سلام
این حرفارو به عموت هم بگو! وقتی این همه سال با هم بودینو محرم رازتون بود این یگزینه هم دردو دل کن باهاش
شاید تازه متوجه اشتباهشون شدن که چیکار کردن با شما!
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام
این حرفارو به عموت هم بگو! وقتی این همه سال با هم بودینو محرم رازتون بود این یگزینه هم دردو دل کن باهاش
شاید تازه متوجه اشتباهشون شدن که چیکار کردن با شما!
سلام گلم
به به . می بینم که دختر خوش روحیه ای هستی و این عمو و دائی دل دختر ما رو بردن .
من یک پیشنهاد دارم .
البته در حد پیشنهاد است .
تو دختر بزرگی هستی . قوانین کانادا اجازه نمی ده که کسی تو را به زور وادار به ماندن در آنجا بکنه .
چرا این قضیه را به شکل یک سفر برای کسب تجربه و دیدن دنیای بزرگتر و آشنایی با مردم و محیط دیگر نمی بینی ؟
کوچولو و بچه نیستی که فرصتهای خودت رو به دلیل مامان و بابا و ......از دست بدهی . ...............می تونی به جای یک فاجعه و بلای آسمانی که نازل شده تا زندگیت رو منهدم کنه در کمترین حالت برای یک مدت کوتاه و بدون اینکه به قضیه ی مادر و پدر و ...........فکر کنی بری تا خودت و فرصتهای زندگی و رویاها و امکانات و توانایی ها ی خودت رو بسنجی و شاید ...شاید .......شاید تو وسیله ای شدی برای اینکه عمو رو ببری اونجا تا مداوا بشه ؟!!! آنجا علم و تکنولوژی پیشرفته تر از ایران است .
عوامل آزار دهنده ای که باعث مخالفت برای سفر رفتن میشه رو حذف کن . می دونم که خوب بلدی اینکار رو انجام بدی . به فرصت ها فکر کن . ببین از دل این فرصت چه موقعیتی می توانی به دست بیاوری و ...................
در این شرایط سفر و مهاجرت به کانادا شانسی است که کمتر در خونه ی کسی رو بدون امتحان زبان و نمره و سفارت و ..............می زنه .
زرنگ و موقعیت شناس باش و فرصتهای زندگی رو با بحث های درد اوری که دردی ازت دوا نمی کنه از دست نده . دست این دائی و عمو رو هم بگیر و به پاس قدردانی از روزهایی که باهاشون داشتی تو کاری کن کارستون .
دیروز یه دفه اومد داروخونه تا دیدم داره ماشینشو پارک میکنه خودموتو صدتا سوراخ موش قایم کردم با مهدی کار داشت .قلبم اومده بود تو دهنم. یه ترس خاصی ازش پیدا کردم اخر شبم اومده بود در خونه مهدی چند تا وسیله براش اوررده بود همیشه ماشینشو پشت اون اتاقیکه من هستم پارک میکنه صدای ماشینشومیشناسم دوباه یه تپش قلبی گرفتم که نگو به مهدی زنگ زد رفتن تو ماشین حرف زدن. مهدی ام دیگه داره یواش یواش میگه برو خیلی نامردن خیلی نامردن خیلی نامردن از هیچکدومشون دیگه خوشم نمیاد. نامردا