RE: قطع وسایل ارتباطی توسط همسرم
آوا جان من فکر می کنم یک چیزی از قلم افتاده یا همه چیز رو اینجا کامل بیان نکردی.
ممکنه چیزی بوده که ازنظر خودت بی اهمیته اما همون دلیل اصلی و علت رنجش همسرت باشه
ظاهر رابطه شما دوتا که خیلی خوبه ، از سرکار میاد، ازش استقبال می کنی ، پذیرایی .. کنار هم هستید و ...
اما آیا رابطه عاطفیتون واقعیتون هم همینطوره؟ یا از هم دورید؟
من اینطور فکر نمی کنم ، چون اگه نزدیک بودید شما در مورد چیزی که آزارت میده خیلی راحت باهاش صحبت میکردی ، نه اینکه به قول خودت چندماه سکوت کنی و ازش صرف نظر کنی ، و اونهم ازونور منتظر شما بشینه
وقتی صحبتی نمی کنید این نشون میده یه دیوار نامرئی بین شما هست
و همین دیوار هم باعث حساسیت همسر یا ایجاد سایر مشکلات میشه ، آیا همونطور که با هم می خندید ، سنگ صبور همدیگه هم هستید؟
از مشکلات و ناراحتی هاتون برای هم میگید تا سبک بشید؟ وقتی ناراحتید همدیگرو آروم میکنید؟ همدیگرو بغل می کنید؟ آیا تکیه گاه عاطفی هم هستید؟ آیا با هم صادقید همیشه؟ آیا دلتنگ هم میشید؟
حس میکنم یک لجبازی نامحسوس بین شما شکل گرفته که اشاره ای بهش نمی کنید. حس میکنم رابطه عاطفیتون کمی خشکه
شما بیشتر به ظاهر رابطه پرداختید تا باطنش
RE: قطع وسایل ارتباطی توسط همسرم
بله شاید حرفای شما درست باشه و چیزی هست که در حاله حاضر خودم هم ازش بیخبرم.
از ظاهر رابطمون گفتم به خاطر اینکه بگم کارهایی که یک زن میتونه تا حدی محبتش به همسرش رو نشون بده رو انجام میدم و این چیزها از عشق و دوست داشتنه زیادمه. البته اهل ظاهر سازی نیستم.
اون واسه بیان کردنه مشکلات و ناراحتیاش خیلی از من راحت تره. من هم گاهی بیان میکنم ولی کمتر. واسه اینکه ترس دارم. ظرفیت نداره، رو اخلاقشه که زود عصبانی میشه (تا حدودی رو خودم کار کردم که در مقابلش آروم باشم، آخه قبلأ اینجور نبودم) میترسم از اینکه باز ناحق بگه و خردم کنه، میترسم از اینکه باز رفتارای زشته گذشته رو تکرار کنه. واسه همین بیشتر خود خوری میکنم و تودارم. البته واسه این جریان تلفن که توضیح دادم، تونستم آخرش باهاش درد و دل کنم و اونم با آغوش گرم، آرومم کرد.
خیلی خیلی دلتنگ هم میشیم و این رو صادقانه بیان میکنیم. همین باعث میشد وقتی بحثی پیش میومد، طاقتم تمام میشد و سمتش میرفتم. و بعدش هم همسرم با رفتاراش نشون میداد که دسته کمی از من نداره.
کبود جان ازت ممنونم که باهام همدردی کردی، امیدوارم باز به من سر بزنی.
RE: قطع وسایل ارتباطی توسط همسرم
آوا جان ، من هم کم و بیش مشکلاتی شبیه مشکلات شما را دارم ولی با این تفاوت که من زیادی کوتاه آمده ام و سالها این جریان ادامه داشت و در حال حاضر دیگر رمق و علا قه ای به ادامه این زندگی ندارم و از شوهرم متنفر شده ام . بنظر من باید حقت را بگیری و در اینراه مصر باشی ،نباید مسائل حل نشده باقی بمانند .چون وقتی آدم کوتاه می آید طرف مقابل فکر می کند که شما قانع شده اید و همان روند را ادامه می دهد و متاسفانه حریم خصوصی نیز حفظ نمی شود . یعنی تمام مدت تحت کنترل قرار داری . علت این برخوردها باید ریشه یابی شود و اگر راه حلی باشد برای حل آنها اقدام شود . البته من که خودم این حرفها را می زنم کارشناس نیستم و فقط تجربه های خودم را می گویم . کل اگر طبیب بودی سر خود دوا می نمودی . من تا این لحظه برای زندگی خودم نتوانستم کاری انجام دهم چون بنظر من زن و مرد هر دو باید بخواهند و هردو مصصم باشند تا بهبودی در روابط ایجاد کنند.
RE: قطع وسایل ارتباطی توسط همسرم
rana91 عزیز با نظرت موافقم، واسه همین که این رفتارا عادتش نشه، و باعث نشه من به چشمش بی ارزش بشم، این مطالب رو بیان کردم و از دوستان و کارشناسان کمک خواستم که راهنماییم کنند.
من واسه این کوتاه میام و در مقابل حرفای زشتش آروم برخورد میکنم چون همسرم آدمه عصبیه و به خاطر مشکلات و فشارهای تو زندگیش، ظرفیتش خیلی پایین اومده، از برخوردای بدش میترسم، آخه یک بار هم روم دست بلند کرد.
به همین خاطره که میترسم باز تکرار کنه و براش عادی بشه. راه حلی که دوستان تو تاپیکه قبلی بهم دادن اینه که اون مواقع آروم باشم و جوابش رو ندم، امتحان کردم و نتیجه داده، وقتی اروم میشه، چند روزه بعد باهاش صحبت میکنم و کدورتا حل میشه.
البته به قول baby عزیز این هم هست که: مسائل رو تعمیم ندید ، به این فکر نکنید اگر امروز اینطوره پس لزوما فردا حتما اونطور خواهد شد ...
برای فردا و فرداها امروزتان را خراب نکنید.
امیدوارم همگی بتونیم زندگی آرومی بسازیم.
موفق باشی عزیزم. نا امید نشو. توکلت به خدا باشه. میتونی از دوستان راهنمایی بگیری، حتمأ نتیجه میده.
ممنون که برام وقت گذاشتی.