RE: راهی برای کنترل و هدایت احساساتم
ممنون فرشته مهربون.:72:
مرسی صبای عزیز.:72:
بی فایدس..خیلی بی فایدس..
شبیه گول زدنه..
برای چی وقتی انقد تلاش میکنم و نتیجه نمیگیرم بازم تلاش کنم..اصلا به چه امیدی.؟؟
نقل قول:
تالار هم که میایی سراغ هیچ تاپیکی نرو بخصوص بخصوص تاپیک های مشاوره .
با تأکید مراقب باش که وقتی تالار میایی اصلاً لیست ارسالها را نگاه نکنی ، لیست آنلاین را نبینی ، رتبه ها و تشکرها را نبینی . در پی خبر گیری از حال کسی نباشی . یعنی در یک کلام نگاهت را کنترل کن که فقط به تاپیک خودت باشه
راستش همینطورم شدم.حوصله خوندن تاپیکای خصوصا مشاوره ای رو ندارم..
اگه صفحه ای رو باز کنم معمولا بدون خوندنش میبندم.
نقل قول:
جز آنچه ضرورت دارد نبین نشنو نگو نخواه نخور:160:
.................................................. .............
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت.....
حرف جالبی زدی فرشته مهربونم...یکی از چیزایی که میخوام دیگه بهش فکر نکنم اینه: خــــــــــــــــــدا
میخوام زیاد بهش فکر نکنم..از یه طرف ذهنم میگه چرا به همچین کلمه ای فکر میکنی وقتی اگه وجود خارجی هم داشته باشه نشسته برات بلا پشت بلا میفرسته.
اما از یه طرف هم میگم فکر نکردن بهش باعث میشه ترمزم ببره..وضع بدتر بشه..و نمیدونم
من دیگه دلم نمیخواد به هیچی فکر کنم..من خسته ام..
من خسته ام.
خیلی دارم دست و پا میزنم که نرسم به مرحله بی خیالی..به جایی که هیچی هیچی برام مهم نباشه.
یه بار رسیدم و بد بوددددددددددددد..
من سعیمو میکنم نرسم اماا ....
القصه خواستم اینو بگم
نقل قول:
عزیزم هرچه کمتر پست ارسال کنی و ذهنت را درگیر حرف زدن در اینجا و شنیدن جواب کنی بهتره ، بیشتر عمل کن
درسته..کاملا قبول دارم...از این به بعد اینکارو میکنم..و فقط میخونم و سعی میکنم انجام بدم.
باقیش رو هم تو پیام خصوصی گفتم.
صبا جون ممنون.سعی میکنم حتما انجامشون بدم.
موفق باشید
RE: راهی برای کنترل و هدایت احساساتم
به چیزی که براش هیچکسی نمی تونه جوابی پیدا کنه فکر نکن. انرژی بیخود ازت می گیره.
هر چی بخوای رو می تونی با تلاش پیوسته به دست بیاری. فقط باید امید داشته باشی و پیوسته برای اون چیزی که می خوای تلاش کنی. تلاش هم یعنی در مسیری که می رسونه تو رو به هدفت حرکت کنی. می رسی.
اگه حوصله نداری جواب بدی به پست ها یه تشکر هم بزنی پای پست بسه. یعنی دیدمش پستو. بعدا که دلت خواست و حوصله داشتی می یای چند تا پستو توی یه پست جواب می دی.
:72:
RE: راهی برای کنترل و هدایت احساساتم
بهار.زندگی گرامی
بعد از خوندن آخرین پستت گشتم تا تونستم یه حدیث از یکی از امامان معصوممان را پیدا کنم.
چهار چیز را کتمان کنید:حاجات،درد،صدقه،مصیبت.
کتمان باعث تخفیف آلام می شود.
این حدیث روی من تاثیر زیادی گذاشت.اگر حاجتی داشته باشیم اونو کتمان کنیم و فقط به کسی که هممون می دونیم بگیم.اگر صدقه ای میدیم سعی کنیم کسی رو مطلع نکنیم چون اون کسی که باید بدونه میدونه.اگر درد و مصیبتی هم داریم با کتمان باعث تخفیف و کم شدنش میشه(اما من نمی دونم کدام دسته از دردها و مصیبتها با کتمان کردن کمتر میشن و کدامشان رو باید بگوییم تا کمتر بشن،هنوز برای خودم مسئله هست)
اما امیدوارم با توجه به پست آخرتان مسئله شما از اون دسته ای باشه که با کتمانش آرامتر شوید.
RE: راهی برای کنترل و هدایت احساساتم
من یه چیزی بگم.
مرسی مینوش عزیز.:72:
مرسی امیران عزیز.:72:
من و خدا با هم رفیقیم..
خوب خیلی جاها بهم کمک کرده که فهمیدم..خیلی وقتا هم متوجه نشدم.
اما گاهی حرصم در میاد چون با خودم فکر میکنم خدا نشسته اون بالا دستشو گذاشته زیر چونش و هی بلا پشت بلا برام میفرسته..
مثه یه معلم که تکالیف شاگردشو سختتر و بیشتر میکنه.
خوب این خوبه..اما باعث میشه لذت زندگی یادم بره..شایدم زندگی همینه..نمیدونم.
اما از اونجایی که میگن خدا بیشتر از ظرفیت کسی براش بلا نمیفرسته به این نتیجه رسیدم که بابا من پرروتر از این حرفام که اینطوری عقب بشینم.
هرچند هنوزم حکمت بعضی اتفاقا رو نفهمیدم..واقعا نفهمیدم
امیران عزیز من فکر میکنم اون حدیث درسته..یعنی وقتی ما مصیبتمونو مدام تکرار کنیم ناخوداگاه تو ذهنمون این ثبت میشه که من فلانم(همون مصیبت)
بعد گفتار و رفتارمون میشه مثه باورمون و بعد کائنات طبق همون باور منفیمون بهمون میده.
اما اگه کتمان کنیم..مثلا کسی که ورشکست شده اگه ورشکستگی رو کتمان کنه و مدام به خودش بگه من موفقم و این حرفشو باور داشته باشه بلاخره موفقیت هم سراغش میاد.
منم از این روش زیاد استفاده میکنم..کلا همین چیزا باعث بهتر شدن شرایطم شده...اما یهو میبینی من هر چی دارم اینجوری جلو میرم سنگای بزرگتر میفته جلوی پام یه دفعه خسته میشم.و ناراحت که چرا هی اینجوری میشه؟؟
واقعا چرا اینجوری میشه؟؟؟نمیدونم.
این حرف فرشته مهربون رو گذاشتم روی طاقچه ذهنم و مدام با خودم تکرارش میکنم...خیلی حرف ها.
نقل قول:
جز آنچه ضرورت دارد نبین نشنو نگو نخواه نخور:160:
بازم ممنونم از دلگرمیاتون.
قرار بود ننویسم اما لازم بود بنویسم.
موفق باشید
RE: راهی برای کنترل و هدایت احساساتم
چیزی که توی حرفات میشه فهمید اینه که رفتارهات براساس غریزه ات هست تا براساس عقل و منطق ،همانطورکه خودت اشاره کردی.
وقتی توی یک شرایط خوبی قرار می گیری براساس همون شرایط واکنش مثبتی نشون میدی و یا اگر توی یک شرایط بدی قرار بگیری واکنش منفی از خودت بروز میدی. که اینها همه تبعیت کردن از غریزه است.
نکته ای که باید توجه داشته باشی اینه که تبعیت از غریزه به هیچ وجه ارزشی نداره وصرفا یه جورایی فقط آدمو اروم میکنه و یه لذت آنی به اون میده.
نکته ی دیگه اینه که در شرایط مختلف سعی کن براساس عقل و منطق رفتار کنی،اگر آدم مذهبی هستی به این فکر کن که این واکنشت در اون شرایط مورد رضای خدا بوده یا نه که این مسئله خیلی می تونه بهت کمک کنه. اما اگر ادم مذهبی نیستی به این توجه داشته باش برای اینکه آدم باارزش و قابل احترامی در بین اطرافیانت باشی و همه روی تو حساب باز بکنند و به عنوان انسان بزرگی قبولت داشته باشند نباید رفتارات و واکنشات صرفا برخاسته از غریزه باشه...
اهل خانه