا دختر خوبیه مشکل از منه که انقد زود دل میبندمم ولی تا همین 1ماه پیش بیشتر اون زنگ میزد یا اس میداد یا برام جزوه جور میکرد حدودا 2برابر من. بیشتر موقع ها سوالی داشت زنگ میزد تا اینکه اس بده ولی من بیشتر اس میدادم یا بیشتر موقع ها سریع میگفت بزنگ خونمون یا اینکه مادرش برای قبولی من تو یک امتحان نذر هم کرده بود یا اینکه برای خرید کتابا هر ترم اون زنگ میزد که نمیخوای کتاب بخری. ولی هر چی بوده به نظر من این دوستی تموم بشه به نفع جفتمونه
یعنی فکر می کنی اون تا حالا نفهمیده بهش دل بستی؟ببین دوست من دخترها سریع اینجور چیزها رو می فهمن سریعتر از اون چیزی که فکرش و بکنی!
mehran21 عزیز حرف قشنگی به شما زدن:
نقل قول:
پدرام جان، اگر شما 22-3 سالته من 28 سالمه. شما بگی ف بنده تا فرحزاد رفتم. عین رابطه ای که من تجربه کردم. در اون حتی دختر به من ابراز علاقه هم میکرد. این خانم قصدش سواستفاده است. شما ده بار دیگه داستان رو به شکل دیگری تعریف کنی نظر من اینه.
اگه بهت بگم این چیزی که الان برای شما تجربه است برای من خاطره است باور میکنی؟فکر می کنم توی سایت هم این داستان رو نوشتم در اون داستان تمایل ظاهری دختر به مراتب بیشتر هم بود!
بهت حق میدم اون زمان اگر کسی بود و این حرفها رو به من می زد شاید من هم بی توجه بودم
ولی الان هستند کسانی که میگن، دیگه تصمیم باشماست،اگر فکر میکنی اونقدر قوی هستی که بتونی وارد چنین کش مکشی بشی و ضربه نخوری اینکار رو بکن.
شاید اگه از یک منظر دیگه هم به قضیه نگاه کنی بد نباشه اصلا شرایط ازدواج رو الان داری؟خوب گفتی نه بنظرت خانوادت الان برای 3 سال دیگه برات اقدام میکنن خوب گفتی نه ایا فکر میکنی دختری که از نظر خانواده و تحصیلات و قیافه در سطح خوبیه که طبیعتا دارای خواستگارهای زیادی هم باید باشه منتظر شما می مونه؟اگر فرضا خودش بخواد چنین خانواده ایی بهش اجازه می دن؟چه تضمینی هست که شما در این مدت مورد بهتری نبینی و همینطور این خانم؟
می دونی کبریت بی خطر چیه؟از نظر بعضی از دخترها پسرهایی مثل شما کبریت بی خطر هستن راحت می تونن بهشون اعتماد کنن و کارهاشون رو پیش ببرن بدون اینکه بهشون وابسته بشن چون برای اونها دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره.
می دونم می خوای بگی اون با همه فرق داره اما دوست من همه در ابتدای امر همچین فکری می کنن ولی بهتره مدتی بعد از ازدواج یا رابطه ی دوستی بری و ازشون بپرسی!
حتما می خوای بگی اگه دوستم داشته باشه چی؟اگر نشونه هایی که داری می گی رو از من بپرسی بهت میگم تو برای اون مثل دوست دانشگاهی هستی و نهایتا مثل داداشش نه عشق!این موضوع رو هم از دخترها و پسرهایی که بزرگتر هستن بپرس اصلا برو و از یک روانشناس بپرس!
خودت رو بگذار جای یک دختر اگر پسری باشه که هر کاری که ازش بخوای برات بکنه و همش مواظبت باشه و هواتو داشته باشه بهش اعتماد نمی کنی و بهش نزدیک نمیشی؟چرا تو هم میشی اگر بفکر اون نباشی و سعی میکنی کارهایی رو هم که از دست میاد انجام بدی که طرف مقابل بهت نگه چه بی مرامه!
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز:72:
من نظر شخصی خودم رو بعنوان یک دختر میگم با توجه به شناختی که از خانمها دارم، فکر می کنم دوستان اقا خیلی بدبینانه قضاوت کردنند یا شاید تجربیات بدی در این مورد داشتند.
اکثر خانمها (مگر تعداد کمی که خیانت دیدند و یا مشکل روانی دارند) وقتی از یکی خوششون می یاد واقعا عقلشون درمقابل احساسشون کم می یاره و اگر خواستگار دیگه ای با بهترین موقعیت اقتصادی و اجتماعی هم داشته باشند ترجیح می دهند بدنبال احساسشون برند :305:
به نظر من این خانم از شما خوشش آمده ولی منتظر است شما رسمی اقدام کنید،
یکجورایی بلاتکلیف هست می ترسه بیشتر از این به شما دل ببنده و ایشون انتخاب شما و یا خانواده شما نباشه.
من اگر جای شما بودم و ایشون رو واقعا میخواستم رسمی خاستگاری می کردم یا رومی روم یا زنگی زنگ:310:
چه جواب مثبت باشه چه منفی، حداقلش اینه که تا آخر عمر مدیون خودتون نیستید و تلاشتون رو کردید:72:
باز هم تصمیم تصمیم شما است، موفق باشید:72:
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
من البته بازم می گم نظرمو می دم . فکر نمی کنم خانومها اونقدرها هم احساساتی انتخاب کنند! یعنی آقایون خیلی بیشتر بر پایه علاقه انتخاب می کنند تا خانومها! من مردی رو سراغ ندارم که از زنی خوشش نیومده باشه بعد ازدواج کنه! اما تا دلتون بخواد انتخاب براساس موقعیت در خانومها دیدم. خانومها بسیار سخت گیرانه تر و براساس معیار انتخاب می کنند. بنابراین بسیار مقایسه گر تر هستند. این رو که دیگه قبول دارید؟
رفتار ایشون "علاقه" ای رو نشون نمی ده! نمی شه گفت همه آاقایون بدبینانه نظر می دن! شما خانم "سنجاب" خیلی خوش بینانه فکر می کنم دیدید قضیه رو.
یک دختر هم سن شما پدرام جان به نظر من از نظر ضریب هوشی عاطفی چند لول بالاتر از شماست. یعنی محاله احساس شما و پاکی این احساس رو متوجه نشده باشه! اونم همچنین دختری با این سطح روابط اجتماعی!!!
اینا که نمی دونم هنوز نفهمیده و... داستانه برادر!
دوست عزیز پدرام جان هر کاری انجام می دی پسر گل مواظب ترفند جدید در آب نمک خوابوندن باش! پیشنهاد هم می دی بیشتر از یک ماه منتظر جواب دقیق و کاملشون نباش! دقیق یعنی بله کامل. و بعد پای خونواده ها کشیده بشه وسط.
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
ممنون از راهنمایی های همه دوستان اول داشت دو دلییم می رفت بسوی قطع رابطه ولی دوست عزیز tamas قبول داری یکم بدبینی من قبلا هم با چند خانم دوست بودم ولی اجتماعی ولی این اولین باره با یک خانم رابطه دارم و فکر میکنم عاشق اونم و نمیدونم این حس متقابل یا نه ولی چیزی که هستش من شک دارم که شاید فقط منتظر باشه من اقدام رسمی کنم ولی با حرف های tamas عزیز و با توجه به اینکه شرایط ازدواج رو ندارم هر چی فکر میکنم بهترین راه فراموش کردنه چون اگه بگم الکی خودمو کوچیک میکنم ولی اگر بعد از مدتی از این که دیگه ازش خبری نگرفتم و اومد دنبالم دیگه معلومه که واقعا منو میخواد و فکر میکنم دیگه اون موقع باید اقدام رسمی بکنم. اگرم نیومد قضاوت های tamas عزیز اینکه من کبریت بی خطرم(چند بار قبلا این حس بهم دست داده) درست از آب در میاد و راهنمایی ام کنید چجوری از کبریت بی خطر بودن در بیام
نقل قول:
بدون اینکه بهشون وابسته بشن چون برای اونها دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره.
ولی یک حرف خیلی خوب زدی که تحلیل این رابطه ها باعث خودشناسی و این به نظرم حرف درست و خوبیه ولی دلیلی برای عاشق شدن به چنین پسرهایی وجود نداره چرا؟
یعنی کسی نمیتونه عاشق من شه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mehran21'
یک دختر هم سن شما پدرام جان به نظر من از نظر ضریب هوشی عاطفی چند لول بالاتر از شماست. یعنی محاله احساس شما و پاکی این احساس رو متوجه نشده باشه! اونم همچنین دختری با این سطح روابط اجتماعی!!!
اینا که نمی دونم هنوز نفهمیده و... داستانه برادر!
من چند وقتی علاقه ام اینقدر زیاد شده چون اصلا به اینکه شاید بخواد منو دوست داشته باشه فکر نمیکردم فقط فکر میکردم دوستی اجتماعی و من 25 و اون 21 .فقط همون پالس ها منو به فکر فرو برد که کم هم نبوده و اینکه راستش تاحالا تو ابراز احساسم با ایشون اصلا جرات مندانه رفتار نکردمو صریح ابراز نکردم فقط با بعضی رفتارام و چند تا اس عاشقانه میدونم اون هم فهمیده ولی خیلی خیلی مغروره
RE: دو راهی گفتن یا نگفتن
دوست عزیز
باز هم میگم من خدای نکرده در مورد کسی قضاوت نکردم من نه این خانم رو میشناسم نه شما رو تنها از روی حرفهایی که میزنید و با تجربیات خودم قضیه رو براتون تحلیل میکنم نه قضاوت!
این داستان شما رو هم من خودم تجربه کردم هم تجربه های بقیه رو شنیدم و هم در اینچا چند نمونه خوندم.
من بدبینی ایی نسبت به دخترها ندارم تنها این داستان برام کتاب بازه.
توجه داشته باش به حرف خودت که این خانوم روابطش بازه و از این نوع زاویه ی دید هم با شما رفتار میکنه پس روی رفتارهاش زوم نکن،من گفتنی ها رو به شما گفتم دیگه شما هستی که باید تصمیم بگیری
فقط درک میکنم شاید شما احتیاج به شناخت بیشتری نسبت به دخترها داشته باشی و همچنین تجربه ها و پختگی بیشتر.
دوست من این زندگی شماست اگر فکر می کنی بهتره باهاش ادامه بدی یا بری بهش بگی حتما این کار و بکن چون نزدیکترین فرد به این ماجرا شما هستی و دقیقترین واکنشها رو شما دیدی.
در هر صورت موفق باشی
(جوابی هم به نوشته ی دوستمون سنجاب داشتم که امیدوارم در تاپیک دیگری بتونم خدمتشون عرض کنم)