RE: حساسیت زیاده همسرم به خانوادش خستم کرده
سلام
نینی من ایشالله 2ماهه دیگه بدنیا میاد. اما هرکسی باید وضعیت خودش رو با خودش بسنجه. من مشکلات دیگه ای هم دارم اما اگه خدا بخاد داریم باهاشون مبارزه میکنیم.من فکر میکنم شما باید اول تکلیف 2تاسوال رو باخودتون روشن کنین و بعد تصمیم بگیرید.
اول اینکه:آیا از جهات دیگه از زندگیتون راضی هستین و این مسئله تنها موضوع مهم و بزرگیه که باعث ایجاد مشکل توی زندگی شما میشه؟
ثانیا روحیات خودتون رو بسنجید و بدون اینکه امیدی به تغییر دادن شوهرتون داشته باشید حلاجی کنید که آیا میتونید با این مشکل کنار بیاید و طوری رفتارکنید که از این به بعدآرامش رو به زندگی برگردونید؟
اگه بزرگترین مشکلتون این باشه و خودتون هم بتونید مدیریتش کنید چه اشکالی داره به فکر بچه دار شدن بیفتید؟
RE: حساسیت زیاده همسرم به خانوادش خستم کرده
سلام راستین جان.
اول از همه پیشاپیش مادر شدنت رو تبریک میگم. امیدوارم قدمش تو زندگیت خیر باشه.
درست میگی هر کسی تو زندگیش یه شرایط خاصی داره، ولی من طبق شباهت این مشکلمون پرسیدم.
جواب سؤالات هم اینکه بله اگه بخوام کلی در نظر بگیرم، بزرگترین مشغله فکریم که واقعاً آزارم میده، همینه که هر دو بهش حساسیم و اینکه با توجه به روحیات خودم و شوهرم واسه این موضوع، خیلی باید صبر پیشه کنم و خودم رو به بیخیالی بزنم تا این عادت یک سال و نیمم رو ترک کنم و خیال هردومون راحت بشه. که اینم خودتوم میدونید خیلی کار میبره. ولی با توجه به همسرم میدونم بعد از مدت زیادی به نتیجه میرسم.
خداروشکر رابطمون خیلی خوب شده و چیزی به روش نیووردم و خودم هم بهش فکر نمیکنم.
توکل به خدا کردم و امیدوارم با راهنمایی دوستای خوبم، موفق بشم.
از راهنمایی خوبت ممنونم. مرسی که وقت گرانبهات رو برام گذاشتی.
خوش باشی عزیزم...