RE: من دلم واسه مادرشوهرم یه دنیا تنگه؛ کمکم کنید
در جواب آقای آرمان باید بگم اون موقع که مادرشوهرم در قید حیات بود هم من دوستش داشتم ولی اعتراف میکنم قد حالا قدرشو نمیدونستم.
هر روز یا یه روز در میون با همسرم به دیدنشون میرفتیم. یادش بخیر بعضی شبها من شام درست میکردم و میبردیم خونه اونها و 4 تایی شام میخوردیم. هرگز بین من و مادرشوهرم حرف و حدیث یا خدای نکرده بی حرمتی قد یه سر سوزن پیش نیومد. خدا رو شاهد میگرم که همیشه به همسرم میگفتم مادرت هیچ وقت حرفی نزده یا کاری نکرده که منو برنجونه یا دلم رو بشکونه. وقتی صمیمیت بین همسرم و مادرش رو میدیدم به همسرم میگفتم دوست دارم اگه یه روز مادر شدم مثله مادر تو باشم.
حتی از همسرم سوال کردم که مادرت از من راضی بود؟ هیچ وقت از من نرنجید؟ قسمش دادم که راستشو به من بگه و همسرم با اطمینان کامل گفت که مادرم ازت راضی بود. مطمئن باش.
تنها چیزی که بهم آرامش میده اینه که فکر کنم از من و همسرم راضی بود و با رضایت کامل از ما از این دنیا رفت
از خدا میخوام که همینطور باشه :323:
ولی بازم میگم کاش قدرشو بیشتر میدونستم. کاش ما آدما تا وقتی همدیگه رو داریم قدر همدیگه رو بدونیم.
شب جمعه است؛ هر کس به تاپیک من سر میزنه؛ اگه دوست داشت واسه مادرشوهرم فاتحه بخونه
مرسی از همتون :72::72::72::72:
RE: من دلم واسه مادرشوهرم یه دنیا تنگه؛ کمکم کنید
ستاره تنها منم وظیفه خودم میدونم بهت صمیمانه تسلیت بگم.
امیدوارم غم آخرت باشه عزیزم...
من میخاستم بگم که مطمئنا مادر شوهر شما خانوم بسیار خوب و فهمیده ای بوده اما دوست عزیزم خود شما هم مشخصه خانوم با محبتی هستی!!
وقتی دو طرف یک رابطه خوب باشن رابطه حسنه و عالی میشه....
امیدوارم هر وقت مادر شدی مثه مادرشوهرت رفتار کنی و نمونه باشی خانومی:46:
RE: من دلم واسه مادرشوهرم یه دنیا تنگه؛ کمکم کنید
واااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااای منم گریم گرفت انشالا که خدا بیامرزدش..
RE: من دلم واسه مادرشوهرم یه دنیا تنگه؛ کمکم کنید
خوش بحالت
منم مادر شوهر خوبی دارم پدر شوهرمم خوبه اما بخاطر شوهرم نمی تونم رابطه خوبی باهاشون داشته باشم خدا لعنتش کنه
خدا رحمتش کنه و مادرتو برات حفظ کنه