RE: مشکل من با همسرم در مورد حجاب
گیلبر جان:
من حرف شما را می فهمم و اگه اون توافق اولیه و اصرار روز اول همسرشون نبود، بی شک من هم، جور دیگری می نوشتم. و صد البته فکر می کنم این موضوع یک استثناست که تن سپردن بهش، در بحث رفتار منفعلانه نمی گنجه.
اما در عین حال یادمون باشه زندگی مشترک بازی برد و باخت نیست که اگه یکی از طرفین خواسته ای داشت و انجام شد، برنده است و دیگری بازنده. و اگر یک طرف کوتاه آمد، یعنی که چیزی را از دست داده یا قرار است این اتفاق در آینده هم تکرار شود. بلکه باید تصمیم گیری ها رو به سمتی برد که سود بلند مدت و رضایت خاطر هر دو طرف توش لحاظ شده باشه.
به قول بزرگترا" تو بکش، من بکش" جواب نمی ده تو زندگی مشترک عزیز دلم :46::43:
RE: مشکل من با همسرم در مورد حجاب
به نظر من هر دلیلی که آورده میشه برای اینکه ثمین حرف شوهرشو گوش کنه میشه به نفع خواسته ثمین استفاده کرد.اگر مسءله چادر اینقدر مهم نیس که بخوای بخاطرش زندگی رو سخت کنی این رو میشه به همسرش گفت.بنابراین هرکس اینجا نظر خودش راجع به چادر میگه.منم که شخصا با حجاب زوری یا اجباری مخالفم طبعا با چادر هم مخالفم و میگم بنظر من لزومی نداره ایشون چادر سرش کنه.
اما مهم اینه که از نظر من زن و شوهر نبایدواسه زندگی شخصی هم شرط بذارم.آیا خانم میتونه برای شوهرش شرط بذاره که همیشه کت شلوار بپوشد؟از اولش هم این شرط گذاری غلط بوده.ادامه شرط گذاری بده.پس بهتره همین اول جلوش گرفته بشه.جنگ اول به از صلح آخر.
خانم ثمین همه با عادت کردن به موضوعی یا عادی نشان دادن اون موضوع نظرشان تلطیف میشه.فقط باید حجاب بدون چادر براشون عادی بشه.
RE: مشکل من با همسرم در مورد حجاب
سلام به همگی،مخصوصا شما،ثمین خانم
فکر کنم کوچیکتر از اونیم که بخوام در جایگاه راهنما اظهار نظر کنم،فقط عقیدمو میگم:
من دوست دختر دارم،که قراره نامزد کنیم،تقریبا 6ماهه در ارتباطیم
من این مدل ازدواج که مامانم بره خاسگاریو...نمیپسندم،با اینکه خونواده منم سنتین
منو عخشم،همین الان داریم با هم اشنا میشیم،اگه همچین تفاوتایی باهم داشته باشیم الان که باهمیم بروز میکنه و یا حلش میکنیم،یا...یا بازم حلش میکنیم:)
بهرحال وقتی دو نفر با هم ارتباط عاطفی دارنو احساس میکنن احساسشون بهم نزدیکه...وقتی همدیگرو دوس دارن،از یه سری چیزا که واسشون خیلی مهم نیس بخاطر اینکه واسه طرف مقابل مهمه میگذرن...اینم بخاطر اینه که خوبیای هم میشناسنو بهم اعتماد دارن
الانم شما میگی انسان محجوبو معمولی هستی،ولی مشکل اینجاس که ایشون اینو نمیدونه،شمارو نمیشناسه،شمارو فعلا با چیزی که میبینه و ازش ترس داره مقایسه میکنه،که اونم دختراییه که با سلیقش تضاد دارنو فراوونیشون خیلیم زیاده،پس از شمایی که فقط چندوقته محدوده میشناستتون میترسه و یکمیشم بخاطر جبهه گیریتون نسبت به موضع خودتونه...بهرحال اگه فقط همین مشکل بینتونه،اگه هردوتاتون روش حساس نشینو جبهه نگیرین،بخاطر اینکه همدیگرو دوسسسس دارینننن!!! زمان حلش میکنه ;)
RE: مشکل من با همسرم در مورد حجاب
سلام عزیزم.
امیدوارم خوب باشی.
عزیزم من هم شرایطی کاملا شبیه شما داشتم.بااین تفاوت که شما ازدواج کردین ولی ما دوستیم فلا.
من یه دختر بسیار آزاد بودم که حجاب برام معنایی نداشت.حتی توخونه هم آرایش داشتم چه برسه به بیرون...
دوستم کم کم برام از مسائل اعتقادی گفت و منم مشتاق شدم.دنبالش رفتم و تحقیق کردم و بعد از یک سال تبدیل شدم به یه دختر مانتویی ولی باحجاب کامل.آرایش هم بسیار کم.ولی دوستم ازم جادر خواست.گفت من هرکاری میکنم از فکر چادر بیرون نمیام.منم با چادر کنار نمیومدم.یک سال طول کشید تاقبولش کردم ولی فقط بخاطر اون.تو این یک سال هم اعصاب خودمو خورد کردم هم اونو.ولی واقعا الان میفهمم ارزششو نداشت.انقدام چیز بدی نیسات چادر.آرامشی که به زندگیت میاره فوق العادست.
موفق باشی:72: