RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
روژان!
وقتی تغییرات مثبت می بینی با آغوش باز باید به استقبالش بری نه اینکه بزنی چشمش رو کور کنی خواهر من :)
باید ابراز خوشحالی می کردی و با ذوق بهش می گفتی که ممنونم که به خاطر زندگی مشترکمون این کارها رو
می کنی و بعد یک شب عاشقانه واسش ترتیب بده و بهش بگو که زندگی مدتش کوتاهه و اگر ازش استفاده نکنه روزی
میفهمه که دیگه دیر شده و حسرتش براش میمونه و بهش شب زیبایی رو هدیه کن!
یک مسافرت کاملا هیجان انگیز ترتیب بده و در طول سفر پر از انرژی باش تا بفهمه که باید تعادل رو رعایت کنه!
مثل اینکه داری موفق میشی تعادل رو یادش بدی! پس خسته نشو و ادامه بده!
میدونی زن مربیه مرده؟ پس مربی خوبی باش و همسرت رو به رفتار درست هدایت کن.
دیگه بدجنسی نکنی ها!
ببینم چه می کنی دختر گل ;)
:72:
RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
بچه ها بهم نخندینا اما از وقتی این تاپیکو باز کردم هم تحمل خودم داره بیشتر میشه و دیگه هیچ بحث و غرغری نثار همسرم نکردم و هم اینکه همسرم داره یه چیزای مثبتی نشون میده از خودش همینجوری خودجوش:311:
نمیدونم این سایت برام خوش شانسی میاره یا نه حتما تاثیر انرژی مثبتیه که بچه ها تو این تاپیک برام فرستادن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احتمالا دومیه. جدیا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
روژان!
وقتی تغییرات مثبت می بینی با آغوش باز باید به استقبالش بری نه اینکه بزنی چشمش رو کور کنی خواهر من :)
باید ابراز خوشحالی می کردی و با ذوق بهش می گفتی که ممنونم که به خاطر زندگی مشترکمون این کارها رو
می کنی و بعد یک شب عاشقانه واسش ترتیب بده و بهش بگو که زندگی مدتش کوتاهه و اگر ازش استفاده نکنه روزی
میفهمه که دیگه دیر شده و حسرتش براش میمونه و بهش شب زیبایی رو هدیه کن!
یک مسافرت کاملا هیجان انگیز ترتیب بده و در طول سفر پر از انرژی باش تا بفهمه که باید تعادل رو رعایت کنه!
مثل اینکه داری موفق میشی تعادل رو یادش بدی! پس خسته نشو و ادامه بده!
میدونی زن مربیه مرده؟ پس مربی خوبی باش و همسرت رو به رفتار درست هدایت کن.
دیگه بدجنسی نکنی ها!
ببینم چه می کنی دختر گل ;)
:72:
واییییییییییی پس دوباره خراب کردم:302: حالا شب اومد تحویلش میگیرم. میدونی بیشتر ترسم این بود که آخرش نتونه از خیر کارش بگذره من الکی خودمو امیدوار کرده باشم. راس میگی اون حتی اگه در حد حرف باشهاینکارو برای خوشحال کردن من کرده نباید اونجوری ضمخت بودم. حالا امشب اومد باهاش حرف میزنم و در مورد سفرو تفریحاتو..وقت گذرونیو... رویا پردازی میکنم براش تا روحیه بگیره.خوبه؟؟
RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
آفرین دختر خوب :46:
حالا شد!
داری کم کم یاد میگیری که درکش کنی و اون هم سعی داره درکت کنه!
این یعنی تغییرات مثبت :104: :104: :104:
تو خوشبختی! اینو هر روز به خودت بگو! بگذار همسرت یاد بگیره از تو! بهش آموزش بده!
ما بهت نمیخندیم! چون واقعا افکارت که تغییر کرد ، رفتار همسرت هم تغییر کرد! همه زندگی همینه!
ما جوری زندگی می کنیم که فکر می کنیم!
ضمنا تو یاد گرفتی که وقتت رو چطور پر کنی بدون وابستگی!
وابستگی اصلا خوب نیست! دلبستگی اما خوبه
دیگه غر نزدی و رفتارت رو عوض کردی و رفتار همسرت هم تغییر کرد!
یک توصیه مهم!
در زندگی وقتی می بینی یک راه جواب نمیده نا امید نشو! راه های دیگه رو امتحان کن! چون شاید راه قبلی راه
مناسبی نبوده و باید ره های جدید رو بری.
:72:
RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
خیلی خیلی خیلی ممنونم بهار جون. منتظر خبرای خوب من باشین دوستای گلم.خیلی از همتون متشکرم. دوستون دارم.
RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
سلام. من مبحثمو گم کرده بودم. الان پیداش کردم:311:
بچه ها این چند روز اوضاع بکل متفاوت شده. واقعا پروژه رو واگذار کرده:227:
3شنبه و 4شنبه که خیلی زود اومد خونه حدود 5-6 . 5شنبه و جمعه هم اصلا سرکار نرفت همش خونه بود و کلی بازی کردیمو فیلم دیدم جمعه هم رفتیم خونه داییم سرزدیم و شبشم خونه مامان اینا. جالبه خودشم پیشنهاد داد.
بعد گفت یه تور خوب پیدا کن چند روز بریم مالزی یا تایلند. منم گفتم نه دلار گرون شده دلم نمیاد تو این وضعیت اینهمه پول خرج کنیم. بجاش بذاریم رو پول ماشین. ماشینو عوض کنیم.چند روزم بریم شمال.(من عاشق طبیعت شمالم) گفت خوبه برنامشو بچین. گفتم کارت چی؟ گفت دارم سرمو خلوت میکنم. دیگه نمیخوام زندگیمون تحت تاثیر کارم باشه. بعد کلی ازین چند ماه حرف زد. مشکلاتش بیشتر ازونی بوده که من درجریانش بودم(شرمنده شدم چون خیلی تحقیرش میکردمو حرف بارش میکردم)البته زیادم نه چون گفت اینقدر خسته بودم وقتی بدوبیراه میگفتی فقط وز وز میشنیدم و می گرفتم میخوابیدم.فقط میفهمیدم ناراحتی اصلا جون نداشتم بخوام باهات بحث کنم.....
جالبه بخدا من داشتم از غصه میترکید دلم بعد منتظر میشدم بیاد حرف بزنم اون اصلا متوجه نمیشده چی میگم فقط میفهمیده دارم غر میزنم.
حالا این هفته کارای اداری پروژش تمو شه و منم یه کم از کارام مونده انجام بدم بعد احتمالا به امید خدا میریم سفر. گفتش میخواسته بذاره پروژه بزرگه تمومشه آخرسال بعد مشغلشو کم کنه اما هم خودش تو این مدت بریده هم من روحیم خراب شده بوده.گفت برا همین وقتی دیدم امکان واگذاریش هست بیخیال سود مدت باقیمونده شدم درخواست لغو دادم.....
میدونین بچه ها هنوزم نمیدونم باید ازین کارش خوشحال باشم یانه چون کار بزرگی بود حیف بود سختیشو کشیده بود. یه کم هم تشویق کردم ادامه بده گفتم حالا که مشکلاتو میدونم قول میدم تحمل کنم گفت نه دیگه خسته شدم.
فقط امیدوارم همه چی خوب پیش بره و ضرر زیادی نکنه. آخه این هفته مشخص میشه. بازم از همه دوستان خوبم ممنونم که تو روزای سخت منو تنها نذاشتن
RE: با همسر سرد و بی احساس و کم حرفم چه کنم؟
سلام روژان عزیز
خیلی برات خوشحالم :)
فکر می کنم زندگیتون از سودهای کلان همسرت مهمتر باشه گلم.
دیگه ذوقش رو کور نکن و غرور رو بگذار کنار و بشینین با هم صحبت کنین و از کنار هم بودن لذت ببرین.
سعی کن همیشه توی زندگیت تدبیر داشته باشی.
راستی اعتدال رو بهش یاد بده توی زندگی و سعی کن بیشتر بشناسیش.
موفق و خوشبخت باشی گلم
:72: