نمایش نسخه قابل چاپ
داشتن ديد منفي خيلي هم بد نيست البته تا جايي كه همه ذهنتو پر نكنه اگه بااين ديد به اطرافت نگاه كني شايد كمتر ضربه بخوري يا حداقل انتظارشو داري و شوكه نميشي اينكه بادونفر آشناشدي كه سلامت اخلاقي نداشتن و خودت مقصري بايد تو معيارات و شيوه ارتباطيت تجديد نظر كني فك كنم ديگه حتي از ظاهر آدما بتوني تاحدودي بفهمي چه جورين پس اولين قدم تغيير معيارها و ديدگاهه.
سلام
یه مشت نشانه یه خروارنیست
بادیدمنفی به مسئله نگاه نکنیدبلکه مثبت نگرباشید
نمیشه گفت همه پسرایادخترااینطورین
نمیشه بهشون اعتمادکرد
نمیدونم باهام روراست وصادقندیانه
حتمادرگذشته رابطه داشته اند
حتمادراینده بهم خیانت میکنند
و...
همونطوری که خودتون هم تجربه کرده ایدشماباصداقت وراستی جلومیرویدوبلافاصله فردموردنظرتون رومیشناسیدمیبینیدکه فردمناسبی برای انتخاب شمانیست کسی نیست که بتونیدبهش تکیه کنیدوبرای ازدواج انتخابش کنید
شمااول معیاراتون رومشخص کنیدوفقط ازروی مسائل ظاهری انتخاب نکنیدوازخدابخوایدکه بهتون کمک کنه تاانتخاب درستی داشته باشیدودرکنارشریک زندگیتون احساس ارامش وخوشبختی کنید
امام صادق (ع)فرمودند:پیش ازخواستگاری دورکعت نمازبه جای اروپس ازستایش خدا، این دعارابخوان
پروردگارا!من میخواهم ازدواج کنم.خدایا!ازبانوان کسی رانصیبم فرماکه به لحاظ چهره نیکوترین ،وازنظرعفت،پاکدامن ترین وازاین لحاظ که خودش ودارایی ام رابرایم حفظ کند،بهترین،وخوش روزی ترین وبابرکت ترین باشدوازاوبرای من،فرزندی پاک مقدرفرماتااورادرزندگی وپس ازمرگم،بازمانده ای صالح قراردهد.
از خواهر های خوبم, نادیا, باران و سحر و همچنین دوست خوبم گل رز تشکر میکنم.
از باران بخاطر این دیدگاهشون تشکر میکنم, واقعا از این دید این قضیه رو ندیده بودم, هر چقدر فکر میکنم در اوایل احساسات جای عقلم رو گرفته بود و فقط و فقط میخواستم با اون باشم, اصلا دروغهاش, زشتی های اخلاقیش رو نمیدیدم, فقط میخواستم بدستش بیارم! شاید اگر دعوای آخرمون نبود حتی میرفتم خواستگاریش!!!
آره دیگه, خودمو بهتر شناختم, فهمیدم چه انتظاری از همسرم دارم, چطور با یه دختر صحبت کنم و ... ( هرچند بلد بودم ولی نه در سطح خصوصی )
نادیای عزیز
درست میگید, نحوه ی انتخاب من صحیح نبود, انتخابهای من با صبر و تحقیق همراه نبود.
گل رز و سحر عزیز
شما هم درست میفرمائید.
خوبی صداقت همین هست که میگید, عاقبت دست طرف مقابل رو میشه.
ممنون دوستان, از این نظر به قضیه نگاه نکرده بودم, امروز هم دیدمش با اون پسر, دلم یکم گرفته بود, بهر حال حداقل در جمع هیچ ضعفی نشون ندادم, ولی خودم از خودم خبر داشتم, این پست ها رو که دیدم واقعا حالم عوض شد, باز یاد آوری برام شد که این رابطه اگر هم وجود داشت هیچ سر انجامی خوشی نداشت, پس خوب شد که تموم شد و بهتره اون بره دنبال زندگیش, شاید واقعا با اون پسر بتونه از منجلابی که توش بود در بیاد.
خوشحالم که اینو میشنوم اطمینان داشته باش که روزی میرسه که به این احساس الانت خندت میگیره و شاید حتی برای اون خانوم آرزوی خوشبختی میکنی. به نظر من ما چه خوب چه بد همه انسانیم و بنده خدا و جایزالخطا و بیشتر مشکلاتی که برای ما پیش میاد به دلیل اشتباهات خود ماست نه دیگران اگر ما سعی کنیم خودمون رو حفظ کنیم و کنترل کنیم وبا احتیاط گام برداریم با لطف خدا مشکلی برامون پیش نمیاد حد اقل مشکل جدی. به نظرم ما هممون اول باید یاد بگیریم که مشکلی که برامون در رابطه با یک انسان پیش اومده در درجه اول تقسیر خود ماست نه کس دیگه ممکنه عده ای به قول معروف گرگ باشن ولی این خود ماییم که خودمونو میندازیم تو گله گرگا.
دقیقا!
امروز باهاش درگیر شدم, همش هم تقصیر خودم بود, چقدر از کارم پشیمونم. :302:
سلام مجدد
هرچقدر فکر کردم به این نتیجه رسیدم مشکل از طرف خودم بوده, عقلم رو تعطیل کردم و رسیدم به احساسات.
به این نتیجه رسیدم:
1- فقط به عقلم گوش کنم ( در رابطه دختر و پسری )
2- از تکنیک توقف فکر برای فراموش کردن سریع رابطه استفاده کنم ( با توجه به این که هنوزم که هنوزهه میبینمش! )
3- هر چیزی رو که اونو به یادم میاره از جلوی چشمم دور کنم
4- در موردش دیگه با هیچکس ( حتی خودم ) صحبت نکنم.
5- به قول مدیر همدردی:
دوستان زیادی در قلب ما مرده اند, بهتره مطمئنم شویم که کسی در قبر است که واقعا مرده باشد.
این آخرین پست من در این سایت عالی هست, این سایت رو ترک میکنم, چون منو یاده روزهای بد زندگیم میندازه و سرگذشت هایی که توش میخونم باعث شده بدبین بشم.
ممنون از همتتون, خدانگهدار.