آیا ازدواج با این مرد درست است یا غلط؟؟؟؟؟؟

عزیزم اینکار تو از اولش اشتباه بوده باید کنجکاو میشدی و میپرسیدی که چیو داره ازت مخفی میکنه. متاسفانه ما بعنوان زن خیلی حساسیم . بیشتر از این خودت رو درگیر نکن . به خاطر خودت و ایندت دست ازش بکش. یه کم برات سخت میشه ولی مطمئن باش یه فرد مناسب وارد زندگیت میشه . و همه چی رو فراموش میکنی.

sci مجددا سلام
حرفتون کاملا درسته. ممنون که وقت گذاشتین سوالهایی رو پرسیدین که جوابتونو الان میدم
چند نكته كه بايد توجه كنيد:

* كاري نداريم كه از قبل از شما مي خواستند از همسرشون جدا شوند يا خير ( هر چند كه به نظر مي رسه همون زمان آشنايي روابط تيره و تار نبوده در غير اينصورت به شما نمي گفتند كه من مشكلي دارم كه نمي تونيم ازدواج كنيم)

نه. همون زمان و روزای اول ابراز ناراحتی زیادی میکردند و میگفتن که از زندگی خسته شدن و این حرفها که من فکر میکردم به خاطر فشار کاریه

* شما كجاي اين داستان هستيد؟ آينده شما كجاي قصه است؟ چقدر به خودتون فكر مي كنيد؟
من در حال حاضر که خودم فکر نمیکنم جایگاهی داشته باشم هرچند که خود این اقا میگن اگه تو نبودی من هیچ امیدی برای ادامه زندگی نداشتم چون روحیه و اعتماد به نفس و همه چیمو از دست داده بودم تو منو به زندگی برگردوندی. برای آینده هم که فعلا هیچی معلوم نیست اگه زنشو طلاق بده که حد اقل 5-6 ماه وقت لازمه که خودشو پیدا کنه و بعد از راه رسمی وارد بشه و اگه تحقیق کردیمو خانواده ها هم موافقت کردن و اگه قسمت بود ازدواج می کنیم.

* چرا شما؟ مگر شما چه قابليتهايي داريد كه ايشون جذب شما شده اند؟

میگه تو مهربونی. درکم میکنی . تا حالا سر کوچیکترین چیزی دعوا راه ننداختی و فحش بارم نکردی بهم بی احترامی نکردی. اعتماد به نفسمو پیدا میکنم مدام تو سرم نمیزنی و عیبهامو نمیگی. سرکوفت نمیزنی.خود خواه نیستی و ...
و کسی هستی که ارزوشو داشتم.
و سوال مهم كه حتما جوابش رو مي خواهم:
*اگر فرداي روزگار شما رو با يك فرزند رها كردند و رفتند با ديگري چه مي كنيد؟ ( نگيد محاله! اين اتفاق يك بار افتاده)


این آقا خانمشو به خاطر توهین و ناسزا و نفرین کردن خودش و خانوادش میخواد رها کنه. به خاطر بی احترامی ها و درک نکردن ها به خاطر مشکلات زناشوییشون . من در خودم همچین چیزایی رو نمیبینم و در صورتی که همچین شخصیتی داشتم حق داره منم رها کنه. میگفت از همین الان پیش بچم داره بد و بیراه میگه به من وای به حال روزی که بزرگتر بشه اونوقت علاوه بر خودش باید بد و بیراه های بچمم به خودم و خانوادم تحمل کنم.

من چند سوال برایم پیش اومده.

1چرا این همه پسر خوب و با تجربه وضع مالی و شغلی خوب .(چرا مرد) را انتخاب کردید ..؟؟؟!!!

2چرا فکر میکنید حرفهای که این آقا از خانمشون به شما میزند واقعیت دارد.

3چند خواهر چند برادرید ؟؟؟

4وضع مالی خانوادتون در چه حدی هست .

5 شما قبلا شکست عشقی داشتید .چندسال پیش ؟

6در خانوادتون بهتون محبت میشه . ؟

7معیارهاتون برای ازدواج همینهای که عرض کردید است .؟

من اکثر پست هاتون رو خواندم. بیشتر از مادیات حرف زدید براتون پول وثروت خیلی ارزش داره
در طول زندگی مشکلات مالی داشتید . .

سلام الهام جان..فکر نمیکنی فقط داری توجیه میکنی؟؟؟......دوستان خیلی خوب راهنماییت کردن اما تو فقط داری توجیه میکنی....حق داری چون الان احساساتت مانع این شده که حقیقتو ببینی:305:....منم مثل تو بودم همش خودمو توجیه میکردم که منو دوست داره..این حرفارو زده و غیره....اما الان که جدا شدم وقتی منطقی فکر میکنم میبینم من فقط داشتم خودمو گول میزدم...پس یه مدت قطع رابطه کن:160: تا منطق جای خودشو به احساس بده اما بازم سعی نکن با احساست به این مسئله فکر کنی چون بازم میرسی به نقطه ی اول....موفق باشی دوست من...:72:

سلام الهام جان

باید بهت بگم پا در مسیر غلطی داری میذاری.اون اقا اگر قلبا هم از همسرش متنفر باشه بالاخره همسرشه و هنوز اسمش در شناسنامه اش هستش.

نکته دیگه اینکه این اقا اگر متعهد بود با وجود داشتن زن و بچه سراغ رابطه دیگه ای نمیرفت.

و اینکه شما از کجا مطمئن هستید ایشون تمام داستانهایی رو مطرح میکنه پایه و اساس داره؟

تجربه نشون میده مردهایی با چینین شرایطی مدام مظلوم نمایی میکنن و میگن
خلاء عاطفی داشتم...
فحاش بود...سرد بود...

اگر این اقا هدفش این بوده که با بچه دار شدن بتونه همسرش رو مطیع بکنه پس حتما روزنه امیدی بوده و دوست داشته همسرش اصلاح بشه تا بتونه باهاش زندگی کنه.


دوست خوبم

من اصلا و ابدا صلاح نمیبینم شما با ایشون ازدواج کنی.چه جدا بشه و چه نشه.این ازدواج ، ازدواجه موفقی نخواهد بود.


میگه تو مهربونی. درکم میکنی . تا حالا سر کوچیکترین چیزی دعوا راه ننداختی و فحش بارم نکردی بهم بی احترامی نکردی. اعتماد به نفسمو پیدا میکنم مدام تو سرم نمیزنی و عیبهامو نمیگی. سرکوفت نمیزنی.خود خواه نیستی و ...
و کسی هستی که ارزوشو داشتم.

یک مرد متاهل با 6 سال سابقه زندگی (که شاید بیشتر هم باشه) میدونه که زن و مرد زیر یک سقف قرار بگیرن قطعا مشکلاتی خواهند داشت و دلش رو مثل پسرای 19-20 ساله به این چیزها خوش نمیکنه.

این حرفها همه بوی فریب میده خانومی


اونم گفته بود بازم تو بودی که تا الان تحمل کردی. حرمت ها شکسته شده دیگه فایده نداره

میشه بگی کدوم مشاور خانواده این حرف رو زده بریم در دفتر مشاوره اش رو تخته کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


هیچ مشاور خانواده سالم و عاقلی صرفا به خاطر شکستن حرمتها (اونم با وجود یک بچه) زوجین رو به سمت طلاق سوق نمیده

امیدوارم بهترین تصمیم رو بگیری :72:

پدر بزرگ عزیز جواب سوالهاتونو در زیر دادم.

1چرا این همه پسر خوب و با تجربه وضع مالی و شغلی خوب .(چرا مرد) را انتخاب کردید ..؟؟؟!!!
هر کسی واسه خودش معیارهایی داره همه ی معیارهایی که دوست داشتم همسر آیندم داشته باشه ایشونم داره. البته بجز زن و بچه داشتن
همونطور که گفتم نمیدونستم زن داره. همه همه چی رو تمام و کمال ندارند

2چرا فکر میکنید حرفهای که این آقا از خانمشون به شما میزند واقعیت دارد.
حتما شما هم شنیدید که آدم دروغگو فراموش کار میشه! تو این مدت هر چی گفته هیچ وقت دو حرف نشده. خاطره هایی که از ایشون میگن شاید پیش اومده از بس دلش پره چندین بار تعریفش کرده و هر بارم یه حرف میزنه

3چند خواهر چند برادرید ؟؟؟
من فقط یک برادر دارم که از خودم کوچیکتره

4وضع مالی خانوادتون در چه حدی هست .
وضع مالی خانودم در حد متوسط به بالا هستش و تو زندگی هیچ وقت کمبود هیچی نداشتم

5 شما قبلا شکست عشقی داشتید .چندسال پیش ؟
شکست عشقی بله یک بار داشتم تقریبا 4 سال پیش البته از این بابت به عنوان شکست ازش یاد می کنم که خیلی از موقعیتها رو به خاطرش از دست دادم نه از لحاظ احساسی

6در خانوادتون بهتون محبت میشه . ؟
بله. من کمبود محبت نداشتم

7معیارهاتون برای ازدواج همینهای که عرض کردید است .؟
ببینید من نمیخوام از خودم تعریف کنم اما از یک خانواده سرشناس هستم. از لحاظ ظاهر هیچی کم ندارم. از لحاظ مدرک و شغل هم همین طور در سطح بالایی هستم. از لحاظ مادیات هم زود تر از همه ی هم سن و سالام صاحب همه چی شدم به خاطر همین دوست دارم با یکی هم شان خودم ازدواج کنم که در سطح خودم باشه نه پایین تر. من فقط طی ماه اخیر دوتا خواستگار رو جواب رد دادم. اینا رو از این بابت میگم که فکر نکنین ادمی هستم که موقعیت ازدواج ندارم.
حالا حتما با خودتون میگید یک مرد که قبلا ازدواج کرده و بچه هم داره آخه ر شان توئه دختر!!!
خوب میدونم درسته.ایشون همه معیار های منو دارن و ضعف بزرگشون همین زن و بچه هستش

من اکثر پست هاتون رو خواندم. بیشتر از مادیات حرف زدید براتون پول وثروت خیلی ارزش داره
در طول زندگی مشکلات مالی داشتید . .
همون طور که گفتم خیر

-------------------------------------------------
از همه دوستانی که کمک کردند ممنونم نظر همتون برام مفید بود و اکثرا یک نظر مشترک داشتن و اون اینکه ارتباطمو مدتی باهاش قطع کنم.قبل از اینکه دچار تردید بشم به گفته شما عمل کردم و همین کارم کردم و بهش گفتم به صلاحه که مدتی تنها باشی که بتونی تصمیم درستی بگیری اول به زندگی و زن و بچت فکر کن و بعد من

elham_v عزیز

به تالار همدردی خوش آمدی

بسیار کار خوبی کردی که راه مشاوره را انتخاب کرده ای :104::104:

معلومه تردیدت برای این ازدواج قوی هست و حق هم داری

متأسفانه فرصت نشد همه پستهای دوستان را بخوانم اما تا جایی که مطالعه کردم راهنمایی های خوبی بود

عزیزم

شما بخاطر ارتباط عاطفی دچار تحریف شناخت شده ای . ویژگیهای مثبتی مثل تعهد که از ایشون گفته ای دقیقاً با ارتباط با شما نقض کرده ، حتی اگر مجرد هم بود اینگونه ارتباط برقرار کردن و ابراز علاقه آنهم با ذکر اینکه مشکل داره و نمیتونه ازدواج کنه ، یعنی دوستی عاطفی و ..... که مجاز نیست و ما در همدردی به شدت نهی می کنیم .


از دیگر موارد تحریف شناختی این است که 50درصد با شما سنخیت نداره ، یعنی ایشون متأهل هست و شما مجرد این یعنی 50 درصد را عدم سنخیت ببینید . درحالی که شما میگویی همه معیارهایتان را دارد . آیا در میان معیارهای شما مردی متأهل و فرزند دار بوده که با همسرش اختلاف داشته باشد و پتانسیل جدایی از همسر را داشته باشد ؟ اگر پاسخ شما منفی هست ، پس جزء معیارهای شما نبوده و لذا همانطور که گفتم 50درصد سنخیت ندارد ، بی تعهدی ، عدم رعایت حریم بخصوص با وجود تأهل ، انفعال در زندگی با همسرش و ...... نمونه های دیگری هستند از آنچه شما نادیده گرفته ای و این یعنی تحریف شناختی .

مطمئناً اگر با ما مشاوره حضوری داشتید و شناخت ما از ایشان و شما بیشتر می شد نمونه های دیگری از تحریف شناختی را برایتان روشن می کردیم

در خصوص زندگیش و مشکلاتش که با همسرش دارد شما نباید مطمئن به اطلاعات دریافتی باشی ، چون فقط می شنوی آنهم یک طرفه و از زاویه دید ایشان ( آیا حرفهای خانمش را هم شنیده ای ؟ ) .

مهمتر از همه شما بنا به بیانات خودت ظرفیت زندگی با یک مرد مطلقه بچه دار را نداری و لذا قطعاً دچار مشکل خواهی شد و نمیتوانی و نباید بچه را از پدرش جدا کنی که نه انسانی هست و نه بنا به نوع برخورد این آقا و حرفهاش این کار را می کند .

لذا به هیچ وجه ازدواج با این آقا به صلاح شما نیست و بهتره که ارتباط را کاملاً قطع کرده و از هرگونه تمرکز و کنجکاوی در مورد ایشون بعد از قطع ارتباط خودداری کنی .

موفق باشی


.

فرشته مهربان سلام و ممنون که وقت گذاشتید.
همون طور که در پست قبلی گفتم مرد زن دار جزء معیارهام نبوده.
از این بابت گفتم متعهد چون با اینکه همچین مشکلاتی در زندگیش بوده اگه میخواست میتونست با کسی ارتباط برقرار کنه که شرایطش رو داشته باشه و بتونه شرعی از لحاظ فیزیکی هم خلاءش رو پر کنه نه من که حتی انگشتش هم بهم نخورد. من خودم واسه امتحان یک نفرو در مسیر زندگیش واسه امتحان قرار دادم واسهه صیغه اما رد کرد و شدیدا برخورد کرد البته قبل از این که بفهمم زن داره این اتفاق افتاد.
تکلیف بچه هم اینجور که صحبت کردن معلوم شده و قرار شده مادرش ببرش و هر وقت دلش میخواد بره و بچه شو ببینه و از حق پدر داشتنش محروم نشه

عزیز دلم

این عقلانی سازیهای ذهن کار دستت میده .

تعریفی که از تعهد داری اشتباه هست . همین اندازه ارتباط با شما عدم تعهد وی به خودش و زندگیش بوده . در تعریف شمااز تعهد اینکه ایشون صرفاً با شما ارتباط برقرار کرده و نوک انگشتش بهت نخورده یعنی تعهد وی و اگر با کس دیگری ارتباط برقرار میکرد و ... یعنی بی تعهدی . تعریفت از تعهد اشتباه هست . معلومه مهارتها و تعاریفت از معیارهایت ناقص هست . با این اوصاف قبل از هرازدواجی ابتدا نزد مشاوری به طور حضوری برو و نسبت به خودت و حفره هایی که داری آشنا شو و این حفره ها را پر کن . چون بسیار آسیب پذیر هستی .


شکر خدا که خودت هم گفتی مرد متأهل جزء معیارهایت نبوده . یعنی 50 درصد با او سنخیت نداری و موارد دیگری را که گفتم جدی بگیر.

دلخوش به اینکه فرزندش را به همسرش می دهد نباش در هرحال او جزئی از زندگی پدرش هست و علیرغم میلش و به اصرار شماو کاملاً منفعلانه تن به چنین چیزی می دهد ، اگر همسرش نپذیرفتش چی ؟ ضمناً چون ایشان علیرغم میلش و بخاطر خواسته خودخواهانه شما او را از خود دور می کند مطمئن باشید بعدها در این رابطه مشکل خواهی داشت و او وارد زندگی شما خواهد شد بخصوص با لجبازیهای احتمالی مادرش این احتمال بیشتر می شود پس هرگز او را نادیده نگیر و باید بپذیری که او در زندگیت باشد . به این خودخواهی و عوارضش درزندگیت خوب توجه کن ..... .

در ضمن در یک زندگی مسئله دار هم زن هم مرد هردو اشکالاتی دارند و مقصر هستند و این نیست که یکی مطلق فرشته باشد و دیگری دیو . مردی که می آید و مظلومانه از بدیهای همسرش میگوید و هیچ سهمی از خود را مطرح نمی کند همین خود یک نشانه هست برای اینکه یا درک او خیلی ضعیف است وخودبین است یابی صداقت .

در هرصورت اگر نظر کارشناسی ما را می خواهی این ازدواج به صلاحت نیست و هیجانهای احساسی بعد از ازدواج که فروکش کرد آغاز درد و رنجهاست و اختلافها و به احتمال قوی جدایی هست .

تاپیکهای زیر را هم دقیق دقیق بخوان همه پستها را :

http://www.hamdardi.net/thread-16641.html

http://www.hamdardi.net/thread-23764.html


.

فرشته مهربان بازم ممنون از صحبتهای قاطع شما.
فعلا که ارتباطمو نو قطع کردیم تا بعد بینیم خدا چی می خواد. تو شرایطی که احساسات هم در تصمیمم دخالت داره وجود یک شخص سومی مثل شما و بقیه دوستان بیشترین کمک رو بهم کرد . اما حق با شماست حتما قبل از هر اقدامی پیش یک مشوار هم حضوری میریم. و هم اینکه باید از خانمش هم سوالاتی بکنم. تازه اینا در صورتی هستش که زنشو طلاق به و اگه نه که کلا کات میکنیم