RE: چطور می توانم با همسرم بیشتر تفاهم داشته باشم و چطور بهتر هم رو درک کنیم؟
نقل قول:
پس کی قدر دان کارهای من باشه مسافر زمان عزیز من الان انقدر ناراحتم که نمیتونم این رو درک کنم شاید فردا که آرومتر شدم حرفتون رو درک کنم .....
ملکه عزیز، نردبان پله پله.
هیچکس منکر زحمات شما در زندگیتون نیست. شما هم مثل همسرتون برای این زندگی تلاشهای بسیاری میکنید. اما در حال حاضر، نه شما قدردانی میکنید و نه آقای همسر. حداقل در مورد مسائلی مشابه با اتفاق روز گذشته اینگونه هستید.
بالاخره یک نفر از شما، باید پیشقدم این کار نیکو باشه و شروع به قدردانی کنه. در حال حاضر شما در این تالار هستید، اگر به جای شما همسرتون در این تالار بود، به او این پیشنهاد را میدادم.
اما مطمئن باشید که همسر شما بعد از دیدن تشکرهای شما، کمکم به راه میان و مثل شما خواهند شد. چه چیزی از این بهتر؟
نقل قول:
و با این حال چند بار هم به همسرم گفتم که اون هم زحمت کشیده و ازش تشکر کردم ولی اون میگه تو از من طلبکاری ...
این موضوع مطمئنا با تلاش شما در مورد نرم سخن گفتن، درست میشه.
کمی به صحبتهایی که در آخرین بحث داشتید فکر کنید. احتمالا در حرفتون رگههایی از منت گذاشتن، کوچک شمردن کار، سخت گرفتن و درخواستهای آمرانه میبینید. همانطور که بعضی از این موارد رو در بحثهای قبلی شما هم میشه دید.
اینها اثر تشکر را از بین میبرند. نتیجه این میشود که همسرتون همچنان شما رو طلبکار میدونن.
پس لطفا سعی در اجرای روشهای ذکرشده داشته باشید. بر روی محبت کردن هم تاکید میکنم، چون بسیار مؤثره. انشاءالله با به کار بستن آن کارها زندگیتان را در مسیر صلح و آرامش پیش خواهید برد.
موفق باشید. :72:
RE: چطور می توانم با همسرم بیشتر تفاهم داشته باشم و چطور بهتر هم رو درک کنیم؟
عزیزم من هم با مسافر زمان موافقم ونظر من هم همینه
عزیزم با گذشت زمان نتیجه میگیری نه با یک یا دوبار تشکر. اگه به تشکرات وقدر دانی هات ادامه بدی نتیجه میگیری
RE: چطور می توانم با همسرم بیشتر تفاهم داشته باشم و چطور بهتر هم رو درک کنیم؟
باز هم ممنون دوست عزیز
من آدم قدر نشناسی نیستم، و همیشه از همسرم قدر دانی میکنم وقتی یه کاری انجام میده حتی اگه کوچیک باشه ازش تشکر میکنم و هر از چند گاهی هم بهش میگم که خیلی بهش افتخار میکنم و اینکه واسه زندگیمون تلاش میکنه و جلوی خودش و با صدای بلند همیشه میگم خدایا شکرت به خاطر اینکه این شخص رو سر راه من گذاشته که همراه من باشه و واقعا از انتخابم خیلی خیلی خیلی راضی هستم از اینکه در سایر موارد به غیر کار خونه همسر من یک انسان کاملا منطقی مهربون دلسوز و مسئولیت پذیریه تا حالا تو بدترین شرایط روحی حتی یه حرف بد بهم نزده البته من هم بهش نزدم یعنی یکی از شرایطمون این بود که بی احترمی و فحش و ناسزا هیچ وقت بینمون نباشه شاید بدترین حرفی که بهم زدیم اینه که خیلی بی تربیتی بوده و ... اگه بخوام از خوبی های همسرم بگم شاید بتونم بدون اقراق مخصوصا از زمانی که تو این تالار اومدم و میبینم که بعضی از آقایون چه ظلم هائی به همسرشون میکنن ، شاید بتونم یک صفحه از خوبی های همسرم بگم ...
اما یه ضعف هائی هم داره احساس میکنه اگه یه مقدار بیشتر تو خونه کار کنه جایگاه من و اون عوض میشه اگه من یه کار بهش بگم حتی گاهی اوقات با خواهش و تمنا و قربون صدقه رفتنش باز فکر میکنه که دارم سوء استفاده میکنم ، اگه بهش بگم که مثلا تو آب رو جوش بیار من چائی دم میکنم و ... میگه یه کار رو نمیتونی به تنهائی انجام بدی حتما باید از من هم کار بکشی ، خوب من هم شاغلم ساعت 7 صبح میرم 6 عصر میرسم خونه ، من از همسرم انتظار دارم که وقتی مهمون داریم بیشتر بهم کمک کنه ولی اون فکر میکنه که من طلبکارم ازش، نمیتونم مجابش کنم، همش فکر میکنه من میخوام سوارش بشم و تحت سلطه خودم قرارش بدم هی میگه کی گفته که هی از من کار بکشی، کی گفته فلان کار رو بکنی ؟؟؟
الآن حالم بهتره با اینکه از ساعت 1/30 بیدار شدم و دیگه خوابم نبرد و حالا هم دیگه باید پاشم برم سر کار ... ولی هنوز نمیتونم خودم رو راضی کنم چندتا کار همسرم و هی بزرگ جلوه بدم هی بخوام ازش تشکر کنم قربون صدقش برم (با اینکه این کارها رو میکنم بیشتر مواقع) ولی کارهای من همیشه به چشم نمیاد، میگه سالی یکبار خونه رو تمیز میکنی اون هم انتظار داری بیشتر کارها رو من انجام بدم، میگه تو بلد نیستی کار کنی، الکی دور خودت میچرخی، یعنی وقتی این حرفها رو میزنه از داخل میشکنم پس کی کارهای خونه من رو انجام میده ؟ من تقریبا ماهی 2 بار حداقل مهمون دارم چطور میگه من هیچ کاری نمیکنم، و یا بلد نیستم ؟ خیلی بی انصافیه به نظر من !!!!!!!!!!!!!!!