RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
عــــزیـــــزم
همه ما از این خبر متاثر شدیم فقط بودن در مرکز زلزله تن ها رو به لرزه ننداخت وقتی قلب همه ایرانی ها با هم باشه اگر روزگار قلبیو نااروم کنه مابقی هم اروم نخواهند ماند
گذر زمان بهترین راه حل در این شرایطه فقط و فقط از خداوند واستون آرامش طلب میکنم و بهبود شرایط ان شاالله
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
من هم تبریز زندگی میکنم اوضاع روحی مردم خیلی بده دیشب توپارک که بودیم چندنفرسرم به دست اومده بودن همه ی چهره هاوحشت زده وپرازترس تکرارزلزلست.تقریباهردوسه ساعت پس لرزه دوسه ریشتری میاددیروز هم پنج ریشتری که باز همه ریختن بیرون.من خودم نمیدونم چطورخودمو آروم کنم چه برسه به خانوادم ودیگران چون این پس لرزه هاامون نمیدن :302::316::302:
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
اینطور که پیش میره باید من شماهارو آروم کنم:)
از همه دوستان همشهریم می خوام که آرامش خودشون رو حفظ کنند،درسته زلزله
وحشتناک هست ومرگ وحشتناک تر...اما خدا با ماست.اگر حادثه ای پیش اومده خواست
خدا بوده و او بر همه امرها آگاه است.یک هفته پیش زمین لرزید تن ودل ما هم لرزید،عده ای
بی خانمان شدند،عده ای عزیزانشون رو از دست دادنداما بیایید از دید دیگه ای به قضیه نگاه
کنیم.خود من چند وقت پیش به این نتیجه رسیده بودم که فساد وبدی تمام دنیا رو فرا گرفته
واین فکر دنیا رو برام همچون زندانی خفه کننده ساخته بود... اما امروز....می بینم هنوز
آدمهای خوب زیادند،هنوز آدمها چشم دیدن رنج همنوعانشون رو ندارند،کشته شده ها
تقدیرشون تا اونجا بود اما زیبایی این همدلی ونوع دوستی به زندگی امیدوارم کرد...از تمام
دنیا برای کمک به هم نوع ها شتافتند..چقدر زیبا بود وقتی مردم روزه دار رو از هر صنفی می
دیدم که توی این گرمای طاقت فرسا با دست خودشون راهی مناطق زلزله زده می شدند...
و اون موقع آرام شدم که خبر فوت پسر جوانی رو درسانحه رانندگی در راه برگشت از مناطق
زلزله زده که جهت کمک عازم شده بود شنیدم وگفتم "لا اله الا الله". درسته که میگن مرگ
از رگ گردن هم به ما نزدیکتره..توی پارک خوابیدن از حکمت خدا فرار کردن مشکلی رو حل
نمی کنه پس بیایید قدری عاقلانه تر بیاندیشیم واز خدا بخواهیم برای همه ماها صبری عطا
کنه که بتونیم با همه مصلحت ها وحکمت هاش کنار بیاییم و کفر نگیم.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
درسته زلزله وحشتناک هست ومرگ وحشتناک تر...اما خدا با ماست.اگر حادثه ای پیش اومده خواست خدا بوده و او بر همه امرها آگاه است.
.
.
.
درسته که میگن مرگ از رگ گردن هم به ما نزدیکتره..توی پارک خوابیدن از حکمت خدا فرار کردن مشکلی رو حل نمی کنه پس بیایید قدری عاقلانه تر بیاندیشیم واز خدا بخواهیم برای همه ماها صبری عطا کنه که بتونیم با همه مصلحت ها وحکمت هاش کنار بیاییم و کفر نگیم.
درود و احترام به شما خانم داملا.
از صمیم قلب به شما و تمام ایرانیان عزیز بابت فاجعه زلزله و از دست دادن تعداد زیادی انسان بی گناه (مخصوصاً کودکان) تسلیت عرض میکنم. قلباً امیدوارم هر چه زودتر اوضاع به حالت عادی برگردد. :72:.
فقط از شما که فردی تحصیل کرده هستید، انتفادی کوچک دارم. من فردی بی دین (بی خدا) هستم. نداشتن اعتقادم به دین به علت فرار از قید و بندهای اخلاقی نبود، بلکه برعکس به نظر من دستیابی به اخلاقیات مطلق تنها از راه ترک کردن تعدادی معدود از افکارهای مذهبی بود و به واسطه همان بی دین شده ام. مدتی است به مسلمان شدن فکر میکنم چرا که به بعضی از اشتباهاتم پی برده ام - که از مبحث این تاپیک خارج است.
جامعه ای را فرض کنید که در آن بعضی از کودکان را جادوگر لقب میدهند و آنها را مسئول سیل و قحطی میدانند. آن کودکان توسط والدین و جامعه طرد، شکنجه و کشته میشوند. در این رابطه چه میتوان گفت؟
میدانیم که مصیبتهایی چون قحطی و سیل به مسئله جادو ارتباط نداشته و ارتباطی مستقیم با پروسه های طبیعی دارند. لذا بدون اینکه حتی جنبه اخلاقی آن را ارزیابی کنیم، میتوانیم آن رفتارها را مردود بدانیم. آن رفتارها از دید غیر صحیح جامعه نسبت به چگونگی عملکرد طبیعت منشاء گرفته است. اما آنچه این رفتار را غیر اخلاقی میکند، آسیبی است که به واسطه آن به افراد جامعه (کودکان مذکور) وارد می آورد.
آیا والدینی که در آن جامعه فرزندان خود را به علت ندانستن اشتباهشان به قتل میرسانند، سزاوار سرزنش شدن هستند؟
گربه هایی که به آنها بطور منظم غذا داده میشود ولی هنوز موشها را شکار میکنند، یا کودکانی که کاغذ دیواری تزئیناتی و گرانقینت دیوار را خط خطی میکنند را بی اخلاق یا فاسد الاخلاق فرض نمیکنیم، چون آنها گنجایش استدلال و منطق لازم برای انجام ندادن عمل غیر دلچسبشان را ندارند. به همین ترتیب، والدینی که کودکان خود را جادوگر فرض میکنند و آنها را به قتل میرسانند به علت آموزش نادرست ممکن است گنجایش استدلال آوری لازم را نداشته باشند، در نتیجه سزاوار سرزنش کمتری نسبت به کسانی باشند که به خوبی از آزاری که میرسانند خبر دارند.
استدلالهایی که بتوانند علت انجام کاری را مردود و اشتباه سازند، میتوانند انجام آن عمل قبیح را برای همیشه متوقف کنند. جامعه مفروض بالا با از دست دادن صفات انسانی نیز مرتبط است. هنگامی که فرد "جادوگر یاب!" والدین یک کودک را متقاعد میکند که کودکشان جادوگر یا حتی شیطانی است، میزان همدلی به مقدار زیادی در آن والدین (و جامعه) کاهش مییابد. چنین صفتی در بیماران روانی که کوچکترین اعتنایی به عذاب کشیدن دیگران ندارند مشاهده میگردد.
راه حل برای آن جامعه، آموزش و یادگیری دانش است. مسئولیت پذیری در اخلاقیات در چارچوب میزان معرفت (دانش) فرد عمل میکند و با آن رابطه مستقم دارد. به همین واسطه است که آموزش و پرورش آن هم به ویژه در زمینه علوم برای پیشرفت اخلاقیات هر جامعه ای ضروری محسوب میشود، چرا که جامعه را از هرگونه آسیبی که منشاء خرافاتی دارد در امان نگه میدارد. بهتر دانستن ما را مجبور میکند تا بهتر رفتار کنیم.
جامعه ای که فرض کردید متاسفانه وجود خارجی دارد، کودکانی که به حقیقت توسط جامعه، به جرم جادوگر بودن مورد آزار و حتی قتل قرار میگیرند:
http://www.youtube.com/watch?v=zbDu0-K9cPk
دو مورد کوتاه را عرض میکنم.
داملا خانم، زلزله یک پروسه طبیعی است که علت رخ دادن آن کاملاً شناخته شده است. در جاهایی که اصطکاک بین گسلهای زمین به نیروی آزاد تبدیل شود، باعث رخ دادن زلزله میگردد. در این معادله هیچ حکمت یا خواسته خدایی دخیل نیست. قوانین طبیعتی است که کاملاً تعریف شده هستند و همیشه به همان صورت رخ میدهند. به همین ترتیب، سونامی نیز علت و برهان طبیعی دارد و به قول معروف "یهویی!" و بدون هیچ برهانی تشکیل نمیشود. یا مثلاً سونامی در "تبریز!" رخ نمیدهد. :-). حوادث همیشه رخ میدهند و علت آن همیشه قابل توضیح و طبیعی است - نه ماوراء طبیعی.
دومین نکته ای که میخواهم عرض کنم:
حفظ کردن خود از خطر کشته شدن توسط زلزله، فرار از حکمت الهی نیست، تلاش برای بقاء از یک بلای طبیعی است. خواهش میکنم همیشه واقعیت ها را همانگونه که هستند بپذیرید، هر چند که آن حقایق دلچسب نباشند.
- - -
قصد بی احترامی به اعتقادات شما را ندارم، اتفاقاً برعکس، به خاطر تعداد زیادی از اعتقادات اسلام هست که مدتی است تصمیم به مسلمان شدن گرفته ام، تصمیمی که هنوز قطعی نشده.
برای شما و همه عزیزان آذری آرزوی سلامتی را دارم.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Simko
دو مورد کوتاه را عرض میکنم.
داملا خانم، زلزله یک پروسه طبیعی است که علت رخ دادن آن کاملاً شناخته شده است. در جاهایی که اصطکاک بین گسلهای زمین به نیروی آزاد تبدیل شود، باعث رخ دادن زلزله میگردد. در این معادله هیچ حکمت یا خواسته خدایی دخیل نیست. قوانین طبیعتی است که کاملاً تعریف شده هستند و همیشه به همان صورت رخ میدهند. به همین ترتیب، سونامی نیز علت و برهان طبیعی دارد و به قول معروف "یهویی!" و بدون هیچ برهانی تشکیل نمیشود. یا مثلاً سونامی در "تبریز!" رخ نمیدهد. :-). حوادث همیشه رخ میدهند و علت آن همیشه قابل توضیح و طبیعی است - نه ماوراء طبیعی.
دومین نکته ای که میخواهم عرض کنم:
حفظ کردن خود از خطر کشته شدن توسط زلزله، فرار از حکمت الهی نیست، تلاش برای بقاء از یک بلای طبیعی است. خواهش میکنم همیشه واقعیت ها را همانگونه که هستند بپذیرید، هر چند که آن حقایق دلچسب نباشند.
- - -
قصد بی احترامی به اعتقادات شما را ندارم، اتفاقاً برعکس، به خاطر تعداد زیادی از اعتقادات اسلام هست که مدتی است تصمیم به مسلمان شدن گرفته ام، تصمیمی که هنوز قطعی نشده.
برای شما و همه عزیزان آذری آرزوی سلامتی را دارم.
با عرض سلام و احترام
البته نمیدونم جای این بحث اینجا هست یا نه ولی مایل بودم نظرم رو بگم اگر اشتباه کردم لطفا پست رو پاک کنید.
خواستم بگم من هم با اون بخش از صحبتهای داملای عزیز که نوشته بود فرار به پارک فرار از حکمت خداست موافق نیستم مثل این هست که بگیم اگر وسط خیابان بودی و ماشینی با سرعت به شما نزدیک میشد آرام باشید بایستید و به تقدیر تن دهید به هرحال انسان تا جایی که بتونه و به عقلش برسه باید از خودش مراقبت کنه البته نه دیگه زیاده روی (که احتمالا منظور خانم داملا هم زیاده روی برخی افراد بوده که دیگه حاضر نیستن به زندگی عادی برگردن)
ولی در رابطه با حرف شما که نوشتید چیزی که دلیلش مشخص هست ربطی به حکمت خدا نداره هم باید بگم موافق نیستم اگر به خاطر فعال شدن گسل زلزله میاد خدا حتما در توانش هست که این رو بخواد یا اینکه بخواد اون گسل هیچوقت فعال نشه توی آیات زیادی که در قرآن (البته بعد اعتقاد به اسلام اگر مایل بودید و مطالعه کردید) آمده که همه حوادث طبیعی در دست خداست حتی ترتیب شب و روز، گردش زمین و ماه، وضعیت زمین نسبت به ماه، زنده شدن زمین بعد از مرگ (آمدن بهار بعد زمستان) و ... و من شخصا کاملا بهش معتقد هستم و باور قلبی دارم
البته من متخصص امور دینی نیستم و فقط نظر شخصیم رو دادم.
RE: وحشت از زلزله...چطور می تونم به اطرافیانم کمک کنم؟
اتفاقا خوب بود اگر میشد در این مورد در همین تالار بحثی بشه، ظاهرا برای بحث های آزاد باید شارژ کرد که من یکی دو روزه پرداخت کردم اما خبری نشده، با اینحال چون اونجا برای همه کاربران امکان دسترسی نیست شاید ایجاد بحث هم فایده چندانی نداشته باشه.
درخواست عضویتم هم برای ایجاد همین بحث بود، نقش سرنوشت در زندگی آدم ها.
من برعکس دوستمون simko به خدا خیلی اعتقاد دارم، اما مثل ایشون فکر می کنم نباید هر کوتاهی و قصوری که از جانب ما میشه رو به حکمت خدا ربط داد.
یعنی حکمت خدارو اشتباه تفسیر میکنیم.
درسته که خدا در همه شئونات زندگی ما حضور داره و مشیتش جاریه، اما نه به این صورت که هر جا شد جلوی قوانین رو بگیره.
اتفاقا عدل خدا به اینه که قوانین همه جا و برای همه و در هر لحظه یکسان اعمال میشه.
خداوند، جهان هستی رو بر اساس یک سری قوانین و باید نبایدها خلق کرده، این ما هستیم که باید این قوانین رو یاد بگیریم و بر اساس اون رفتار کنیم.
گسل یکی از نعمت های خدا هستش، هر جا گسل هست، آب و آبادانی هم هست، گسل ها باعث میشه آب از دل زمین به سطح بیاد و سرسبزی و نعمت فراوان بشه، به همین جهت هم اکثر تمدن ها نزدیکی گسل ها ایجاد میشن.
اما این گسل ها بر اساس قانون جاذبه بر روی هم می لغزند، این لغزش زلزله ایجاد می کنه، اینها قانون طبیعت هستند، در همه جای دنیا هم اتفاق می افته.
اما یک ژاپنی با استفاده از عقلی که خدا بهش داده و به همه انسان ها داده، خانه ایی میسازه که زلزله های 7 به بالا هم خرابی آنچنانی به بار نمی آره و در جایی زلزله ی حتی 5 ریشتری ویرانی درست می کنه.
آیا خدا نباید بین اون آدمی که از عقلش استفاده می کنه و اون آدمی که فرصت نکرده از عقلش استفاده کنه یا به دنیال سود بیشتر بوده، تفاوت بذاره؟
خداوند خودش از ما پرسیده تا به فکر فرو بریم: آیا آنان که می دانند با آنانکه نمیدانند برابرند؟
حکمت خدا اینجا خودش رو نشون میده، نه در فرار از قوانین طبیعت،
خدا برای هر پدیده ایی علتی قرار داده یا به عبارت بهتر، زنجیره ایی از علل قرار داده، وقتی این زنجیره کامل میشه وقوع پدیده بر اساس مشیت خدا حتمیه.
وقتی ما خونه ایی می خریم که که از ایمنیش و مقاومتش مطمئن نیستیم و همه چیز رو می سپاریم دست خدا، خب خدا هم بر اساس قوانینش عمل می کنه.
اون جوونی که در تصادف رانندگی کشته شد اگر خسته نبود، اگر احتیاط میکرد، اگر ماشینش از نظر فنی مشکلی نداشت آیا الان زنده نبود؟
شهرداری و وزارت مسکن مگر مسئول ایمن بودن و مقاوم بودن خونه ها نبودن، چند ساله که در خبر ها و سایت ها خوندیم که تبریز بر روی گسل زلزله هست و هشدار داده بودند که تبریز باید در انتظار یک زلزله بزرگ باشه؟
چرا فکری نکردند؟آیا میخواستند کم کاری خودشون رو به حکمت خدا ربط بدند؟
الان هم همه منتظر یک زلزله ی بزرگ در تهران هستیم، آیا باز هم باید بشینیم تا شاید خداوند رحمی بکنه؟
خدایی که به ما عقلی داده تا بفهمیم زلزله حتمیه، عقلی داده تا بتونیم در برابرش خودمون رو محافظت کنیم، اما باز میگیم هر چی خودش خواست،
خدا دیگه چطور باید به ما بگه چی کار باید بکنید؟