RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
وای خیلی ممنونم از اینکه با من همدردی و هم فکری می کنید نمیتونم حس واقعیم رو در غالب کلمات بیان کنم خیلی از غمم کم شد
فکر نمیکردم انقدر سبک شم با خوندن نوشته هاتون
جوابهارو خوندم ولی نتونستم دقیق بخون ی حرفایی واسه گفتن دارم و باید بگم ولی الان اصلا حس و حال نوشتن ندارم
نمیدونم چرا حس من اسمش میشه حسادت زنانه
و اون غیریت مردونه ؟؟؟؟
خیلی اتفاق بدی بود خیلی حرفای بدی بود
برای همتون دعامی کنم که خدا جواب محبت ها و راهنمایی ها خوب و بی چشم داشتتون رو بده
فرهنگ راست میگه آخه من چه گذشته شومی داشتم که این جوری گفت..
دیگه چیزی نمی نویسم ولی حرفاتون رو خوب می خونم تا الان با خوندن سطحی به دو تا نتیجه رسیدم :
1. از خونه نمی رم
2.عذر خواهی شو می پذیرم ولی نه خوب برخورد میکنم نه بد ......
و دلمو ی جوری آروم میکنم با خوندن ی سوره خوب .......
با اینکه این دو تا نتیجه بالا اصلا با منطق الان من سازگار نیست و خودم فکر میکنم باید برم از خونه نه به خاطر قهر برای اینکه یکم راحت شم ولی خوب اقای baby درست میگید شاید اون قهر برداشت کنه.
:72::72::72::72::72::72:
دیگه چیزی نمی نوسم حالم واقعا بده واقعا بده :302:
هستم اینجا ولی شاید آنلاین نباشم .
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
نازنین خانم.
نمی دونم شاید یکی از مشکلات بزرگ این مسئله این باشه که شــــــــــــــــــــــــ ـــــــاید شما نتونستین بفهمین که چطور با یک مرد ارتباط برقرار کنین.
نحوه گفتگو با یک مرد.
یکی از بچه ها حرف درستی زد .
کدومش صحیح تره :
چرا دست دختر عمه ات رو گرفتی ؟
یا
قربون امیرم برم که اینقدر به همه کمک می کنه ولی کاش .... .
.
شما دخترا اگه از این زبون شیرین تون استفاده کنین ، مار رو هم از تو لونه اش در میارین .
حالا امیرخان که شوهرتونه و عاشقتونه که هیچی .
.
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
نازنین جان من اگه جای شما بودم الان از خونه نمیرفتم ولی بعد از اومدن همسرم ازش میخواستم با همراهی خودش من رو ببره خونه پدرم و میگفتم برای فراموش کردن حرفها و شارژ روحی به مدتی حضور خانوادم نیاز دارم
شوهر شما باید بدونه که این صحبتها رو دیگه توی دعواها اجازه نداره تکرار کنه عمق ناراحتی شما رو باید بفهمه
بهش قول بده که به هییییییییییییچ عنوان اجازه نمیدی کسی از موضوع مطلع بشه (البته اگه اثری از دعوا روی صورتت هست به هیچ عنوان نرو که قضیه لو بره)
خاله من همیشه میگه زن و شوهر اگه دعوا کنن و در اثر دعوا دهنشون پر از خون باشه و همون موقع کسی بیاد دیدنشون اجازه ندان دهنشون رو باز کنن که کسی شک کنه در اثر دعوا بوده اگه اثری روی صورتت هست یا اگه روحیه ات انقدر بد هست که نمیتونی عادی برخورد کنی که در هر دو حالت قضیه لو میره نرو خونه پدرت و هیچ جای دیگه هم نرو و نذار الان مهمان هم حتی برات بیاد
هر جا میری با رضایت خودش برو
اگه پیشنهاد بدی و قبول نکنه هم مهم نیست چون حداقل عمق دردت رو فهمیده
حتما باهاش صحبت کن و بگو این بخش حرفت یک ثانیه منو رها نمیکنه نمیتونم به هیچ عنوان از فکرش خلاص بشم باید بدونه دقیقا از چی ناراحت هستی
به هیچ عنوان از اون قهرها که توش با هم حرف نمیزنن نکن
سعی کن در حد اطلاع برای خوردن شام یا حرفهای دیگه ای که مجبور هستی داشته باشی باهاش صحبت کنی و اگه باهات حرف هم زد به اختصار و با بی میلی جواب بده
از یکی دو روز دیگه هم سعی کن شروع به عادی شدن بکنی
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
سلام نازنین نارنجک نازی عزیزم :46:
خوبی ؟ بهتری ؟:43:
عزیز جان می دونم احساساتت جریحه دار شده . میدونم رنجیده خاطری . احساس می کنی بهت طعنه زده شده و ..... خوب درکت می کنم .
اما خانم گلی .
بهتره اول احساساتت را کنترل کنی و بعد با عقلت یه آنالیز کنی . سهم خودت را هم بپذیر شما هم اشتباه کردی . اما خودتو در جایگاهه مظلوم می بینی و این آدم را به اشتباهات بعدی میاندازه . مرثیه سرایی احساسی پیش میاره و طولانی کردن ماجرایی و .....
نازنین ، یه میان پرده برات باز میکنم تا ببینی که اگر درست مدیریت می کردی چه اتفاقی می افتاد :
نازنین شاهد اینکه همسرش وقتی احساس کرد دختر عمه داره میافته کمکش کرد و ...... نازنین ناراحت شد و جرقه عصبانیت و اعتراض در وجودش زده شد و .....
حالا مدیریت درست :
نازنین >>> به روی خودش نمیاره و خودش را به ندیدن میزنه ( تجاهل ) در مقابل ذهنش و وسوسه هاش که هی میگه دیدی ؟ مگه برادر نداشت ؟ چرا امیر این کارو کرد ؟ خیلی عصبانی هستم ؟ و ..... سعی میکنه آرامشش را حفظ کنه و در مقابل نداهایی که به اعتراض و محکوم کردن دعوتش کنه وکیل مدافع طرف مقابل را در درون خودش به کار میندازه یعنی عقل خودش را وکیل مدافع میکنه . به خودش میگه ، چه خبرته!!، دنیا به آخر نرسیده ، دختر عمه خواست بیافته کمکش کرد مگه منظور بدی داشت ، مگه ..... هرگفتگوی درونی ای که بتونه اینرا نشون بده که واقعاً هدف بد و تعمدی ای نداشته این عقل نازنین بهش میگه ... از اون طرف ذهن وسوسه گر میگه نخیر اینم نیست چرا به برادرش نگفت و ... عقل میگه آخه عزیر من اگه به برادرش میگفت که تا اون بیاد دختر عمه نقش زمین می شد ....
اینها واگویه های مثبته که برای مقابله با بددیدن میشد نازنین به کار بگیره ......
اما ما میگیم شدت فشار احساسی در نازنین چنان بوده که اصلاً قدرت اینکه اینجوری تحلیل کنه را نداشته و درست هم هست ..... با اون فشار احساسی نمیشه از نازنین چنین انتظار داشت .... پس اینموقع نازنین چه میکرد خوب بود ؟ کاری که همه ما در موقعیتهایی که مثل نازنین تحت فشار احساس منفی و آزردگی و عصبانیت می تونیم انجام بدیم .
چیزی که میخوام بگم نازنین میتونست انجام بده و شدنی هم بوده و اکنون هم در این شرایط هست چیزیست که به درد همه ما میخوره .......
طلب نازنین و همه دوستان در پست بعدی :
.
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
ناراحت شدم.براي يه دختر سخته كه شوهرش بياد در مورد كدشتش بد فكر كنه.حق داري ناراحت باشي.اما خونه بابات نرو.باهاش سر سنكين باش اما قهر نكن.اما يك جيزي رو مطمينم كه مشكلت زود زود حل ميشه جون شوهر خوب داري و يه عالمه دوست داره.همه ما يه وقتايي يه كاراي اشتباهي ميكنيم شوهرتم اشتباه كرده و خودشم قبول داره.منم جاي تو بودم با روي خوش و محبت بهش نميكفتم جرا دستشو كرفتي؟منم مثل تو تند ميشدم.اون لحظه ادم عصباني ميشه.اما از اين فرصت تعطيلي استفاده كن.نبينم ناراحت باشيا!:46:
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
ضمن تایید نظر دوستان که گفتن نرو سفر حتما حتما توصیه میکنم خیلی اصولی عکس العمل نشون بده این خیلیمهمه چون اولین باربوده و خیلی تعیین کننده است تو رابطتون. نباید اینو آسون بگیری چون قبحش میریزه.
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
سلام همه چیز رو دوستان گفتند و من هم باهاش موافقم
اما با قبول سریع عذر خواهی اش مخالفم
چون بار اول بود باید یکم واسه معذرت خواهی سختی بکشه .
خدا با همه بخشندگیش هم واسه توبه کردن از گناه ها سختی در نظر گرفته . پس سعی کن درست و منطقی مدیریت کنی این سر سنگینی روکه نه افراط بشه نه تفریط
می دونمم که خیلی ادیت شدی من به عنوان یک شنونده از خندن تاپیکت گریه ام گرفت . البته بیشتر بخاطر اینکه چرا یک عشق در یک لحظه اینطور پر چر میشه .
اما اذیذم با مدیریت تو است که یم تونه این برخورد اولین و آخرین برخورد باشه . ایشالله خانه ی پر عشقتون مثل همیشه گرم شه
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
دوستان لطفاً اجازه بدید از زاویه واقعی تر مسئله آنالیز بشه . این وسط نازنین خودش برای پیش اومدن اون حرفها بی تقصیر نبوده و بهتره کمک کنیم نازنین سهم خودشو پیدا کنه اینجوری راحت تر با اونچه از شوهرش شنید مواجه میشه و قضاوت میکنه و .....
حتی واکنش به این حرفها نکته هایی در درون نازنین را نشان میدهد .
هم حسی به قدر کفایت صورت گرفته و .... بهتره کمکی به نازنین کنیم که به درد زندگیش بخوره اونم همیشگی .
ممنون از سعه صدرتون ،بهتره اجازه بدیم کمی نازنین فکر کنه .
نازنین جان پستم را دقیق بخون و قبل از اینکه در پست بعد کاری که می تونستی بکنی را بگم خودت بهش فکر کنی . ببین چه کار می تونستی بکنی که اینها پیش نیاد اما در عین حال اون احساس ناخوشایندی که بهت دست داده بود را به همسرت می گفتی ؟
.
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
فرشته ی مهربون عزیز یه موردی هم که هست به نظرم و اگه بشه خیلی خوبه بتونید بررسیش کنین اینه که احتمال داره شوهر نازنین یه مقدار عصبانیتاش شدید باشه. چون واسه یه موضوع کوچیک انقدر عصبانی شده که هم یه حرفایی رو زده که پشیمون شده هم اینکه یه مقدار از نظر فیزیکی احتمال داشته که اسیب برسونه. یعنی نتونسته خودشو به اندازه کافی کنترل کنه در موقع عصبانیتش.
(در واقع اینکه نازنین مدیریت درستی نکرده روی بحث کردنش اصلا دلیلی بر اینکه شوهرش کاری بکنه و حرفی بزنه که بعدش خودش پشیمون بشه نیست.)
اگه بشه باید یه راهی برای کنترل عصبانیتش پیدا کنین.
البته ممکنه اشتباه کنم. ممکنه با وضع خودم اشتباه کرده باشم.
(بعد از اینکه خوندین اگه خواستین پست منو پاک کنین که جا اشغال نکنه.)
RE: می خوام برگردم خونه پدرم ..ی مدت کوتاه
بله نازنین جان درست تشخیص دادی که کسانی که مسئله مبتلابه دارند پست میگذارند
این همون آفت مشاوره ای انتقال متقابل هست . واحساساتی پست ارسال کردن . نه کارشناسی و عمیق و تخصصی ارسال پست کردن .
بگذریم . فکر کردی به اینکه چه کاری میتونستی بکنی ؟ قبل از اینکه من بگم و به تحلیل ماجرا بطور واقع بینانه و نه احساسی بپردازیم تا بهتر دیده بشه و حل بشه میخوام خودت با توجه به پستم فکر کنی و پاسخ بدی . ما اینجا فقط راجع به شما و بهترین کاری که میتونستی انجام بدی و در ادامه میتونی داشته باشی صحبت می کنیم . و فعلاً به همسرت کار نداریم .
پاورقی
=====
پستهای حاشیه در خصوص روند تاپیک متعاقبا حذف خواهد شد
.