RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
چه فرقی میکنه بری یا بمونی؟اصلا چه اهمیتی داره که بری یا بمونی؟چه تفاوتی تو اصل موضوع ایجاد میکنه؟
اگه بری که خوب رفتی..اگه نری هم اون که نمیاد باز مجبور میشی بری..ضمن اینکه چون از تنهایی میترسی ممکنه دوباره بهش زنگ بزنی و ناراحتی کنی.پس همون بهتره که بری.
اما این اصلا موضوع مهمی نیست..منظورم رفتن یا نرفتنته..موضوع مهم اینه که اون اقا هم حق داره برای ایندش نگران باشه و بخواد تصمیم منطقی بگیره..این رفتارای شما هم اونو گریزانتر میکنه.
گیریم این سری هم اشتی کردین اخرش چی؟باز یه موضوع دیگه پیش میاد واسه بحث..اینکه هیچ موضوعی برای بحث پیش نیاد اجتناب ناپذیره..اما مهم اینه که بشه درست کنترلش کرد.
من نمیدونم..اما برو تو هم با خودت خلوت کن..کمی از وابستگیت کم کن.و ببین میخوای چیکار کنی؟چه برنامه ای برای تغییر روش زندگیت داری؟
هیچ وقت ندیدم دنبال حل اساسی و ریشه ای مشکلت باشی.همیشه میخوای همه چی رو سَمبَل کاری کنی بره..حتی الان هم به جای اینکه بگی چه تغییر اساسی باید ایجاد کنم میپرسی برم یا بمونم؟
موفق باشی
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
برو خونه خودتون و فعلا دیگه اونجا نرو.
اینقد توی دست و پا و سهل الوصول نباش.
با خودت قرار بذار تا بعد از عروسی دیگه اونجا نری.
وقتی یکی خسته و کلافه است هرچی بیشتر به دست و پاش بپیچی، بیشتر ازت فرار می کنه. یه مدت رهاش کن. بذار نفس بکشه. بذار فکر کنه و تصمیم بگیره. اینقد تحت فشار نذارش که تصمیم عجولانه و عصبی بگیره.
کاری به کارش نداشته باش. باهاش بحث نکن. تماس بیخود نگیر. گریه نکن. گلایه نکن.
البته این فقط راه حل موقتی برای این چند روز است. توی نظرات دوستان توصیه های خوبی برای شما بود که لازمه بخوی و برای خودت خلاصه برداری کنی و روی خودت کار کنی تا این ارتباط را ترمیم کنی و انشالله زندگی خوبی را شروع کنی.
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
سلام دوست عزیز
چیزی به افطار نمونده اما وقتی مطلبتو خوندم دلم نیومد برات چیزی ننویسم.
کاملا میفهمم شرایط بدی داری ، کلافه ای ، حاضری هرکاری بکنی تا این شرایطو اصلاح کنی اما به عنوان کسی که تجربه مشابه تو رو دارم میگم این راهش نیست.
اینقدر احساسی عمل نکن، من نتیجه این رفتارها رو دیدم برای من نتیجه اش شد طلاق. امیدوارم با تغییر رویه ات این اتفاق برای تو نیفته.
مطمئنا همسر شما هم اشکالاتی داره اما شما هم عجولانه و احساسی عمل میکنی
درسته اون شوهرته ولی نباید این قدر خودتو پیشش کوچیک کنی. تو دوره نامزدی که اوج عشق و علاقه هست کلید درو براتون عوض میکنه یه چند دیگه که احساسات کم رنگ شد میخاد چیکار کنه؟!
به نظر من برگرد خونه خودتون. دیگه هم باهاش تماسی نداشته باش. چند روزی بهش فرصت بده ببین عکس العملش چیه؟ باهات تماس میگیره یا نه؟ بذار هر دو تون یه کم آروم بشین. فعلا به خانوادتم اجازه دخالت نده اول خودت سعی کن مشکلتو حل کنی.
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
مرسی دوستای خوبم .... میدونم رفتارام خیلی ناپختس ... باشه سعی میکنم بر خلاف همیشه ایندفعه حتی شده یه هفته هم نه زنگی نه اس ام اس و نه خونش بیام .... تا خدا چی بخواد
برام دعا کنید نه اینکه با ایشون آشتی شیم ..... برا اینکه درست ترین اتفاق برامون بیوفته ...... هنگ کردم نمیدونم ما با هم اصلا خوشبخت میشیم یا نه اگه همش من کوتاه بیام نیازهای عاطفیم اذیتم میکنه اونم اذیت میشه
الان اصلا حس و حال ندارم دراز کشیدم رمق ندارم برم خونمون ازون طرف هم خانوادم سین جینم میکنن بیشتر استرس میگیرم .... حالا که بهار زندگی گفتن فرقی نداره چون اون نمیاد میمونم صبح میرم ... توکل به خدا .... من زیادی گیرم میدونم ولی بخدا فقط یه کوچولو توجه ازین رو به اون روم میکنه بیخیال
ایشالا که بتونم صبور باشم .... الان یکم آروم ترم
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط brisk
مرسی دوستای خوبم .... میدونم رفتارام خیلی ناپختس ... باشه سعی میکنم بر خلاف همیشه ایندفعه حتی شده یه هفته هم نه زنگی نه اس ام اس و نه خونش بیام .... تا خدا چی بخواد
پاشو و سریع برو خونتون. ممکنه بیادش و باز هم شما رو اونجا ببینه. برای آشتی زمان تعیین نکنید، بگید تا هر وقت که خودش سراغم نیومد من هم سراغی ازش نمیگیرم.
برام دعا کنید نه اینکه با ایشون آشتی شیم ..... برا اینکه درست ترین اتفاق برامون بیوفته ...... هنگ کردم نمیدونم ما با هم اصلا خوشبخت میشیم یا نه اگه همش من کوتاه بیام نیازهای عاطفیم اذیتم میکنه اونم اذیت میشه
الان اصلا حس و حال ندارم دراز کشیدم رمق ندارم برم خونمون ازون طرف هم خانوادم سین جینم میکنن بیشتر استرس میگیرم .... حالا که بهار زندگی گفتن فرقی نداره چون اون نمیاد میمونم صبح میرم ... توکل به خدا .... من زیادی گیرم میدونم ولی بخدا فقط یه کوچولو توجه ازین رو به اون روم میکنه بیخیال
تا حدودی خانوادتون رو در جریان اختلافاتتون قرار بدید... ممکنه لازم بشه یه اقدام جدی انجام بشه اونوقت خانواده شما کاملا بیخبر هستند و شوکه می شند. زیاد لازم نیست خودتون رو پیش خانوادتون مقصر جلوه بدبد تا وجهه شوهرتون حفظ بشه چون با این روال احتمالا نیاز به حمایت خانواده پیدا خواهید کرد.
ایشالا که بتونم صبور باشم .... الان یکم آروم ترم
از خدا توی این روزهای مقدس براتون آرزوی ایامی خوش توام با صبر و تحمل دارم
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
sunlife عزیزم مرسی ... صبح اومدم خونمون ... خونه براش یادداشت گذاشتم که حرفام رو عصبانیت بوده به دل نگیر ...
به کمک خدا وو دعاهاتون نیاز دارم :72:
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط brisk
sunlife عزیزم مرسی ... صبح اومدم خونمون ... خونه براش یادداشت گذاشتم که حرفام رو عصبانیت بوده به دل نگیر ...
به کمک خدا وو دعاهاتون نیاز دارم :72:
این همه دوستان می گن یه مدت بذارش به حال خودش، باز شما می گی شب موندم اونجا، صبح براش یادداشت گذاشتم تا ...
چرا برنگشتی خونتون؟ می دونم خونه نبود، اما درستش این بود که شما هم نمونی.
چرا یادداشت گذاشتی؟
نمی تونی یه مدت هیچ کاری نکنی؟ سکوت مطلق!
اون کلافه است از دستت. هر جا هم می ره یا تویی، یا تلفنت، یا گریه هات، یا التماسات، یا یادداشت هات، یا ... بذار یه مدت راحت باشه. اینقد نپیچ به دست و پاش.
تاپیک parvaneh123 را بخون. نذار شوهرت به مرحله آخر تحملش برسه.
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
دوست عزيز
اينكه شما با ايشون دعوا مي كنيد و بعدش هم مي گيد از رو عصبانيت بوده به دل نگير،پيام هايي رو به ايشون مي رسونيد كه:
- شما قدرت كنترل خشمتون رو نداريد و هميشه خيلي احساسي رفتار مي كنيد و ثبات اخلاقي نداريد
- شما هر موقع دلتون بخواد ناراحت مي شيد و سر وصدا مي كنيد و چون نيتتون بد نبوده، ايشون بايد از رفتار بد شما بگذره چون شما جنس لطيف و حساسيد و اين از توانايي مردها خارجه
- شما هنوز منطق و سرسختي لازم رو براي ازدواج نداريد و در صورت بروز مشكل به جاي ارامش دادن، و سكوت به داد و بيداد پناه مي بريد
- و شما به راحتي غرورتون رو جلوي مرد مي شكنيد و مردها از زن ضعيف بيزارن
- به خواسته هاي ايشون اهميت نميديد، در صورتي كه مردها حاضرن چشم بشنون ولي شما كار خودتون رو بكنيد
- و ....
ايشون رو يه مدت تنها بذاريد تا از روي ارامش تصميم بگيره نه عصبانيت. به خودتون سختي بيخبر موندن بدين. من تجربه اين مورد رو دارم. لطفا فعلا ازشون دور باشين تا از روي دلتنگي، خودشون برگردن وگرنه روز به روز بدتر ميشه رابطتون
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
خانمی راهی که در پیش گرفتی خیلی اشتباهه .داری زندگی خودت رو نابود میکنی .
بیشترین چیزی که از نوشته هات برداشت کردم اینه که با همسرت طوری رفتار میکنی که دوست داری اون باهات رفتار کنه .این فکرت 100% اشتباهه و هیچ وقت شما رو به هدفت نمیرسونه .
توقع نداشته باش بعد از دعوا و عصبانیت و زدن یک سری حرف ها همسرت کوتاه بیاد و برای آشتی پیش قدم بشه .
چرا وقتی حق با تو هست کاری میکنی که خودت بشی مقصر؟ یعنی با سرو صدا و ...کاری میکنی که بالاخره خودت بشی مقصر و بری منت کشی .بزار اون بشه مقصر .با سکوت تو .
حتی طوری رفتار میکنی که حتی آدم از یک ساعت بعدت هم خبر نداره .خوب که میای اینجا مشورت میگیری و همه بهت راهنمایی میدن دقیقا میری بدترین کاری که از نظر خودت بهترین کار هست رو انجام میدی و به نتیجه نمیریسی .
والا همه ما هم ازدواج کردیم ولی اصلا توقع نداریم بعد از آشتی برامون گل یا کادو بخرن .عزیزم خیلی داری رویایی فکر میکنی .و این رویایی فکر کردنت که با واقعیت زندگی اصلا جور در نمیاد داره زندگیت رو خراب میکنه .خواهش میکنم یکم منطقی باش .
زندگی زناشویی که رابطه دوست دختر دوست پسری نیست .خیلی ارزشش بالاتر از این حرفا هست .
سعی کن هر طور شده مهارت های زندگی رو یاد بگیری .شناختت رو از آقایون بیشتر کنی
انقدر هم عجول نباش .باید تمرین صبر کنی .باید باید باید تمرین کنی تا صبرت زیاد شه .
هروقن ناراحت بودی و نتونستی جلوی همسرت عصبانیتت رو کنترل کنی بهش بگو عزیزم بهتره راجع بهش فکر کنیم بعدا صحبت کنیم .تمام .
عزیزم شما برای عروسیت برو آتلیه عکس بگیر ولی لازم نیست فعلا آلبوم دیجیتالی درست کنی .شما عکسات رو داشته باش رو سی دی ،در آینده هروقت خودت پولشو داشتی 1 میلیون بده تا برات آلبوم هم درست کنند .این زیاد مهم نیست چون در آینده هم براش راه حل هست .
زندگی خودت رو با کسی مقایسه نکن .خیلی مراقب باش .نزار روزی برسه که حسرت این روزها رو بخوری .
RE: مشکل یک ماه مانده به مراسم ازدواج (اختلاف سر مسائل مالی)
مرسی از اینکه راهنماییم میکنید باشه سعی میکنم
راستی یادداشت بیشتر برا این بود که بهش بگم سیم آشپزخونه که برا ماشین لباسشویی زده بود اتصالی کرده یه موقع برق نگیردتش آخر یادداشت اونو نوشتم
باشه فعلا خوودمو سرگرم میکنم