آلبته فکر کنم بیشتر برعکسش صادقه: یعنی هر کس ازدواج سنتی کرده و همسرش بد دراومده میگه مدرن و هر کس مدرن ازدواج کرده و بد در اومده میگه سنتی خوبه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
مگه اصلا کسی رو دیدی که ازدواج کرده باشه و بگه همسرم خوب در اومد؟:311:
نمایش نسخه قابل چاپ
آلبته فکر کنم بیشتر برعکسش صادقه: یعنی هر کس ازدواج سنتی کرده و همسرش بد دراومده میگه مدرن و هر کس مدرن ازدواج کرده و بد در اومده میگه سنتی خوبه.نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
مگه اصلا کسی رو دیدی که ازدواج کرده باشه و بگه همسرم خوب در اومد؟:311:
منم هیچ جوره تو کتم نمیرفت ازدواج سنتی.و نمیره
اما مگه چند درصد دخترا میتونن ازدواج مدرن داشته باشن؟؟؟
ازدواج مدرن این نیست که دختر پسر برن تو خیابون همدیگه رو پیدا کنن. ازدواج مدرن یعنی ازدواج با کسی که خود پسر یا دختر برای ازدواجش پسندیده و اونم بر مبنای اصل درک و تفاهم. نه خبری از جلسه چونه زنی سر کم کردنو زیاد کردن سکه اس نه کسی مدعی میشه چند دست کاسه بشقاب جهاز آوردی نه خبری از چشم هم چشمی و تالار دختر خالم اینا .... و نه خبری از گربه در حجله کشتنو....
یه مرد میدون لازم داره یه زن میدون
همین.
اما شخصا معتقدم خیلی خیلی شانس اینطور ازدواجی تو اجتماع کمه. چرا؟؟؟؟؟ بخاطر خیلی چیزا.
کلا من حرصم میگیره میبینم اینقدر تو اجتماع ما بچه ها بد تربیت میشن که یه پسر سی ساله یا دختر همین سنی حتی نمیتونه تنهایی یه آدامس انتخاب کنه یا ازپس یه کار کوچیک بربیاد چه برسه به اینکه اینقدر پخته باشه و شجاع باشه و با تدبیر و عاقل و......باشه که بتونه از پس یه ازدواج بربیاد.
واقعا جوونای ما کم آموزش میبینن. کسی بهشون چیزی یاد نمیده.اصلا یاد نمیگیرن (هیچ جا نه خونه نه دانشگاه نه اجتماع هیچ جا) چه جوری زندگی کنن. کیف میکنم میبینم کسی بچشو یه ادم توانمند بار آورده.
به قول مادربزرگم:
[b] پیشونی منو کجا میشونی !!!!! به این حرفا نیس که. قسمت که بشه دهن ادم بسته میشه!!!! :D
:103:
قبل از همه از رویان عزیز بخاطر این پست عذر خواهی میکنم چون زیاد مرتبط با موضوعش نیست اما چند وقته تو دلم این حرفا مونده بود دیدم اینجا بیشتر از هرجایی جاشه گفتم بگم.
ببخشید که مثل پیرزنای 90 ساله حرف میزنم اما تو رو خدا شما جوونای مجرد بیشتر ازینها برای خودتون ارزش و وقت بذارین.سعی کنین بهتر شین. اول خودتونو پیدا کنین. خودتونو تا جایی که ممکنه بشناسین. نقاط قوتتونو بشناسین و اعتماد به نفس پیدا کنین اونقدر که اگه همه گفتن بدی دستو دلتون نلرزه. نقاط ضعفتونو هم بشناسین تا خدا نکرده نتونه کسی ازتون از این طریق سوء استفاده کنه. اگه کسی یادمون نداد مشکلی نیست خودمون یاد بگیریم. از کسی توقع نداشته باشین. بخدا جوونای خارجی اگه 20سالشون باشه و هنوز از ننه بابا استقلال مالی و فکری و.. نداشته باشن میگن مشکل دارن. من نمیگم اینا خوبه من میگم حالا کعه خانواده ها اینقدر حمایت میکنن دیگه نیایم خودمونو بندازیم جوری که اگه زیر بغلمونو نگیرن نتونیم پا شیم. من غصم میاد وقتی جوون 25 سالمون هنوز میگه من دارم تحصیل میکنم. خب شغلت چی میشه؟؟؟ تجربت چی میشه؟؟؟ اگه دانشگاهی که من رفتمو شما هم دارین میرین پس صادقانه بگم دکترا هم بگیریم تو این دانشگاهها بتنهایی تجربه لازم برای ورود به اجتماع محسوب نمیشه. آخه چی یاد میدن مگه؟؟؟به نظر من این سن برای یاد گرفتن خیلی چیزا دیره. اما از هیچی بهتره. چرا رتبه اول طلاقو داریم؟؟
من دانشمند نیستم اما میتونم بعنوان کسی که تو همین اجتماعه نظر بدم:
چون کمال برای دختر وقتیه که بره دانشگاه بخونه اونوقت برای ازدواج ایده آله. مرد ایده آل برای ازدواج کیه؟ کسیه که ماشین داره خونه تهیه میکنه و میتونه خرج و مخارج آینده رو کم و بیش تهیه کنه.
خب الان بیشتر ازدواجامون این معیارها رو دارن چرا رتبه اول طلاقیم؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکل از جوونامون نیست.مشکل شرایط فعلی جامعه وفرهنگ ما هست.الان یه دختر بره مستقل شه بخواد ازدواج کنه جهاز میخواد.یه یخچالش 4 میلیونه!!! چند سال کار کنه که پول کافی جمع کنه؟!
اصلا اینا به کنار.کار کو؟!!
دریا جان مشکل هست اونم فراووون
اما مگه ما تو همین مشکلات نباید زندگی کنیم؟؟خب یاد بگیریم. کسی که تا درسش تموم شه تجربه 1روز کار کردنم نداره نباید زیاد امیدوار باشه بمحض فارغالتحصیلی بره سر کار.خب چه عیبی داره زودتر شروع کنه؟؟
یکی از پسرای دانشگاه ما از ترم 2 بیرون دانشگاه کار میکرد.من برای انجام پروژم رفتم شرکتی دیدم اونجاس. اونموقع اینقدر تفکرم رقت انگیز بود که فوری تو ذهنم اومد ا طفلکی حتما خانوادش پول ندارن رفته اونجا با این شرایط کار میکنه. چون کارای کئوچیک کامپیوتری و نقشه کشیشونو انجام میداد و کلا تو ذهن من که فکر میکردم یه مهندس از روز اول دانشگاه مهندسه نمیگنجید:311: تو دانشگاهم چند تا از استادا ازش برای کلاسهای ترم پایینی ها استفاده میکردن و مبلغ خیلی خیلی کمی دستمزدش بود
بلافاصله بعد از اتمام دانشگاه با چند شریک خوب که از طریق همین کارا پیدا کرده بود کار خودشو راه انداخت و خیلی زود موفق شد خیلی زود.
بعد از ازدواج با همسرم فهمیدم ایشون دوست همسرم بودن(ما همکلاسی بودیم و اون پسره یه رشنه دیگه)
بعد یکی دوبار دیگه تو رفتو آمدهای متاهلی با هم دانشگاهیا دیدمش. از حرفای اونجا فهمیدم این از روز اول دانشگاه چی میخواسته و چی فکر میکرده و بخاطر بیپولی و نداشتن پول تو جیبی نرفته سرکار.
این یه نمونه بود. خیلی ها هستن تو همین اجتماع مشکلدار موفق میشن و راه زندگیشونو پیدا میکنن
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بالهای صداقت
رویان جون گفتی شانس من خوب بوده
واسه من خواستگاری اومد که حتی خانوادش نگفتن برن تو اتاق حرفاشونو بزنن
فکر کن خواستگار این همه زحمت رو دستت بذاره ولی حاضر نشه بیاد باهات حرفای اولیه رو بزنه
اون روز من خیلی تو ذوقم خورد بعد به این نتیجه رسیدم که خانواده خودمم مقصر بودن نباید انقدر خجالتی باشن باید خودمون پیشنهاد میدادیم بریم حرفامونو بزنیم
یا مثلا اینجا رسمه اول مادر پسر میاد اگه نپسنده اصلا پسرشو نمیاره خواستگاری اینم واسه من خیلی گرون تموم میشد
اما در مورد خواستگار سنتی اصلا نباید رودرواسی کنی
باید همه خواسته هاتو رک بگی
اگه کسی رو پسند کردی از خواسته های معقولت نگذری
و اما در مورد دوستی من فکر میکنم اگه دوستی نباشه آدم به قول معروف زبونش دراز تره البته این نظر منه
سلام دوست عزیز
من هم در تایید پست ویدای عزیز و بالهای صداقت میگم، در هر کشوری ازدواج کردن سنت و عرفهای مخصوص به خودش را داره! چه فرقی میکنه دختر و پسر کجا و به چه صورت آشنا شوند، مهم اینه که پروسه شناخت را به درستی طی کنند،
حالا به فرض تلفن منزل زنگ میخوره، از طرف صغری خانم همسایه، خاستگار معرفی شده، مادر قبول میکنن و میان خاستگاری، دختر و پسر هم، یکدیگر را در کنار خانواده هاشون تو منزل میبینن، بعد خصوصی صحبت میکنن، اگر از ظاهر هم خوششون اومد مراحل بعدی طی میشه، میتونه مرحله آشنایی طولانی شه و باهم مثل دو دوست رفت و آمد داشته باشند تا زمانی که مورد پسند هم برای ازدواج قرار بگیرند!!
حالا در حالت مدرن، دختر و پسر هم رادر دانشگاه، محل کار، مهمونی یا کوه یا خیابان میبینند، سمت هم جذب میشوند، بعد از مدتی تصمیم به ازدواج میگیرند، دوباره در کنار خانواده، مجلس خاستگاری صورت میگیره!!!
در کشور ما چه به صورت سنتی خانواده کیس را معرفی کنند و یا خودمون پیدا کنیم، مراحل و مسیر ازدواج یکیه!
تازه جدیدا به دلیل پیشرفت تکنولوژی مدل الکترو سنتیشم به بازار اومده!!!
من فکر میکنم ، منظور شما از صورت مساله، عشق قبل از ازدواج هست، و اینکه شما عقیده دارین عشق باید قبل از ازدواج حاصل شه وبعد ازدواج صورت بگیره، من هم کاملا با این موضوع موافقم، چون هیچ تضمینی برای عشق بعد از ازدواج نیست هرچند هم که دو طرف مناسب هم به نظر بیان!!
اما اینکه در ازدواج و خاستگاری به سبک سنتی نمیشه عاشق شد، را قبول ندارم و عقیده دارم در چنین مواردی هم شانس عاشق شدن برابری میکنه با آشناییهای مدرن اما مسیر و جهتش متفاوته ولی نتیجش یکیه!!
چه آشنایی عشق خاستگاری ازدواج یا خاستگاری آشنایی عشق ازدواج
هدف یکی است:72:
رویا خانم سلام،
از خواندن متنی که نوشته اید تعجب کردم!! بنظر من گله و شکایت شما ناشی از نا آشنایی شما با اصول خرید و فروش و معامله است. قبول خواستگار به شیوه سنتی و یا رفتن به خواستگاری سنتی یعنی شما برای خرید و فروش بدن وارد یک بنگاه معاملاتی شده اید بدیهی است طرفین می کوشند در خصوص تولید کننده ،زیبایی، جنس ،کیفیت و قد و قواره و خدمات پس از فروش (جهیزیه) و ضمانت پس از فروش(مهریه) اطلاع و اطمینان کامل حاصل کنند. و تمامی شرایط انجام یک معامله در آن رعایت می شود یعنی طرفین می خواهند کمتربدهند و بیشتر بگیرند.
لذا خانمی که منتظر است که آقایی پولدار ،خوش تیپ و اگر شد تحصیل کرده از درب وارد شود و مسئولیت زندگی و خرج و مخارج او را بعهده بگیرد و در قبال آن خانم به او سرویس دهد مطمئنا نباید انتظار عقل ، اخلاق ، عشق و برابری از طرف داشته باشد.