RE: دارم نسبت به عروسمون حس منفی پیدا میکنم اما اصلا دوست ندارم این جوری بشه
اخلاق عروستون خیلی شبیه دخترخاله منه ، منم خیلی از دست اون حرص میخورم
راستش چیز زیادی به عقلم نمیرسه اما به نظرم میتونی با بهونه آوردن حالیش کنی که زیاد مایل نیستی هرروز بیاد اونجا
یه روز مثلا بهش اس ام اس بزن و بگو امروز خونه نیستم ، یه روز بگو سرم درد میکنه ، یه روز...........
اقلا از هر روز بکنش هفته ای دو روز! اینطوری قابل تحمل تر میشه
2- اینکه کارایی که اون میکنه و تو بدت میاد رو در قالب گله از دوست ساختگیت براش تعریف کن ، مثلا اگه پسورد و ایمیل و کامنتات رو میخونه و تو بدت میاد ، یبار براش الکی تعریف کن که دوستم همش میاد کامنتهای منو میخونه ، پسوردامو نگاه میکنه و .. اینقدر ازین کارش بدم میاد! اعصابم از دستش خورد میشه و ...
دقیقا کارایی که اون انجام میده و تو بدت میاد رو در قالب یه داستان از کس دیگه براش با ناراحتی نقل کن و حست رو بگو
اینطوری بهتر متوجه میشه ، فقط موقعی اینو تعریف کن که خودش اون کارو نکرده و مدتی از کارش گذشته باشه تا تابلو نشه
3- ازش تعریف معکوس کن! اینطوری خوبی هایی رو که نداره بهش القا میکنی
مثلا اگه به تلفنات گوش میده ، حرفشو پیش بکش و بهش بگو تو خیلی خوبی من هیچوقت ندیدم واقعا بیای تلفن کسی رو گوش بدی ، خیلی دختر خوب و فهمیده ای هستی (با همون دوست فرضیت مقایسش کن که میاد و تلفنات رو گوش میده)
یا پیش دگیران این تعریفو ازش بکن ، اینطوری هم رابطت باهاش بهتر میشه و هم از اون کارش دست میکشه
RE: دارم نسبت به عروسمون حس منفی پیدا میکنم اما اصلا دوست ندارم این جوری بشه
ممنون کبود جان.
البته دوره ای که عروسمون میومد خونمون تموم شد و دوباره روابطمون مسالمت آمیز شد.
اما اگه دوباره چنین شرایطی پیش اومد راهنمایی های شما رو مد نظر قرار میدم.