RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
شارلوت جان مردها مثل ما احساسی رفتار نمیکنند انتظار نداشته باش همسرت به همین زودی به اشتباهاتش اعتراف کنه خطشو عوض کنه اون بحثها رو فراموش کنه و بشه همون ادم روز اول خواستگاری برات
اولا به نظر من اگه ممکنه یه خورده عروسیتو عقب بنداز با این تنش وارد زندگی مشترک بشی مشکلاتت ممکنه بیشتر بشه
دوما از همسرت نخواه خطشو عوش کنه اون اگه قرار باشه با دوست دخترهای سابقش در ارتباط باشه خوب میتونه شماره جدیدشو بده اگه هم نخواد که همین الان و با همین خط میتونه بهشون خیلی قاطع بگه که ازدواج کرده و دوست نداره باهاشون در ارتباط باشه
زنگ زدن یا نزدن اون دخترها فقط و فقط به نحوه برخورد همسرت مربوط میشه
به نظر من یه مدت وابستگیهاتو نسبت به همسرت کمتر کن گیر دادنهاتو کمتر کن زیاد ازش نخواه که بیاد خونتون یا همو ببینید بزار خودش تصمیم بگیره اون چیزی رو که خودش دلش میخواد در کل یه مدت فاصله تو رعایت کن میدونم خیلی سخته منم تو این شرایط بودم درکت میکنم ولی باور کن اگه الان این کارو بکنی خیلی اسونتر و بهتره تا بعدا تو زندگی مجبور شی این کارو بکنی
همیشه دوری و فاصله سردی نمیاره گاهی باعث نزدیکتر شدن دلها به همدیگه میشه
بعد از گذروندن یه دوره فاصله خیلی راحت تر میتونی تو ارامش خواسته هات و هر چه که ازارت میده به همسرت بگی درواقع اگه قبل از عروسیتون این مسائلو حل کنی زندگی زناشوییت کمتر دچار مشکل میشه
بالاخره یکبار واسه همیشه هر انچه تو دلته با صداقت به همسرت بگو و عکس العملشو ببین نمیتونی که یه عمر با این شک و دودلی کشنده در کنار همسرت زندگی کنی و همیشه فکر کنی داره بهت دروغ میگه الان کجاست نکنه دوست دختر قبلیهاش بهش زنگ بزنند نکنه یکی دیگه مخشو بزنه
البته اینو هم بگم تو این مدت با خودتم کار کن و سعی کن این افکارو از خودتم دور کنی همه مردها نسبت به اینکه خیلی سوال جواب بشن حس بدی دارند و موضع میگیرند
موفق باشی
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
سلام.ممنون از بهار شادی و ترانه عزیز:72:
مرسی که همراهیم میکنین.
من قبول دارم خیلی اشتباه کردم.خیلی زیاد.همش هم بخاطر بی تجربگی بوده.کاش از روز اول آشناییمون اینجا رو میشناختم تا یاد بگیرم چطور با همسرم رفتار کنم.
باید بگم که هر دو بار که دختر زنگ زد همسرم ازم پنهون نکرد و همون لحظه هم گفت این شماره زنگ زده نمیدونم کیه.ولی بعد شناخت و گفت من ازدواج کردم و با خانومم هستم اگه کاری دارین بگین وگرنه که دیگه زنگ نزنین.دیگه هم زنگ نزدن.
میدونم اگه من خوب رفتار می کردم بهتر از همسر من تو دنیا نبود.خانوادشون خیلی زن دوست هستن و در کل فامیل و شهرشون شوهره من به خوش اخلاقی معروفه.اما بخاطر اشتباهات من اینطوری شده.باور کنید طوری باهام حرف میزنه که احساس می کنم داره با کارگرش حرف میزنه.یا مثلا شاید من خانوادم جانی و تبهکارن.در صورتی که من هیچی کم ندارم(جز یه اخلاقه خوب و یک ذره سیاست و یه کوچولو عقل:311:).هم خانوادم خیلی بالاترن از خانوادش.هم تحصیلاتم بالاتره هم از نظر قیافه...
دوستان چطوره یه برنامه ترتیب بدم و از دلش درارم؟مثلا یه هدیه براش بگیرم و معذرت بخام ازش و بگم سعی میکنم اخلاقم بهتر بشه و از اونم بخام خودشو اصلاح کنه؟
آیا با این جریاناتی که پیش اومده اینکارو انجام بدم؟
اگه همینطوری پیش بره خیلی بده.میگم شاید با اینکار هردومون یه خورده دلگرم بشیم
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
سلام شارلوت عزیز
اول از همه محدودیت شما در تاریخ عروسی تونه ، اگه هنوز رسما سایرین رو دعوت نکردید ، تاریخ عروسی تون رو حداقل 3 ماه به تعویق بندازید.
اعتماد و اطمینان زوجین ، شرط اساسی و ستون اصلی زندگی مشترکه. در این 3 ماه سعی بر اعتماد سازی (بله باید اعتماد رو ساخت) کنید.
مساله اصلی شما که خودتون معترفید و دوستان هم اشاره کردند.(گیر دادن که ناشی از عدم اصمینان شما بوده) یه سری آمادگیهای دیگه ای هم لازمه (مثل گریه نکردن ، قهر نکردن ، و...)
اما یه پختگیهائی هم شما داشتید ، مثل مطرح نکردن طلاق ، حلقه در نیاوردن و... :104::104:که بالعکس شوهرتون این بی تجربگیها رو انجام داده.
"دوستان چطوره یه برنامه ترتیب بدم و از دلش درارم؟مثلا یه هدیه براش بگیرم و معذرت بخام ازش و بگم سعی میکنم اخلاقم بهتر بشه و از اونم بخام خودشو اصلاح کنه؟
آیا با این جریاناتی که پیش اومده اینکارو انجام بدم؟"
یه چند روزی به او و خودتون مهلت بده ، بذار نفس بکشه ، بذارید این زخمهای و دل آزردگیها یه کمی التیام بگیره ، اما کامل کامل هم ارتباطت رو قطع نکن. از فردا می تونی یه اس ام اس ، پس فردا یه تماس مختصر و حال و احوال و...
اگه تمایلی به معذرت خواهی داری (صد در صد لزومی به عذر خواهی زبانی نیست ) مشروطش نکن ، از او نخواه که خودشو اصلاح کنه (زنگ خطر) ،
آرام آرام از هفته بعد که شروع کنی ، او تغییر رفتارت رو می بینه ، واکنش نشون میده ، از خدا کمک بخواه که تو این مسیر (حسن ظن) موفقت کنه.
بنابراین طلاق خواسته شما نیست ، شما همسرتون رو دوست دارید ، همین کافیه که کار به جاهای باریک نکشه ،
فقط یه نکته اما اساسی ،
سعی کنید دوستی تون ، طوقی به گردن دوستتون نندازه بطوریکه از بودن با شما احساس خفگی کنه ، در اینصورت هر کسی برای نجات خودش سعی می کنه از این فضا خودش رو خلاص کنه و بره جائی که احساس آزادی کنه ، بتونه نفس بکشه و...
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
سلام و خیلی خیلی ممنون از اینکه همراهیم میکنید
ما از اون شبی که بحث کردیم همیشه با هم هستیم.یعنی قبلش هم همش با هم بودیم.همسرم هرشب پیشمه . صبح تا شب هم دنبال کارامون میدوییم.
یادم اومد یه روز داشتم با خواهرش صحبت میکردم میگفت خیلی بهت وابسته شده.اوایل دوت داشت مثل قبلا چند شبی بره پیش دوستاش باشه یا با اونا بره بیرون اما خیلی وقته که دیگه سراغشون نمیره و حتی وقتی میگم بیا پیش ما امشبو میگه نمیتونم بدونه خانومم بخابم.خودمم اینو حس کردم که نمیتونه.میگه من امشب میرم خونه آبجیم اما همش دست دست میکنه و آخرشم نمیره.این چند شب هم نرفت و پیشم موند.البته خب منم حالم خوب نیست و شاید هم بخاطر اون تنهام نمیزاره و نگرانمه.شب تا صبح بیداره بالا سرم و تا تکون میخورم میگه چی شده؟حالت خوبه؟چیزی نمیخای؟
میدونم هنوز جونش به لبش نرسیده اما اگه ادامه بدم همینطور خواهد شد.خیلی دوسش دارم.ئاقعا شبایی که نیست خابم نمیبره.اما گیرم.ولی اینو تو خودم میبینم که عوض شم.فقط اگه میشه راهنمایی کنین که چطور خواسته هامو بهش بگم که باهام راه بیاد؟منظورم انتظاراتیه که ازش دارم(اینکه باهام صادق باشه و بهم اعتماد کنه و دروغ نگه و...)
میگه بهم اعتماد داره ولی مثلا وقتی گوشیم دستمه حساسیت نشون میده.یا روی تنها بیرون رفتنم یا شب بعد از غروب بیرون بودنم خیلی حساسه.
من وقتی اشتباه از طرفم باشه راحت معذرت خواهی میکنم.هدیه هم بیشتر واسه این میخام بگیرم چون پیش دوست و همکارش اونشب که بحث کردیم خیلی بد باهاش حرف زدم و وقتی داد میزدم صدامو شنیده.البته شوهرم بدتر حرف زد اما خب.میگم شاید هدیه باعث شه زودتر فراموشمون بشه.
در مورد زمان مراسم نمیتونم تغییرش بدم.همه مقدمات فراهم شده و 3 یا 4 ماه دیگه امکانش نیست.چ.ن خودمم دانشجوی شهر دیگه هستم و خیلی سخت میشه
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
خوشحال شدم این چیزا رو نوشتی.معلومه خوبیای شوهرتو میبینی و متوجه ای که چقدر دوست داره. :104:
عزیزم درخواستاتو همون موقع که کنارشی و تو بغلش با متانت و خانومی بهشی بگو..یعنی با تهدید و مشاجره هیچوقت درخواستاتو بیان نکن چون ناراحت میشه و جبهه میگیره.
آقایون خوششون میاد خانومشون درخواستاشو دقیقا به صورت درخواست بیان کنه نه به عنوان اینکه وظیفته و باید انجامش بدی!!
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
سلام شارلوت
صحبت های جناب baby بسیار عالی بود :104: :104: :104: :104: :104:
شارلوت جان در کارگاه های خوب جناب baby شرکت کن و از تجربیات ارزشمندشون در زندگی مشترک بهره مند شو.
یک آیتم جالب برات بگم. برادر من تازه عقد کرده مثل شما و همدیگه ر هم بسیار دوست دارند. درست مثل همسر شما
طاقت دوری زنش رو نداره اما دیروز متوجه یک هشدار شدم!
زنش دائم باهاش تماس میگیره و همش چکش می کنه و میخواد که ازش همش پیشش باشه. (محبت افراطی)
دیشب که برادرم گفت اگر خانومم طنگ زد بگو خسته ام و خوابیدم زنگ نزنه!!!! (واقعا هم خسته بود طفلی) این تاکید
من رو به فکر فرو برد و با عروسمون صحبت کردم که تو داری کاری می کنی که همیشه در دسترسش باشی و زمینه
دلتنگ شدن رو داری ازش می گیری. گفتم باهاش تماس نگیر گاهی تا خودش دلتنگت شه. همیشه در دسترسش
نباش! دائم چکش نکن که فکر کنه بی اعتمادی بهش. خلاصه عروسمون حسابی حواس جمع شد.
برای کاهش حساسیت هات لینک های معرفی شده در تاپیک زیر رو
زود رنجی
ضمنا یک توصیه اکید!
در زندگی مشترک هرگز این تفکر رو نداشته نباش که : "اگر اون چنین کنه من چنان می کنم یا چون من چنین
محبتی کردم اونم باید اینطور باشه!" محبت توام با توقع پاسخ بسیار در زندگی مشترک آسیب زاست.
مثلا اگر آشتی می کنی شرط و اما و اگر نذار. اما به قاعده محبت کن. نه زیاد نه کم!
بهش استراحت بده. به خودت هم همینطور. به عشقتون هم همینطور.
شنیدی میگن دوری و دوستی؟ منظور از این دوری حفظ فاصله استقلال میان هر انسانی حتی زن و شوهره. بگذار
احساس کنه که یک محدوده مستقل و خصوصی داره که میتونه راحت باشه. اونوقت راحت نفس می کشه و اتفاقا تو
رو بهت هم می بینه.
درخواست هات رو هم وقتی شرایط آرام شد ، با حفظ مسائل بالا ، در کمال آرامش ، با موقعیت سنجی ( خسته
نبودن همسرت ، بی حوصله یا عصبی نبودن یا گرفتار نبودن نبودن همسرت ) با کلامی مناسب به شکلی زیبا و با
یک لطفا گفتن بیان کن و بعد اثرش رو ببین. ضمنا نخواه که خواستت سریع اجابت شه. کلی گویی هم نکن صاف برو
سر اصل مطلب. کنایه و غرغر و نق هم بگذار کنار.
مثلا یخچال خالیه و همسر شما خستس. میخوای بهش بگی بره خرید.
لحن منفی : هیچی تو این خونه پیدا نمیشه. زود باش پاشو برو خرید.
لحن مثبت : عزیزم یکم استراحت کردی بعدش میای با هم بریم کمی برای خونه خرید کنیم؟ باید کمی مواد غذایی
تهیه کنیم.
احتمالا میتونی واکنش های هر دو رفتار رو تجسم کنی.
خودت بنویس بعد هر لحن چی میشه.
موفق باشی
:72:
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
سلام به همه خیلی خیلی مرسی واسه حرفایه خوبتون
چرا بهار شادی و نادیا عزیزم فکر کردین من خواسته هامو بد بیان میکنم؟
همیشه سعی میکنم وقتی ناراحته هیچی ازش نخام.تا جایی هم که میتونم خودم کارامو انجام میدم.احترامشو نگه میدارم(اما خب وقتی عصبانیم میکنه از کوره در میرم دیگه)
همیشه سعی میکنم بگم لطفا یا اگه ممکنه.خب دوست دارم اینا متقابل باشه اما نیستش.
به همه محبت بدونه توقعه پاسخ کردم اما الان از شوهرم انتظار دارم که اونم بیان کنه و بهم نشون بده دوسم داره.
الان خیلی درگیری فکری داره و رفتارش بد شده.زودرنج هم شده.دیشب گفت میخام برم خونه آبجیم در حالی که خیلی دوست داشتم پیشم باشه و تا صبح هم خوابم نبرد اما گفتم هرجور راحتی عزیزم.اولش گفت باشه صبح میام شرکت پیشت اما بعد گفت نه میخام بخابم.خی منم انتظار داشتم بیاد.نارحتم ازش:302:
راستی در مورد اون چیزایی که من روش حساسم هرطور بگم راه نمیاد و قبول نمیکنه.در لحظه میگه باشه اما در عمل فایده نداره
RE: طلاق خواسته هردوتامون شده.کمک کنید کار به جای باریک نکشه.من دوسش دارم
خیلی دوسش دارم.نبودنش داره دیوونم میکنه