RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
مرسی شیرین وsaharjavid جان دوستتون دارم:43: -حتما شیرین جان:46:
حالم بهتره خدا رو شکر :227: هر وقت میخوام فکر کنم عمل توقف افکارو انجام میدم و میگم شب بهت فکر میکنم الان وقت ندارم:227: خودمو به بیخیالی میزنم میگم این تجربت میشه که چشاتو باز کنی تو زندگیت و آدما رو بشناسی
سعی میکنم توی خونه هم شاد باشم و بخندم تا مامانم ناراحت نشه -دیشب هم کلی جوک تعریف کردیما خندیدم:311: آخه دیدم اگه اینجوری پیش برم هم خودمو داغون میکنم هم خانوادمو
دیگه مریضی مامانم و وضعیت روحی من و خستگی خانواده کاملا روحیه هممونو خراب کرده- کاش زودتر این وضیعت تغییر کنه:323:
راستش وقتی میخوام خدا رو صدا بزنم یا روم نمیشه یا یکم شک دارم
هنوز نمازمو هم شروع نکردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نمیدونم چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/!!!!!!!!!!!!!!
البته هنوز وقتی میرم خونه و مامانمو میبینم یکم باز حالم گرفته میشه:(
بیخیال ارشدم شدم چون واقعا موقعیت خونه جوری نیس که بتونم بخونم و حواسم جم درس باشه
اگه میدونستم وضیعت خونه این مشیه اصلا ثبت نام نمیکردم!
راستش حرفای خانواده ام هم کمی روم تاثیر داشت از اینکه اون طرف اصلا بدرد من نمیخورد وموقعیت بهتر دارم - البته منکر این نمیشم که واقعا اشتباه کردم - البته اینم آرومم میکنه که شاید از گفتنم تکلیف خودم مشخص شد
دلم میخواد این وضیعتو تغییر بدم اما به کمک احتیاج دارم
دلم میخواد بشم همین دختر شاد و جذاب:227:
فقط به کمک احتیاج دارم:325:
فقط انگار یه ترسی دارم از روبرو شدن با اون خانواده :316:
نمیدونم چرا تصور اینکه اگه جایی ببینمشون یا اونو با نامزدش ببینم نمیدونم چطوری برخورد کنم ؟؟؟؟!!!!!!
میدونم اگه ببینمشون ساکت و کم حرف میشمو یا اخم میکنم یا اصلا میگم خونه نیستم!!! چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
در مورد مريضي مادرت تو الآن وظيفه سنگيني به عهده داري بايد جو خونه رو خوب و آروم كني بايد به مادرت روحيه بدي تابه كمك خدا اين دوران رو باسلامتي سپري كنه حواست به پدروبرادرت باشه تا كمبودي تو خونتون حس نشه اگه واقعا ميخواي رضايت خدا رو تو لحظه هاي زندگيت ببيني بيشتر به مادرت توجه كن اون وقت ميبيني خدا چه جوري جوابتو ميده.در مورد نماز كم كم شروع كن حتي شده توروز يه نوبت رو بخون كم كم خودت بهش جذب ميشي وقتي صداي اذان مياد احساس ميكني خدا صدات ميكنه. احتياجي نيست خدارو صدا كني اون از ته دلت خبرداره و جوابتو ميده مطمئن باش.درمورد اون اقا هم احتمالا نامزدش موضوع شمارو نميدونه پس اون تقصيري نداره اگه واقعا دنبال محبت ديدني خودت به دنيا محبت بده حتي به كسي كه در حقت بدي كرده.يكي از دوستاي من وقتي از كسي خيلي ناراحته صورتش و ميبوسه و اون شرمنده ميشه پس توام نشون بده برات بي اهميته و بارفتاردرست شرمندشون كن.
خدا تنها روزنه اميديست كه هيچگاه بسته نميشود
تنها كسي است كه با دهان بسته هم ميتوان صدايش كرد
باپاي شكسته هم ميتوان سراغش رفت
تنها خريداريست كه اجناس شكسته را بهتر برميدارد
تنها كسي است كه وقتي همه رفتند ميماند
وقتي همه پشت كردند آغوش ميگشايد
وقتي همه تنهايت گذاشتند،محرمت ميشود
تنها سلطاني است كه دلش با بخشيدن آرام ميگيرد نه با تنبيه كردن
خدا رابرايت آرزو دارم.
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهنا67
فقط انگار یه ترسی دارم از روبرو شدن با اون خانواده :316:
نمیدونم چرا تصور اینکه اگه جایی ببینمشون یا اونو با نامزدش ببینم نمیدونم چطوری برخورد کنم ؟؟؟؟!!!!!!
میدونم اگه ببینمشون ساکت و کم حرف میشمو یا اخم میکنم یا اصلا میگم خونه نیستم!!! چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟[/b][/color][/b][/color]
مهنا جون بهت تبریک می گم که شروع کردی به شاد بودن
همین راهو ادامه بده، اگه خودت بخوای میتونی خیلی راحت بخندی و شاد باشی، همین که به فکرای آزار دهنده اجازه نمیدی وارد ذهنت بشن عالیه، آفرین
در مورد اون آقا، بهترین انتقامی که میتونی ازش بگیری میدونی چیه؟
اینکه شاد باشی، پیشرفت کنی، خودتو بسازی و اصلا اصلا بهش توجهی نکنی، انگار نه انگار که حسی بهش داشتی و بینتون چیزی بوده.
وقتی ببینه شما اصلا برات مهم نیست
وقتی ببینه شما چه دختر شاد و موفقی هستی
متوجه میشه که برای شما پشیزی ارزش نداشته و این بزرگترین و بهترین انتقامه
پس از این به بعد هر وقت خانوادش یا خودشو دیدی حتما برو جلو و بهشون نشون بده که چقد شادی و تو فکر ساختن آینده ای و اون برات ارزشی نداشت
ولی اگه بخوای همش غصه بخوری و از زندگیت عقب بمونی و خودتو ازش قایم کنی، اونم زندگی شمارو میبینه، و احساس غرور و افتخار می کنه، که من چه آدم با ارزشی هستم که مهنا از اینکه به من نرسیده انقد ناراحته و خودشو داره میخوره
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
[b][b]ممنونم دوستان که کمکم میکنید:72:
درسته باید خودمو سرحال و شاد پیش همه نشون بدم:326:
همه سعی خودمو میکنم که موفق بشم
پیش بسوی موفقیت:227::227::227:
بازم منتظر کمکاتون هستم.............
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
سلام مهنا جووون عزیزم....
خوشحالم که خوبی .... عزیزم خدا خودش گفته من از رگ گردن بهتون نزدیکترم پس باهاش
حرف بزن... هرروز هرساعت و هردقیقه و خلاصه وقت و بیوقت یادش افتادی اون آنلاینه...!
هرچی دلت میخواد رو بهش بگو ... هرچی که ازش میترسی هرچی که اذیتت میکنه...
هرچی که دلتو تنگ میکنه.... هرچی که ازش دورت میکنه.... همه رو بهش بگو....
درد دل کن... اگه ازش ناراحتی گله کن....
اون خیلی خیلی بزرگ و مقتدره...
باجلال و شکوه.... باعشق و محبت... باابهت .... و عاشق بنده های زیباش که خودش افریدشون...
گوش میده... بدون اینکه بخواد بخاطر گله هامون عذابمون بده و نابودمون کنه...
بدون اینکه باهامون قهرکنه.... اون میدونه که ما چقدر کوچک و ناتوانیم...
عشقی که اون به ما میورزه باعث میشه که هیچوقت نخواد ازمون انتقام بگیره و درمورد گناهان و
اشتباهاتمون زود تصمیم بگیره... حالا بگو ببینم یه آدم گلی مثل تو چطور با همچین خدای ناز و
مهربون و باکلاسی قهر میکنه؟؟؟؟
ها؟؟
میدونم که باهاش آشتی کردی .... و شادی درون ما و آرامش درون ما وصل به رضایت اون از ماست!!
اینو تجربه کردم...
زمانی که احساس میکنم خدا ازم راضیه انقدر شاد میشم که نمیشه تعریفش کرد.. و بالعکس!
پس شاد باش و اونو با عزیزانت تقسیم کن!!
منم مثل همیشه دوستت دارم... :43::46:
<img src="http://www.hamdardi.net/imgup/6468/1355388155_6468_a044eeab32.jpg" />
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
سلام شیرین جوووونم :72:
ببخشید دیر جواب میدم!! فرصت نشد!!! خوبی عزیزم؟
آره با خدا آشتی کردم نمازمو هم میخونم شکرخدا... اما نمیدونم چرا وقتینمازم بعد از چند روز برام تکراری میشه و سر نماز یاد مشکلات و روزایی که گذروندم میوفتم و گریم میگیره :( انگار نماز منو به گریه میندازه و حالم بد میشه!
با خدا آشتی کردم ولی هنوز یه خورده ازش دلگیرم:( واسه اینکه خواستمو برآورده نکرد آخه مگه گناه من چی بود ؟؟؟
چرا بعضیا زود به همه چی میرسن؟؟ من با بقیه چه فرقی میکنم؟؟ میخوادامتحانم کنه؟ میخواد صبرمو زیاد کنه؟ میخواد مردمو خوب بشناسم؟؟ میخواد به هیچ کی اعتماد نکم؟؟؟ چرا چندساله همه چی بهم ریخته؟؟ چرا مامانمهمیشه مریضه؟؟؟ چرا باید روزایی رو ببینم که ازش وحشت داشتم؟؟ چرا چرا ؟؟؟ با کلی چراهای دیگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
انگار میخواد ترسمو بریزه بگه جز من از هیچی نترس!! دیشب به خدا گفتم خدا دلم ازت گرفته آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره به همه اینا لبخند میزنمو میخندم میگم باشه خدا هرچی تو بگی ....نمیدونم حکمتش چیه؟؟؟؟؟؟؟
دوستان کمکم کنید واقعا به راهنماییاتون احتیاج دارم:325::325:
من 23 سالمه اما نمیدونم نمیدونم چرا اون چیزی که میخواستم هنوز نشدم ! خیلی آرزوها واسه خودم داشتم اما نشد!! البته موقعیتا و مشکلات هم دخیل بودن که همه رو نمیشه گفت!! ددوس داشتم هنرمند موفقی میشدم اما نشدم:( دوس دارم واسه مدارک بالاتر بخونم اما نمیشه!! فکر میکنم شاید بیشتر دنبال شهرت بودم تا موفقیت!! به نظرتون همین باعث عدم پیشرفتم شده؟؟ دوس ندارم اینطوری باشم ولی انگار تا کاری میخوام انجام بدم بیشتر ذهنم میره سمت اینکه مردم در موردم چه فکری میکنن!! واسه همین همه چی از بین میره... هنوز فرصت دارم یا دیر شده؟؟؟
به نظرتون باید چیکار کنم این ذهنیتم از بین بره تا موفق بشم؟؟؟
نمیدونم مشکلمو واضح گفتم یا نه!
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
گل قشنگم خيلي خوشحالم كه با خدا آشتي كردي و نمازم و دوباره ميخوني من انقد خوشحال شدم ببين خدا جقد ازت راضي و خوشحاله.بهت تبريك ميگم هركسي مثل تو نميتونه به اين زودي خودشو پيداكنه. عزيزم چرا همش راجبه نداشته ها نميشه ها حرف ميزني؟مطمئنم تو زندگيت خيلي چيزايي هم داشتي كه خوب بوده و شده.اگه همين جوري نداشته ها روبشمري و هي بگي نميشه مطمئن باش همين جورهم باقي ميمونه.تو بااراده اي داشتي نشون دادي اگه چيزي روبخواي ميتوني به دست بياري پس دوباره تلاش كن و مطمئن باش خدا هيچ وقت تنهات نميذاره.خيلي از ماها خيلي چيزا توزندگيمون ميخواستيم كه به دست نياورديم ولي هنوزم دير نشده يه بارم بهت گفتم اگه تا اين سن به چيزايي كه بهشون علاقه داشتيم نرسيديم وقصر پدرومادرمون بوده ولي اگه از اين سن كوتاهي كنيم خودمون مقصريم. اينكه فك كنيم ديگران درمورد كارامون چي قضاوت ميكنن خوبه ولي مانميتونيم همه رو راضي و خوشحال نگه داريم.سعي كن از امروز فقط كاري كه خودت دوست داري و فكر ميكني درسته انجام بدي تا كم كم اين حس از وجودت پاك بشه تو هنوز اول راهي پس انقد ناله نكن و نشون بده به دنيا كه هر چي بهت سخت بگيره بازم تو كم نمياري و تلاشت و ميكني.اگه يك انسانم فقر به دنيا بياد خودش مقصر نبوده ولي اگه فقير از دنيا بره خودش مقصره.منم خيلي دوست دارم و باهات احساس نزديكي ميكنم چون خودم يه روزي جاي تو بودم مطمئنم به مرور حالت بهتر ميشه و يه روز ميبينم كه شاد و راضي هستي.
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
ممنونم عزیزم-منم خوشحالم که دوباره نماز میخونم :227:
ازشمام ممنونم که کمکم میکنید:46::46::46: همتونو دوس دارم:43:
میدونم خدا دوسم داره که دوباره برگشتم طرفش- انگار صدام میزد مهنا بیا پیشم من کنارتم چرا قهر کردی!!؟؟ هرکاری میکنم واسه خودته.... همه سعی خودمو میکنم که از این به بعد به چیزای که یا آدما نزاشتن یا خودم نتونستم بدست بیارم ..دلم همینو میخواد که به آزوهام برسم
واسم دعا کنید که به دعاتون احتیاج دارم. دعا کنید از هیچی جز خدا نترسم... دعا کنید شهامت کارای سختو داشته باشم.. دعا کنید موفق بشم:323::323:
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
ای خدااااااااااااااااااااااا ااااا دلم گرفته انگار داری تمام بلاهای آسمونی رو سرم میاد :316:
دیگه دارم دیوونه میشم
هرچی خودمو به بیخیالی میزنم میگم درست میشه اما درست که نمیشه بدتر میشه
هر روز بدتر و بدتر
میخوام زار زار گریه کنم:302::302:
خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااا تور و خدا بسه دیگه نمیتونم طاقت بیارم
من که بهت گفتم نمیتونم این روزا رو تحمل کنم چرا دارم این روزا رو میبینم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
خدااااااااااااااااااااااا اااااااا بسههههههههههههههههههههههه ههه
دیگه بریدم............
انگار واقعا خدا واسه ما نیست نمدونم خدا واسه کیاست؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
انگار لیاقت هیچی رو ندارم ...... خدا تو کجایییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییی:302::302:
میخوام از این شرایط دور بشم و همه رو ترک کنم اما چطوری؟؟؟
دلم میخواد تنهایی مسافرت کنم یه جاییی که یه مدت از همه آدمای دور و برم دور بشم و خودمو پیدا کنم
فقط کمکم کنید:325::325:
چطوری میتونم با این شرایط یه چند خودمو از همه چی دور کنم؟؟ با این شرایط خونه... مریضی مامانم... شرایط خودم که یه دخترم... داداشم .... بابام........ چیکار کنم که آروم بشم ؟؟؟
میدونم اگه یه مدت برم جایی حالم خوب میشه.... اما با این شرایط!!!!!
[b]کمکمممممممممممممممممممممم مممممم کنییییییییییییییییییییییی ید:325::325:
تحمل این شرایطو ندارم:316::316::316::316::316::316::302::302:/b]
[b]کمکمممممممممممممممممممممم مممممم کنییییییییییییییییییییییی ید:325::325:
تحمل این شرایطو ندارم:316::316::316::316::316::316::302::302:/b]
RE: با خدا قهر کردم....اینم شد زندگی:(
خدا انصافت کجا رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟