RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
کاش هیچوقت به حرفاتون گوش نکرده بودم.
داغونم. خورد شدم.
رفتم راستش رو بهش گفتم. گفتم من با گذشته ات نمیتونم کنار بیام و میترسم در آینده بهت طعنه بزنم و روان خودم هم ناراحت بشه.
هر چی میگفتم اونم میگفت مشکلی نیست تو هر کاری میخوای بکن من بخاطرت تحمل میکنم.
هر طوری بود خداحافظ رو گفتم و گوشی رو قطع کردم.
فرداش شنیدم به قصد خودکشی قرص خورده. از دیروز بیمارستانه.
یاد گریه هاش میوفتم میخوام خودمو بکشم.
خونوده اش از نزدیکانمونن.مامان و باباش و فامیلا.همه خبردار شدن.آبروم رفت.
چجوری سر بلند کنم.غیر مامانم کسی چیزی بهم نگفته.
مامانم وقتی فهمید خیلی سرزنشم کرد.از فامیلا شنیده.
خواهرش بهم زنگ زده میگه اون دختره گفته برم پیشش.
از دیروز تا حالا خواب به چشمام نیومده.میخوام یه دفه ای بخوابم و هیچوقت بلند نشم.
خواهشا فقط بگین چیکار کنم.
من آبروشو بردم.
هنوز خیلی دوستش دارم.
برم بگم غلط کردم؟
به نظرتون منو میبخشه؟
سریعا برم خواستگاریش؟
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
همه از چی خبردار شدن؟از رابطه قبلیش یا اقدام به خودکشی؟
اگه از رابطه اش کسی خبر نداره فاشش نکن
به نظر من که باید باهاش ازدواج میکردی چون خودت هم روابطی رو که نتونستی در مورد دیگری قبول کنی، تجربه کردی اون هم با چند نفر! بنابراین منتی سرش نداشتی مگر در مسائل دیگه.
گفتی بهت اعتماد کامل داره، به این دلیله که خودت از روابط گذشت ات چیزی به اون نگفتی وگرنه ممکن بود اون تو رو قبول کنه اما دیگه اعتمادی در کار نبود!
اون فکر کرده فقط خودش گناهکاره و تو ازش برتری واسه همین هر چی گفتی قبول کرده و گفته هرچی تو بگی!
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
هم از رابطمون هم از خودکشیش خبردار شدن.
من دلشو شکستم. یعنی منو میبخشه؟
چجوری تو صورت بابا و مامانش نگاه کنم؟
برم بیمارستان ملاقاتش؟به نظرتون اینجوری بیشتر خوشحال نمیشه؟
میخوام یه تصمیم نهایی بگیرم.
چجوری خوشحالش کنم؟میخوام غافلگیرش کنم؟
خدا ذلیلم کنه عجب کار اشتباهی کردم.
مشاورای انجمن هم به جای اینکه بخشش یادمون بدن کشتن رو یادمون میدن.
دیگه هیچوقت اینجا رو به کسی توصیه نمیکنم.
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
هم از رابطمون هم از خودکشیش خبردار شدن.
من دلشو شکستم. یعنی منو میبخشه؟
چجوری تو صورت بابا و مامانش نگاه کنم؟
برم بیمارستان ملاقاتش؟به نظرتون اینجوری بیشتر خوشحال نمیشه؟
میخوام یه تصمیم نهایی بگیرم.
چجوری خوشحالش کنم؟میخوام غافلگیرش کنم؟
خدا ذلیلم کنه عجب کار اشتباهی کردم.
مشاورای انجمن هم به جای اینکه بخشش یادمون بدن کشتن رو یادمون میدن.
دیگه هیچوقت اینجا رو به کسی توصیه نمیکنم.
سلام دوست عزیز میدونم عصبانی ونارحتی
اگر دقت کنی به حرفهای خودتون در پست های قبلی این خودتون بودید که عرض کردید
خانم رابطه قبلا داشته و غیره.. این خودتون بودید که دوست داشتید این گونه مشاوره بشوید
عنوان پست تون با حرفهای که در این پست زدید خیلی باهم فاصله دارند .عنوانتون چیزه دیگری میگه
حرفهاتون چیزه دیگری.
در این گونه موارد که خودشما هم رابطه قبل از ازدواج داشته ودختر خانمی هم که چنین رابطه ای را
تجربه کرده یا از ندانستن یا کم سن بودن یا هر چیز دیگری . با گذشت شما همینطوری که اوهم باید
از رابطه های که شما داشتید اما به او نگفتید گذشت کند .
انسانها خطا میگنند باید گذشت کرد . اما شما روند پست تون را تغییر دادید .تا به قطع رابطه رسیدید
که الان این همه از این تالار دلخورید که این تالار باعث خودکشی اون دختر شده . کمی به حرفهای خودتون که زدید دقت کنید .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط milad-h
ممنون.حرفهاتون واقعا روم تاثیر گذاشت.
مخصوصا:
((دختری که به این زودی چنین مطلبی رو بیان بکنه و انقدر راحت باشه کمی بیشتر باید در موردش فکر کرد بدونید همونقدر که با شما و یا دوست پسرش تا این حد راحت بوده با خیلیهای دیگه هم می تونه باشه یا شاید هم بوده الله و اعلم!))
از راهنماییتون ممنون.
خودم هم ته دلم راضی نیست.
قبلا دل کسایی رو شکوندم اینم روش. هر بار خدا یه جوری تلافیشو سرم درآورده. اما این بار واقعا از خدا میترسم.
امیدوارم اون هم خوشبخت شه.
فقط یه سوالی که دارم اینه که دقیقا بهش بگم چرا ازش جدا میشم؟
و بهش متذکر بشم که اگه دفعه بعد با کسی رابطه برقرار کرد هیچوقت این موضوع رو به طرف مقابلش نگه؟
این هم یک نمونه از حرفهای خودتان که تعید کردید. خیلی هم راضی به نظر میرسید .
پس دوست عزیز خودتون مسئول پست خودتون وچگونه پیش روی آن هستید .
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
میلاد جان سلام مجدد،
متاسفانه بعلت گرفتاری فرصت زباد آنلاین بودن رو نداشتم. آقا میلاد عزیز در پست دوازدهم عرض کردم طوری علت جدایی رو منتقل کنید که احساس نکنند تحقیر شدند یا بهشون توهین شده. متاسفانه بدون کمترین توجه رفتید زوم کردید روی ضعف ایشون و همان رو علت جدایی بیان کردید. بابت خودکشی آن دختر خانم متاسفم، حالشون الآن چطوره؟
تصمیم شما چیه؟
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام
ارسال های این تاپیک رو بررسی کردم، هر کدام از اعضاء نظر خودشان را گفته اند .نگفته اند که این راه و این تصمیم را حتما" باید عملی کنید! تصمیم نهائی با شما بود، شما را از احتمالاتی که در آینده رخ میدهد با خبر کردند،این هم یک واقعیت است، شما باید این اجازه را به خودتان میداد که در فاصله زمانی مناسبی اقدام به تصمیم گیری کنید نه در عرض دو روز ،هیجانی تصمیمی بگیرید که از آن پشیمان شوید.
شما در ابتدا با احساسات وارد این قضیه شدید، به قول خودتان با توانائی که دارید توانسته اید در عرض چند هفته ایشان را وابسته خودتان کنید. گام اول اشتباهی که شما برداشتید اینجا بوده، در ارتباط هایی که با هدف شناخت ایجاد میشود ،ابتدا باید شناخت از هم پیدا شود بعد بحث وابستگی و علاقه مطرح میشود.
چیزی هم که خیلی غیر منطقی است این است که شما در عرض چند هفته عاشق و شفیته هم شده اید! روی چه حسابی نمیدونم!
در آخر هم این خانم به دیواری تکیه کرد که از استحکام آن هیچ خبری نداشته،
دوست عزیز اگر قرار باشد کسی را مقصر بدانیم، شخص شما مقصر هستید. مثل اینه که شما بری به یک باغ، از گلی خوشت بیاد؛ مدام نازش کنی، از بوی خوش اون لذت ببری ولی اخر سر اون رو بچینی ،بندازی دور !
الان هم نیازی نیست،عجولانه و باز احساسی تصمیم بگیری و یا از سر دلسوزی،به خودت فرصت بده بدون دخالت چیزهای که گفتم منطقی تصمیم بگیر ،هر تصمیمی هم گرفتی پاش وایسا.
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
خیلی بهم ریخته ام.
فکرم کار نمیکنه.
برای یه معذرت خواهی کوچولو هم نرم پیشش؟
شما جای من بودین چیکار میکردین؟
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
رفتم بیمارستان دیدنش. خواهر و مامانش پیشش بودن. تنهامون گذاشتن.
از دیدنم خیلی خوشحال شد. خیلی گریه کرد.
اون منو بخشید اما من هیچوقت خودمو نمیبخشم.
از روزی که با اون بودم تو چشمای هیچ دختر دیگه ای نگاه نکردم. اینبار همش تو چشمای اون خودمو میدیدم.
انگار دنیا رو بهم دادن.
از اینکه خوشحال میبینمش از ته دلم شادم.
فکر کنم خدا منو بخشیده.
میخوام باهاش ازدواج کنم.
تمام
RE: باهاش ازدواج بکنم یا نه؟
سلام میلاد جان
من حامد هستم منم همچین مشکلی رو داشتم اگه وقت کردی بخون لینک پایینو
http://www.hamdardi.net/thread-26098.html
منم مثل تو اما تفاوتایی داشتیمو داریم
بله منم داغون شدم و اونم داغون شد
خودت فک کن الان این خانوم بخاطر یه مسئله مهم احساسی قصد خودکشی کرده اگر فردای زندگیت خواسته ای ازت داشته باشه و توانشو نداشته باشی چی ؟؟
باز خود کشی!!!؟؟؟ یا کنار اومدن
من مسئله خودمو تنها تو این سایت نذاشته بودم جاهای زیادی مشاوره کردم آخرش چی کار کردم: مشاورم گفت اول یه جای باهم قرار بذارید(اگه میتونید خونه تا راحت حرف بزنیدو درد دل کنید) بعد همین تاپیکای سایتو چاپ کن بذار خودش از اولو تا آخرشو بخونه اجازه بده چند دقیقه کاملاً فکر کنه بذارید خود دختر تصمیم بگیره
بله صد در صد دختره میگه اشتباهی بود که کردم
حالا تو تنها نیستی که فک کردی که باید این ارتباطو قطع کنی حالا تو باید فقط از اینده بگی که حتما با این مشکل مواجه میشی
من خودم اینطور کردم که خیلی راحت پیش هم نشتیم تاپیک بالارو چاپ کردمو دادم تنها خوند من به یه بهونه ای رفتم تا تنها باشه بعد تموم کردن اصلاً باهاش حرف نزدم فقط روبروی هم نشستیمو همدیگرو نگا کردیم گفت منو ببخش منم گفتم حرف بخشیدن نیست حرف یه عمر زندگی نه حرف خاله بازی (اصلاً عصبانیتی در کار نبودا) توضیح دادم واقعاً میگم یهو پرید بغلم زد زیر گریه بغلش کردمو منم گریه کردم
بعد اون مسئله هر 3 روز یا 5روز بازم باهم حرف میزنیم اما دیگه توی این حرف زدن دیگه احساسی نیستش فقط یه حرف زدن معمولی
حالا میلاد جان اشتباه پیش رفتی
من و چندین نفر مثل من تونستند بیخیال احساسات خودشون بشند توهم سعی کن
با ارزوی موفقیت