RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
دل سوخته، مصنوعی بودن رو در مورد شکرگزاری گفتم. گرچه در مورد اعتماد به نفسم هم همین طوره.
در مورد دوستام باید بگم که واقعا دوستای خیلی خوبی دارم. البته یکی از دوستام همیشه با شوخی ایرادامو به رخم می کشه و حتی بعدش می گه که با این وضعیت شوهر گیرم نمیاد. (با این که از همه مشکلاتم به خاطر لباسایی که پیشش پوشیدم خبر نداره!) من هم همیشه به این شوخیاش خندیدم و حساسیتی نشون ندادم. ولی می دونم که حرفاش واقعیته. خیلی هم دوست خوبی برام بوده و خیلی جاها (حتی ناخواسته) کمکم کرده.
(این چیزایی که در مورد این دوستم گفتم اصلا به این خاطر نیست که روی حرفش حساس شده باشم یا ازش دلگیر باشم. فقط چون دل سوخته عزیز اشاره کرد منم مطرحش کردم.)
اندیشه 22، من چه طور می تونم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشن؟ یعنی اگه من همین جوری به خودم بگم زشت نیستم، دیگران هم قبول می کنن؟ خوب بالاخره چشم دارن می بینن دیگه. درست متوجه نمی شم. چه طور فکری که در مورد خودم دارم به دیگران منتقل می شه؟ اصلا ممکنه؟
من اصلا نگفتم که شماها الکی دارین می گین این چیزا رو. خیلی هم ممنونم از وقتی که برام می ذارین. ولی خوب جاهای دیگه، مثلا توی تالارهای دیگه دیدم افرادی که از ظاهرشون ناراضین، دیگران همین توصیه رو (درون زیبا و این حرفا) بهشون می کنن. احساس می کنم این حرفا فقط برای دلداری دادن زده می شه.
سیتروس عزیز، کاملا متوجهم که همه چیز ظاهر نیست. اون هم واسه ازدواج. ولی خوب به اندازه خودش مهمه دیگه. مثلا همه ش فکر می کنم اگه هم کسی باهام ازدواج کنه، خوب تا کی تحمل می کنه؟ بالاخره دیگران رو می بینه که ایرادی ندارن یا حداقل خیلی کمتر از من ایراد دارن. اون وقت دیگه منو نمی خواد. من چه طور می تونم با رفتار این جنبه رو جبران کنم؟
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
منم چند وقت پیش تاپیکی با موضوعی مشابه ایجاد کردم .
خودم این حس رو تجربه کردم و کاملا درک میکنم .
دوستان مثالهایی زدن و منم یه مثال از تجربه های تلخی که به دلیل کمبود اعتماد به نفس (نه صرفا ظاهر بد) داشتم رو بگم .
دوران دبیرستان همکلاسیهام بهم میگفتن چشم قشنگ . مدرسه برای من تبدیل به کابوس شده بود .صبح ها نمیخواستم از خواب بیدارشم . همیشه سرمو پایین میگرفتم که مسخرم نکنن .
بعد از یه مدت رفتم جلوی آینه ببینم مشکل چشمم چیه که به خاطرش منو مسخره میکنن . اونجا فهمیدم رنگ چشمام عسلیه . :311:
تو تاپیکم گفتم یکی از دغدغه هام اینه که با این قیافم و حساسیتم روی ظاهر هیچ دختری که واجد اون معیارای مد نظر منه حاضر نمیشه با من ازدواج کنه .
2 هفتس مادرم بله رو از و دختری که از نظر ظاهری سرآمد کل فامیل و آشناس و خانوادش گرفته .
تازه مادرم میگه باید از خداشونم باشه پسر به این خوبی دامادشون بشه!! :310:
حیف که میخوام درسمو ادامه بدم وگرنه بله رو میگفتم !:311:
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharKH
دل سوخته، مصنوعی بودن رو در مورد شکرگزاری گفتم. گرچه در مورد اعتماد به نفسم هم همین طوره.
در مورد دوستام باید بگم که واقعا دوستای خیلی خوبی دارم. البته یکی از دوستام همیشه با شوخی ایرادامو به رخم می کشه و حتی بعدش می گه که با این وضعیت شوهر گیرم نمیاد. (با این که از همه مشکلاتم به خاطر لباسایی که پیشش پوشیدم خبر نداره!) من هم همیشه به این شوخیاش خندیدم و حساسیتی نشون ندادم. ولی می دونم که حرفاش واقعیته. خیلی هم دوست خوبی برام بوده و خیلی جاها (حتی ناخواسته) کمکم کرده.
(این چیزایی که در مورد این دوستم گفتم اصلا به این خاطر نیست که روی حرفش حساس شده باشم یا ازش دلگیر باشم. فقط چون دل سوخته عزیز اشاره کرد منم مطرحش کردم.)
خب وقتی اعتماد به نفست از حالت مصنوعی بودن خارج بشه و واقعی بشه قطعا خدارو هم شاکر خواهی شد.
خب این رفتار دوستت به طور نا خود آگاه رو اعتماد به نفست تأثیر می گذاره. به ظاهر شاید بگی می خندی و حساسیت نشون نمیدی. ولی گذشت زمان باعث میشه حرفاش واست سندیت پیداکنه و در ناخودآگاهت باورشون کنی. به نظرم اگه دوست خوبیه و دلت نمی خواهد رابطه تو باهاش کم کنی، اقلا یه جوری بهش بفهمون که دیگه ازین شوخی ها با تو نکنه. یا اگه به یه چیزی از ظاهرت ایراد گرفت خیلی با اعتماد به نفس بگو به این خوبی. بقیه باید از خداشون هم باشه که مثل من باشن. شاید اولش فکر کنی این حرف باعث میشه مسخره ات کنن. ولی وقتی دوستت اعتماد به نفس تو رو ببینه و متوجه بشه که تو خودتو دوست داری و از ظاهرت راضی هستی و اجازه نمی دی کسی اون رو به مسخره بگیره، کم کم از این حرفاش پشیمون میشه و دیگه ایراد تو رو نمی گیره. یا مثلا بهش بگی هر کی یکسری نکات مثبت و منفی داره و هیچ انسانی کامل نیست. مهم اینه که کاری کنیم نکات مثبت مخصوصا اخلاقی مون که دست خودمونه انقدر زیاد باشه که نکات منفی ظاهرمون که خیلی هاش دست خودمون نیست رو بپوشونه. یا مثلا اگه به شوخی بهت میگه هیچ پسری سمت تو نمیاد و باهات ازدواج نمیکنه بگو اگه پسری انقدر ظاهربین باشه و فقط ظاهر دختر براش مهم باشه همون بهتر که سمت من نیاد. چون من ارزش خودمو بالاتر از این می دونم که خودمو بازیچه دست پسری قرار بدم که فقط ظاهر منو می بینه. اینا رو خیلی نرم و دوستانه و همراه با اعتماد به نفس بهش بگو تا تأثیرگذار باشه و دیگه حتی با شوخی هم ایراداتو به رخت نکشه.
این خیلی مهمه ها. واقعا شاید الان بگی نه حرف اون تأثیر نداره، اما مطمئن باش کلی در ناخودآگاهت تأثیر گذاره.
در ضمن ببین اعتماد به نفس واقعا چقدر تأثیر داره. آقای گلد با این که چشماش عسلیه که آرزوی خیلی از دختراس، به خاطر کمبود اعتماد به نفس فکر می کرده دوستاش مسخره اش می کنن و فکر می کرده هیچ دختری از ظاهرش خوشش نیاد. در حالی که واقعا رنگ چشم عسلی تو ایران خیلی طرفدار داره و من دخترایی رو می شناسم که آرزوشون بود شوهرشون چشم عسلی باشه تا بچه شون هم چشماش عسلی بشه.
یا مثلا خود من که وقتی دوستام قدیما بهم می گفتن خوشگل فکر می کردم دارن مسخره ام می کنن.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
baharKH عزیز
بگذر ادامه داستانو بگم شاید جواب ابهام تو هم پیدا بشه.
فکر میکنی این زوجی که برات مثال زدم دارن همو تحمل مییکنن.
فکر میکنی دور و بر اون آقا توی محیط فامیل،محل کار یا هر جای دیکه خانمهای زیبا قحطی اومدند که ایشون اینهمه سال عاشقانه به همسرش وفادار مونده و طوری در رفتارهاش این زن رو تکریم میکنه که انگار بدست آوردن این خانم بهترین و بزرگترین شانس زندگیش بوده که در واقع هم همینطوره.
عزیزم تو رو خدا این فکرهای منفی رو که تا حالا باعث شدند اینهمه از خودت دور بشی رو با اعتماد به نفس از وجودت بیرون بریز.
من به ویژگیهایی که این خانم داره و باعث شده که اینهمه محبوب باشه اشاره میکنم شاید به درد شما هم خورد:
اولین و بارزترین ویژگی اخلاقی ایشون اعتماد به نفس زیبای ایشونه و از این جنبه میگم زیبا که کاملا واضحه که ایشون چقدر خودشو دوست داره و برای خودش احترام قائله.
دیگه اینکه این خانم بی اندازه مهربون وبا انرژی مثبته.لبخند یکی از اون چیزهاییه که ایشون سعی میکنه همیشه به لب داشته باشه.
بعدی صمیمی بودنشون در عین مودب بودن ایشونه.این مسئله باعث میشه که اکثر افراد توی همون برخورد اول ایشون رو بپذیرند.
ایشون برای همه آدمها از یه بچه یه ساله گرفته تا یه پیرمرد90ساله ارزش قائله با اینکه از طبقه اجتماعی و اقتصادی بالایی هست هیچوقت این مسایل باعث نشده که توی برخوردهاش بخواد بیشتر به آدمهایی که هم سطح خودشن توجه کنه.یعنی آدمها رو همونجوری که هستند میپذیره و این باز خورد رو هم برای خودش به وجود میاره.
بسیار انسان معتقدی هست و هر موفقیتی که در زندگیش ایجاد شده رو اول از رحمت خدا بعد از تلاشهای شوهرش و بعد از همراهی خودش با شوهرش میبینه.
من تابحال به شخصه عصبانیت ایشون رو ندیدم.حتی یکبار چند روز ما خانمهای فامیل رو از شهر خودمون برای یه تعطیلات کوتاه دعوت کرد و توی اون چندروز من به تمام رفتارش با همسرش توجه کردم و واقعا رفتار ایشون مثل یه کلاس عملی برای من بود.
این بعضی از ویژگیهای خوب این خانم بود که خدمتتون گفتم.
اگه سردرگم بودی که چه جور رفتاری ممکنه باعث ایجاد جذابیت رفتاریت بشه امیدوارم این موارد بتونه کمکت کنه.
شاد و پیروز باشی گلم.
ویه جمله دیگه:بگذار عظمت در نگاهت باشد نه در چیزی که به آن مینگری
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baharKH
اندیشه 22، من چه طور می تونم کاری کنم که دیگران متوجه این موضوع نشن؟ یعنی اگه من همین جوری به خودم بگم زشت نیستم، دیگران هم قبول می کنن؟ خوب بالاخره چشم دارن می بینن دیگه. درست متوجه نمی شم. چه طور فکری که در مورد خودم دارم به دیگران منتقل می شه؟ اصلا ممکنه؟
ببین داری میگی همین جوری!!! نه! همین جوری نه...در درونت باور کن که زیبایی
منم خودم کلا توی مقوله اعتماد به نفس هنوز مشکل دارم و اصلا به خاطر همون به این تالار اومدم...اما در موردش خیلی خووندم و به نظر خودم نسبت به چند سال پیش خیلی خیلی پیشرفت کردم...منم این قدر به ظاهرم گیر میدادم...اما حالا جلو آینه که میرم فقط قربون صدقه خودم میرم...
یه ماجرایی هم روی این مساله پذیرفتن خودم خیلی تاثیر داشت...من یه مدت به خاطر کار زیاد همه بدنم درد میکرد و مدام تیر میکشید مدام سرگیجه داشتم و یه علائمی دور از جون دور از جون مثل ام اس.....نمی دونی چی کشیدم تا رفتم دکتر و ام ار ای تا مطمئن شم که چیزیم نیست........توی اون دورانی که هنوز مشکوک بودم که نکنه ام اس دارم یادمه دست پای خودمو نوازش میکردم با گریه میگفتم غلط کردم که بهتون گیر میدادم چقدر زشتین....زشت باشین ولی سالم باشین...وقتی فهمیدم هیچیم نیست انگار وارد یه دنیای دیگه شده بودم...عاشق خودمو بدن سالمم شده بودم...........و الان باور دارم که زیباترینم....اتفاقا الان کسای بیشتری هستن دورو برم که این حسمو تایید میکنن و بیشتر شدن کسایی که مستقیم و غیر مستقیم از ظاهرم تعریف میکنن
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
بهارجان حست و زندگیت خیلی شبیه به منه
منم درست مثل تو بودم و هستم، واسه همین خوب میفهمم هیچکدوم ازین حرفا دردت رو دوا نمیکنه، به قول خودت بیشتر شبیه دلداری دادن میمونه نه درمون
منم خیلی ازین حرفا شنیدم، شاید مثل یه قرص مسکن لحظاتی اون حس منفی رو در وجود آدم از بین ببره اما همینکه دوباره آدم خودشو تو آینه نگاه میکنه همه اون افکار میان سراغ آدم. درواقع آدم نمیتونه خودشو گول بزنه
فوقش اینه که یه هفته دلمون خوش میشه بعد دوباره واقعیت مثل پتک میاد تو سرمون
نمیگم که نمیشه ها نه... اما خیلی قدرت میخواد که بتونی به این حس غلبه کنی، بعضیا رو دیدم که غلبه کردن و الان خوشحالند، اما واقعا استثنا هستند
البته بستگی به عمق مشکل هم داره، واقعا واسه یه دختر جوون خیلی سخته...
من می خوام یه چیز دیگه بگم، من بهترین سالهای زندگیمو بخاطر همین نارضایتی از چهرم باختم، از همه چیز محروم موندم، منم مثل تو ایراد داشتم اونهم نه یکی دوتا و جراحیشم خیلی پرهزینه بود.
اما میخوام طبق تجربه ای که خودم داشتم ازت بخوام راهی که من رفتم رو نری، همیشه خدارو شکر کن تو زمونه ای زندگی میکنیم که علم اینقدر پیشرفت کرده که واسه این موارد یه درمونی داره.
فکرشو کن اگه مثلا 200 سال پیش به دنیا میومدیم چیکار باید میکردیم؟ واقعا هیچکاری نمیشد کرد!
اما حالا با جراحی چهره آدمو کلی عوض می کنند.
هیچوقت فکر نکن تا آخر عمرت محکومی با همین قیافه زندگی کنی.
چیزی که تودرگیرش هستی مال امروز و فردات نیست بلکه مال تمام عمرته پس بهتره بجای زانوی غم بغل گرفتن یا حرفهای کلیشه ای سعی کنی که تلاش کنی و برطرفشون کنی.
نه بخاطر شوهر یا نگاه دیگران یا ... فقط بخاطر اینکه خودت آرامش داشته باشی و حس رضایت داشته باشی
اگه میشه یکم از مشکلاتت بگو، مثلا همونی که بیشتر از همه اذیتت میکنه.. تا باهم براش راه حل پیدا کنیم
شاید تجربیات من یکم به دردت بخوره
میدونی من سالهاست که این فکرهارو میکنم اما الان به این نتیجه رسیدم اگه از همون اول میرفتم کارمیکردم و پولامو جمع میکردم و جراحی میکردم الان چقدر برد کرده بودم و 70 درصد مشکلاتم رفع شده بود.
منظورم اینه که یه راهی هست بالاخره.. البته نهایتا اینکارو کردم و تونستم یه قسمتهای وحشتناک از مشکلمو برطرف کنم شکر خدا.
اما خوب خیلیش باقی مونده، حالا ممنون میشم بیشتر درمورد مشکلات ظاهریت توضیح بدی
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
گلد عزیز مرسی از مطلبت.
دل سوخته جان، خیلی ممنونم که حرفامو دنبال کردی.
حق با توئه. تو ناخودآگاه حرفاشو باور دارم. (گرچه اگه نمی گفت هم این طور بود، ولی وقتی یکی دیگه هم این حرفو بزنه قضیه فرق می کنه) راستش دقیقا همون طور که گفتی فکر می کنم با این حرفا مسخره م می کنن. ولی به خاطر خودمم که شده باید این کارو بکنم. می دونی... دلیلی که هیچ وقت واکنشی نشون ندادم این بوده که می خواستم خیلی سریعتر بحث تموم شه. اما انگار اشتباه می کردم.
مشکل من با آقای گلد فرق داره. گلد فقط فکر می کرده که مشکلی داره ولی من می دونم که واقعا این طوره و سلیقه ای نیست.
سیتروس عزیز، خیلی خیلی ممنونم از توضیحاتت. رفتم تو فکر که یعنی می شه منم انقد خوب باشم. حتی نصف این.
با وجود همه چیزایی که خودت و دیگران گفتین، باید بگم مشکلم فقط این نیست که از ظاهر بدم ناراحتم. من بابت این موضوع خجالت می کشم. این بیشتر از ناراحتی اذیتم می کنه.
اندیشه 22، خوشحالم که حالت خوبه. ایشالا در مورد اعتماد به نفست هم موفق باشی.
کبود جان، مرسی از نوشته هات. احساس می کنم واقعا درکم کردی. منم درکت کردم.
منم پیش میاد که مدتی تصمیم می گیرم جلوی آینه نرم، یا حتی تو خونه لباسایی بپوشم که چشمم به خودم نیفته. بلکه واسم عادی بشن یا حتی فراموششون کنم. ولی به محض این که دوباره می بینمشون، روز از نو روزی از نو.
بینهایت ممنونم از این که می خوای بهم کمک کنی. ولی باور کن حتی روم نمی شه اینجا که کسی منو نمی شناسه و نمی بینه ایراداتم رو بگم. حرفش هم حالمو بد می کنه. منم تو فکر کار کردن هستم. فقط هم می خوام پولمو واسه این چیزا خرج کنم. ولی متاسفانه خانواده اجازه نمی دن کار کنم. تا دو سال دیگه که دانشجوام.
عزیزم امیدوارم هر روز از خودت راضی تر بشی. (به هر طریقی، حتی عمل)
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
بهارجان میدونم که حتی بیان کردنش تو این فضای مجازی برات خیلی مشکله
با اینکه اینجا نه کسی میبینتت و نه میشناستت و نه حتی برای کسی دونستن مشکلات جسمیه تو مهم هست یا کنجکاوی میکنه.
هدف تمامی ما از جمع شدن اینجا کمک به همدیگه هست و تا جزئیات بیشتری در مورد مشکلت نگی ما هم غیر از ابراز همدردی راهنمایی دیگه ای نمی تونیم بهت بکنیم.
پس ازت خواهش میکنم یکم بیشتر توضیح بده، میدونم که خیلی سخته اما به این فکر کن که اینجا کسی نمیشناستت و نه کسی هم نمیبینتت و واسه کسی هم ظاهر مراجعین اهمیتی نداره.
در عوض شاید راهی به فکر کسی برسه که تا بحال خودت متوجهش نبودی و بتونیم یه راه چاره ای با هم پیدا کنیم.
باورکن خیلی از کسایی که اینجا میان هم مشکلات تو رو دارن و تنها نیستی. یکیش خود من
من چون این سالها دنبال دکتر و درمان زیاد رفتم شاید تجربیاتی داشته باشم که کمکت کنه.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
دانشمندان آمریکایی دریافتند عملکرد نادرست برخی از فرایندهای مغزی در دیدن چهره موجب وسواس زشت بودن در افرادی میشود که از بیماری "بد ریخت هراسی" رنج میبرند.
حدود دو درصد از مردم دنیا از بیماری "اختلال بد ریختی بدنی" (body dysmorphic disorder) و یا "بد ریخت هراسی" (Dysmorphophobia) رنج میبرند. این افراد زمانی که در مقابل آینه میایستند خود را بسیار زشت و بد ریخت میبینند و به تدریج نسبت به اینکه در آینه نگاه کنند دچار وسواس و ترس میشوند.
حدود یک چهارم از افراد مبتلا به این بیماری در اثر رنجی که از دیدن چهره خود در آینه میبرند اقدام به خودکشی میکنند. بسیاری دیگر از آنها نیز تصور میکنند که واقعا در چهره و بدن دچار نقص هستند و بنابراین بارها تحت عمل جراحی زیبایی قرار میگیرند اما هرگز احساس خوبی از چهره خود ندارند.
اکنون گروهی از محققان مدرسه پزشکی دانشگاه لس آنجلس کشف کردند که مغز این بیماران تصور چهره آنها را به روشی غیرواقعی پردازش میکند. فعالیت مغز این افراد هم در مراکز بصری و هم در سیستم جسم مخطط در لب پیشانی تغییر کرده است.
براساس گزارش CNN، این محققان کشف کردند که مورد اشتباهی در مغز این افراد وجود دارد که میتواند دلیل این باشد که این افراد خود را زشت ببینند.
مغز 17 فرد "بد ریخت هراس" و 17 فرد سالم برای درک بهتر این موضوع با کمک رزونانس مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفتند درحالی که تمام این افراد به عکسی از چهره خود و یا عکس یک هنرپیشه معروف نگاه میکردند. به این ترتیب این دانشمندان مشاهده کردند که در مغز "بد ریخت هراسها" فضاهای مختلف نورونی لب پیشانی به روشی ناهنجار و غیرعادی روشن میشوند. نتایج این تحقیقات میتواند به درک بهتر اینکه آیا این اختلال ذاتی و یا اکتسابی است کمک کند.
RE: چگونه با ظاهر خود کنار بیایم؟
سلام
کی گفته هرکی نهایتا زشتم هست کسی ازش خوشش نمیاد یا ازدواج نمیکنه _این در صورتیه ک واقعا زشت باشی ن خودتو گول بزنی)
مثلا گاهی فکر میکنم نامزدم زشت ترین دختر دنیاست اما نمیدونی چقد عاشقشم همیشه هم بش میگم برای من بهترینی چون خصوصیتهای دیگش عالیه
_____________________________
خود من تا مدتها فکر میکردم صدام زشته و هیچ دختری از صدام خوشش نمیاد اما نگو این نظر خودم بود چون دخترا اصلا با من مواقفق نیستن
____________________________
شاید تا دوسال پیش فکر میکردم صورتم حداقا معمولیه نه زشت (دیگ انقدام اعتماد ب نفسم کم نبود)
از خیلیا درباره خودم میپرسیدم بم مبگفتن چهرت دخترونس قشنگه
یبار از دوستم پرسیدم بم گفت خوشکلی فکر کردم داره مسخره میکنه انقد پرسیدم ک دیگ داشت بام دعوا میکرد
____________________________
ی بارم توی گروه انقد خودمو کم میدیدم ک فکرشم نمیکردم بهترین دختر گروه حتی بم فکرکنه .کلا کنار کشیدم و میدونو ب بقیه پسرا دادم.
چند وقت بعدش خود دختره بم شماره داد(فکر میکردم کم ترینم نگو براش بهترین بودم ک خودش بم شماره داد)
____________________________
اتفاقا چند وقت بعد ی دختر دیگ ک واقا از قبلی یسرو گردن بالا تر بود بم پیشنهاد داد اما1
من قبول نکردم چون از شخصیتش متنفر بودم (از حرفام معلومه چی میخوم بگم)
____________________________
ی چیز جالب من تا حالا ب هیچ دختر ن شماره دادم ن دنبالش رفتم ن در دبیرستان دخترونه رفتم
اما نمیتونم دخترایی ک بام بودنو بشمارم (من همونی بودم ک از خودم بدم میومد)
___________________________
ببخشیذد زیاد حرف زدم