RE: آیا محبت بیش از حدم رابطمونو خراب کرد؟(خواهش میکنم جواب بدید)
از دوستان عزیزم ممنونم
میخوام یه چند تا دیگه از خصوصیات اخلاقیمو واستون بگم
اینجانب در واقع علاقه ی خاصی به انزوا و گوشه نشینی دارم.و همین گوشه نیشنی های مکرر باعث شده بتونم طبعی شاعرانه داشته باشم.
شاید مسخره باشه یا شاید دیوونگیه حرفم اما من گاهی اوقات از تنهایی و گریه ام لذت میبرم ازین که مظلوم باشم لذت میبرم.نمیدونم واقعا این بیماریه؟!!
متاسفانه در ابتدا طوری توضیح دادم که همتون گمراه شدید.من علاقه ی شدید به صحبت با جنس مخالف ندارم فقط گفتم احساسم اینه که خانوما بهتر از مردا آدمو درک میکنن.
وگرنه من در روابط اجتماعی بسیار موفقم، مثلا همین امثال که وارد دانشگاه شدم روز اول با تمام پسران هم دانشگاهیم جور شدم بطوری که از فردای اون روز همه اونها دورم جمع می شدند.کلا همیشه همه دور من هستن.میگیمو میخندیم.باور کنید اگر به یکی از دوستانم بگم من احساس کمبود محبت میکنم میخندند چون واقعا همیشه همه دوستم دارند.اما احساس میکنم از زیادی محبت اینجوری شدم... :)
یاد آوری کنم من روزی آدمی بودم که بسیار خودمو قبول داشتمو اعتماد به نفسم بیش ازینها بود اما امروز زیاد به اون شکل نیستم.
نمیدونم اما فکر میکنم یکمی مشکلم گسترده تره!!
بهرحال ممنونم که تا همین حد کمکم کردید...