RE: نمی تونم با شوهرم حرف بزنم
آفرين دختر خوب كه اشتباهت رو متوجه شدي و در تلاش براي اصلاح هستي:104:
به نظر من كتاب زنان ونوسي و مردان مريخي و يا كتابهاي مشابه براي آگاهي خودمون و شناخت تفاوتها خوبه تا در مقابل رفتارهاي اشتباهمون اگه رفتار غير منتظره اي مي بينيم تعجب نكنيم. البته بعضي از خانمها شايد اصرار داشته باشند كه حتما اينگونه كتابها و مطالب را با همسرانشان با هم بخوانند. اين خوبه كه همسرتان هم متوجه اين تفاوت ها بشه و بدون ويژگي هاي ذاتي يك زن چيه و چطور در مواقع مختلف بايد باهاش رفتار كرد ولي اگه (مثل اكثر آقايون) مقاومت كرد و نخواست چيزي بخونه و بدونه و گفت من خودم همه چيزها رو مي دونم:311: خيلي مهم نيست بهش گير نديد خودت بخون و ياد بگير و بهش عمل كن. تغييرات رو كه در رفتار شما و بهبود روابط ببينه شايد به مفيد بودن كتاب و اين جور مطالب پي ببره و شايد مثل شما دنبال يادگيري چنين چيزهايي باشه. اگر هم همراهي تان نكرد حداقل 50% درصد موضوع با رفتار درست شما حل مي شه و ديگه مشكلات و درگيري ها خيلي كمتر و روابط خيلي بهتر مي شه.
موفق باشي دوستم:72:
RE: نمی تونم با شوهرم حرف بزنم
دختره خوب همه این مشکلات رو همه تجربه می کنن من یبار که از دست شوهرم سر همین مسائل ناراحت بودم رفتم خونمون و پیش مامان بابام گریه کردم بعدش بابام یه حرف خیلی خوبی بهم زد که خیلی آروم شدم گفت که اوایل زندگی همه ،جنگ قدرته . یعنی هر دو طرف می خوان بهم بگن که این منم که دستور میدم.
آدم وقتی مجرده با این سیستم شاکی شدنو اینا جواب میگیره و اعضای خوانوادش به حرفش گوش میکنن ولی وقتی ازدواج میکنه شرایط عوض میشه و تطبیق پیدا کردن با شرایط جدید یکم زمان میبره و باعث درگیری میشه . بویژه خانم هایی که مثل من و شما تصمیمات مالی میگیرند احساس می کنند که باید رئیس باشن و شوهرشون به حرفشون بی برو برگرد گوش کنه در واقع هم هستند:227: ولی باید شیوشو پیدا کنن .کسی که انقدر زن قدرتمند و باهوشی هست که میتونه مسائل مالی رو هندل کنه قطعا میتونه سیاست زنونه رو بلد بشه و شوهرشو مجاب کنه که به میل اون تصمیم بگیره .
منم منم کردن فقط اوضاعه آدمو بدتر میکنه و باعث میشه که طرف به جای اینکه ممنونت باشه احساس کنه که دارن ازش سوء استفاده میکنن و دیگه مرد خونه نیست. یه چیزم خواهرانه بهت بگم که احساس میکنم بین صحبت دوستان کمتر بهش پرداخته شد. خودتو از مسائل مالی بکش بیرون من چندین نفرو دیدم که سر این مسآله به مشکل جدی برخوردن و برای اینکه زمام امور تو دستشون باشه شوهریو تربیت کردن که خودشونم نمیتونن تحملش کنن . منم مثل شما خیلی وارد این مسائل میشدم با اینکه برام سخت بود خودمو کشیدم بیرون و الان خیلی بیشتر احساس آرامش میکنم .
در مورد مسئله sms هم حقو به شوهرت میدم :46:
RE: نمی تونم با شوهرم حرف بزنم
باران جون راستشو بخوای یه جورایی مجبورم که من کارهای مالی رو انجام بدم . شوهرم تحویلداره و سرش خیلی شلوغه ، خیلی . گاهی حتی یه پولی بهش می دم که بریزه تو حساب یهو شب یادش می افته که نریخته یعنی اینقد سرش شلوغ بوده که حتی وقت نکرده دست کنه تو کتش .
از اول همینجوری بودیم چون صندوق امانات تو شعبه ماست یعنی همه سپرده و اوراق ها دست منه و من مجبورم که پیگیر تاریخ سودش باشم . و همینطور بقیه چیزا . چون به نسبت من سرم خلوت تره تو بانک .
بعدشم همیشه من تصمیم گرفتم و البته که همیشه با شوهرم مشورت کردم بعد نهاییش کردیم . یه جورایی نه من می تونم ولش کنم چون عادت کردم و نمی تونم بی خیال این مسائل شم و نه اون می تونه بر عهده بگیره چون وقت نداره .
این روزا خیلی سعی می کنم که به اعصابم مسط بشم . خیلی تو خونه مهربون شدم و به شوهرمم گفتم که من تصمیم گرفتم دیگه عصبانی نشم اونم خوشحال شد و اونم سعی می کنه که عصبانی نشه هر وقتم که یه اتفاقی می افته یاد هم میندازیم . امیدوارم بتونیم ادامه بدیم :323: