RE: نمیخوام دیگه تو دوران عقد خونه مادر شوهر باشم. چطوری اینو بگم؟
آره واقعاً فک کنم بخوام به خواهرشوهرم جواب بدم بیشتر لج بیفته و بره رو اعصاب!
بچه ها حالا من خوابگا میگیرم و کم کم رفت و آمدمو کم میکنم
اگه مسئله ای پیش اومد میام تو همین تایپک ازتون کمک میخوام
قررربون همتون :72::72::72::72::72::72::72::72::72::72:
RE: نمیخوام دیگه تو دوران عقد خونه مادر شوهر باشم. چطوری اینو بگم؟
بچه ها به نظرتون اگه بخوام بگم:
دوری و دوستی
اگه زیاد اینجا باشم ممکنه یه سری مسائل خواه نا خواه پیش بیاد
و دوست ندارم که رابطمون خراب بشه
حرف بدیه؟
RE: نمیخوام دیگه تو دوران عقد خونه مادر شوهر باشم. چطوری اینو بگم؟
باعرض سلام....
من الان 4ماهي هست كه نامزد كردم و بخاطر حرفاي خانواده نامزدم خيلي وحشت دارم كه دوباره برم خونشون....
چند بار كه رفتم مادر شوهر ميگفت ازدواج كه كردي ميايي طبقه پايينمون زندگي ميكني بعدش من استراحت ميكنم تو كمك دستم باش...
و صبحانه و نهار و شام رو بايد باما بخوري اول اين حرفا نبود بعدعقد شروع كرده به اين حرفا وگرنه به هيچ وجه اينكارو نميكردم دوست دارم تو زندگي مشتركم با همسرم راحت باشم خيلي ميترسم يه جور ديگه ميلي به ازدواج ندارم اين رفتار مادر شوهرم رو تاثير زيادي گذاشته طوري كه از همسرمم يه جوراي دوري ميكنم:(:(: واقعا بريدم نميدونم چيكار كنم خسته شدم