RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
نگین جان من داشتم حرفهام رو پشت سر هم می نوشتم و از ترس مشکلات کامپیوتر و اینرنت که گاهی باعث می شه همه نوشته ها حذف بشه و هم خسته نشدن خواننده، قسمت به قسمت تایپ کردم و فرستادم.
منتها شما لطف کردی و مابین نوشته های من ارسال کردی که من ندیدم. معذرت می خوام. :72:
اونچه که بیشتر از هرچیزی داره ازار روحیم می ده و دیگه نمی تونم تحمل کنم، اینه؛
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
نمی دونم چقدر این تالار اجازه می ده که رفتارهای شوهرم رو بگم. اما باید به یکی بگم تا یه راهنمایی بکنه که چی کار کنم!
بخدا دارم عصبی می شم. منم آدمم. نیاز دارم (نیاز به احترام؛ نیاز به امنیت خانوادگی؛ و حتی نیاز جنسی)
و بی احترامی های خانواده اش بهم و حمایت علنی همسرم از بی احترامی هاشون!
من از وقتی گذشته مادرشوهرم رو دونستم کارهاشو کمتر به دل می گیرم.
ولی کارهای شوهرم رو نه.
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
بلو اسکای عزیز
من میتونم درک کنم که وسط بچه داری اونهم یه بچه خیلی کوچک آدم به اندازه کافی بی حوصله، عصبی و حساس میشه وتنها چیزی که یه مقدار آدم رو آروم میکنه حمایت همسر هست.
متاسفانه آقایان برای اینکه صلح برقرار کنن به جای گرفتن طرف حق، خودشون رو به اون راه میزنن و حتی گاهی برای اینکه فکر میکنن شاید همسرشون بدرفتاری و توهین بکنه به خانوادشون در حالیکه میدونن اشکال از خانوادشونه باز هم میگن تو باید صبور باشی یا تو نباید جواب میدادی و ...
من و همسرم زندگی خیلی خوبی داریم.با این حال ایشان معتقدن من نباید جواب توهین ها و دخالتهای خواهرش رو بدم البته بازهم جای شکرش باقی هست که اعتراف میکنه اونا مشکل دارن.به طور مثال وقتی بچم کوچک بود و پوشکش میکردم خواهر شوهرم میگفت اینو آزاد بذار راحتتره ومن هر بار میگفتم تمایل ندارم جایی نجس بشه و اون میگفت مهم نیست و ... یکبار که سر چند مورد خیلی اعصابم رو به هم ریخته بود دوباره به پوشک بچه گیر داد من هم گفتم اگه ادرار به پای بچه بخوره بیشتر آسیب میبینه تا اینکه پوشک پاش باشه که یکدفعه با عصبانیت و با لحن بد بهم گفت فکر جیب باباش رو هم کردی!
من که دیگه داغ کرده بودم بهش گفتم پولش رو هم خودم میدم
جالبه بدونی که خود این شخص گاهی دستوراتی رو برای خرید بعضی هدایا برای دیگران و ... صادر میکنه که هزینه اش از کل هزینه پوشک بچه من برای شوهر من بیشتره!
جالبتر اینه که بعدش خودش بچه دار شد و همیشه بچش رو پوشک میکنه
یه نکته دیگه اینه که من اون موقع حقوق بورسم رو میگرفتم (درس هم میخوندم و اصلا وقتم خیلی بیشتر از این ارزش داشت که بخوام برای شستسوی فرش و لباس به هدر بدم)
حالا ببین چقدر زور داره بعد از جواب من همسرم تو خونمون بهم گفت نباید جواب بدی خوب خواهرم ناراحت میشه
این حرف خیلی مسخره است ناراحتی من مهم نیست... تازه اون روز دو سه بار توهینهای دیگه هم کرده بود.
البته جدیدا به یک نتیجه جدید رسیدم. توی ذهنم از لیست آدمهایی که عقل دارن خارجش کردم دیگه وقتی میپره با لحن بد بهم چیزی میگه یاد اون آیه قرآن میفتم که بعضی آدمها رو جز دسته قالوا سلاما طبقه بندی میکنه و میگه به اینجور آدمها در ظاهر سلام کنید و از کنارشون رد بشید و باهاشون درگیر نشید.
من هم نه دیگه خیلی باهاش گرم میگیرم و نه خیلی جوابش رو میدم.
این یک مثال بود من آنقدر از این فرد توهین شنیدم که نمیشه بشماری.
منظورم اینه که در ایران بیشتر مردها به هر حال از همسرشون طرفداری نمیکنن تا خانوادشون ناراحت نشن.
شما باید با محبت خودت و پسرت همسرت رو توی خونه متمرکز کنی به نظر من یه مدت امتحان کن ببین نتیجه چی میشه....
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
[size=medium][size=medium]بلو اسکای عزیزم سلام
من پست های شما را خواندم. در جریان مشکلات شما هستم و به خاطر شما عضو این سایت شدم.
جدا از زن بودنم حرف های شما را در مورد صیغه کاملا منطقی میدانم و متاسفانه فرهنگ ما داره به جایی میره که مرد به جای تلاش برای ساختن زندگیش و اصلاح رفتار نامطلوبش فقط انتطار تغییر در همسرش را داره و در غیر این صورت وجود زن دوم را حق خودش میدونه. و این هم نتیجه سیاست های فرهنگی جامعه ماست!!!
و اما مشکلات شما...
شما باید همسرتان را به خودتان علاقمند کنید..
من اگر جای شما بودم طی دو دوره این کار را میکردم..
در دوره اول به همسرم محبت بدون منت میکردم....بوس و نوازش ....در راستای خواسته های اون عمل میکردم حتی اگه بخواد پدرش را بیاره پیش شما موافقت میکردم و می گفتم حق به گردن تو داره پس به گردن من هم حق داره...در این مدت به مادرش هم محبت کنید و احترام کامل را حفظ کنید و به همسرتان بگین در مورد رفتار قبلی با مادرش شرمنده هستین چون اون خیلی زجر کشیده و یه جورایی بش حق میدین....
در این دوره برای اینکه از نظر جسمی کم نیارین چون احتمالا مسئولیت های شما چندین برابر میشود قرص های ویتامین بخورین و تغزیه مناست داشته باشین...لباس های شاد بپوشین و خوش تیپ باشین...شما از خودتان درامد دارین پس میتوانید مرتب به ارایشگاه بروید برای ابرو و صورت و رنگ مو به جای اینکه این کارها را خودتان انجام دهید..این طوری وقت بیشتری در خانه صرف خانواده و برنامه های تفریحی غداهای خوش مزه و ...خواهید داشت...به او بگویید دوستش دارید و میخواهید در کنارش خوشخبت شوید حتی اگر پدر بچه ام نبودی چه برسه الان که پدر بچه ام هم هستی..بگو میخواهی شاد و خوشبخت باشین و از او هم بخواه که در شاد سازی خونه کمک کنه.... در این دوره خواسته هایتان را به صورت منطقی درخواست کنید و اصلا سر خواسته هایت با شوهرت بحث نکن و حتی از خواسته هایت بگذر و بگو داری فداکاری میکنی..
در دوره دوم محبتتان را نسبت به همسرتان به طور محسوس کم کنید...بگذارید او به شما زنگ بزند..بگذارید از شما تقاضای محبت کند...بگذارید دلش برای شما تنگ شود...اگر میشود مسافرت بروید تا جای خالی شما را احساس کند...
من برای دوره اول دو یا سه ماه و دوره دوم یک یا دو هفته کافی میدانم...
بعد از این رابطه باید پایاپای باشد..
سعی کنید که مشکلات پدر شوهرتان را با گرفتن پرستار حل کنید..اگه ایشون به خانه شما بیان ممکنه دخالت در زندگی شخصی شما کنند و مشکلات را وخیم تر..به علاوه برنامه های شما را بهم بزنند...اصراری در نیامدن او نکنید و منطقی با همسرتان صحبت کنید و بگویید بچه کوچک داریم...پیشنهاد گرفتن پرستار و تقسیم هزینه را بین بچه ها پیشنهاد خوبی بود
[/size][/size]
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
با اجازه از مدیران محترم می خوام مشکل اصلیم رو بیان کنم؛ هم به این خاطر که دوستانی که دارن زحمت راهنمایی می کشن، بدونن درد اصلیم چیه و هم اینکه جای دیگه ای نمی تونم بگم.
پیش مشاورم که خانم بود تا یه اندازه ای گفتم اما به گمانم چون خانم و جوون بود خیلی نتونست مسائل رو برای شوهرم باز کنه و اگه هم پیش مشاور آقا برم خودم روم نمیشه رودررو بگم و فرضا هم روم بشه و ایشون بخواد به شوهرم انتقال بده، می دونم که شوهرم به شدت بدش میاد که پیش یه مرد بعضی مسائل رو باز کنم!
با این حال اگه مدیران محترم تشخیص دادند که حرفام مناسب نیست پستم رو پاک کنند.
متاسفانه شوهرم یکسری رفتارهای غیراخلاقی نسبت به جنس مخالف پیدا کرده که روز به روز بدتر هم میشه.
* مثلا وقتی یه خانمی بچه شیر می ده، می ره به سمتش و شروع می کنه به نفس نفس زدن!!!!!!!! :316:
اولین بار که اینکارش رو دیدم یه خانمی تو اتوبوس داشت بچه شیر می داد، وقتی همگی پیاده شدیم جلوی من و شوهر اون خانم اینکار رو کرد. اون موقع فکر کردم می خواد اینجوری بهشون حالی کنه که جلوی جمع شیر دادن به نوزاد ممکنه مردها رو تحریک کنه و در واقع به این نحو برحذرشون کنه! حتی با این فکر هم خیلی ناراحت شدم ولی به روم نیووردم که دیدم.
دفعه بعد تو جمع فامیلشون به یکی از اقوامشون اینجوری کرد و بعد به مادرش نگاه کرد و مادرش هم بهش خندید! یکی دیگه از اقوامش که پیش من نشسته بود گفت این بچه می خواد که اینجوری می کنه! باز به روم نیوردم.
الان به راحتی همین رفتار رو نشون می ده و من مثل کبک سرم رو کردم زیر برف که نمی فهمم ولی دارم داغون میشم.
* از بعد زایمانم دو مرتبه که داشتیم با یه خانمی حرف می زدیم، اشاره کرده به بین پام (شرمنده از همه اعضا) و یه اه اهی کرده و نگاهش رو به سمت صورت اون خانم برده!
* پیش ترها اعضای خانوادش با دستشون اشاره می کردن به بین پام و می گفتن این رو می خواهی و شوهرم می گفت اره تازگی ها دیگه می گه نه نمی خوام!
* و امثال این کارها که ترجیح می دم دیگه اشاره نکنم.
فقط بگم که من دارم آزار روحی می بینم. دارم دیوونه می شم.
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
هر چند انصاف و انسانی نیست که اینجا طرف مقابلتون رو که حضور نداره محکوم کنم اما به عنوان یک کاربر عادی و یک خواننده ی مطالب شما متاسفم که مردی تا این حد بی محابا حریم زناشویی خودش رو شکسته و شوخی هایی که اگر قراره بیان بشه باید فقط در خلوت زن و شوهر بیان بشه وارد جمع آشنا و غریبه کرده.
من در مقامی نیستم که علت یابی کنم و یا راه حل ارائه بدم، فقط می تونم بگم مشکل شما یکی از همون مشکلات عجیب و ترحم برانگیزه.
من ندیدم مردی رو که تا این حد حرمت ها رو بشکنه. شاید توداری شما اجازه نداده که به قبح کارش پی ببره و متوجه بشه که رفتارش چقدر شما رو آزرده میکنه.
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
[size=medium]اسمان ابی عزیزم
من بازم میگم که به شوهرت فقط محبت کن...همه جوره باش کنار بیا..باش زیاد بحث نکن...بش به چشم یک ادم مریض نگاه کن که احتیاج به محبت همسرش داره تا اصلاح بشه...میدونم که محبت کردن به کسی که ادم را ازار میده سخته...ولی تو هنوزم دوسش داری درسته.. تو داری تلاش میکنی که این زندگی را بسازی درسته؟....به خاطر همین سعی کن کینه به دل نگیری و فعلا محبت کنی..
اعضای خانواده اون دیگه اعضای خانواده تو هم هستن پس در مقابل این بی ادبی ها فقط صبور باش و محبت کن....
روزی چندین بار جا های مختلف بدنش را بوس و نوازش کن...جاهای مختلف چون فقط به یک جا عادت میکنه... سخته ولی بش بگو میخای زندگیت را باش بسازی چون دوسش داری فقط و فقط به خاطر خودش نه بچه
عزیزم ممکنه اوایل برات سخت باشه چون ازش کینه داری ولی خودت را مجبور کن و نذار همسرت بفهمه که تظاهره...به مرور زمان کینه هات را کم کن و عشقت را بیشتر ...خودم اصلا نمیتونم تصور کنم وقتی از همسرم کینه دارم بتونم این جوری باشم ولی شما واسه زندگیت چند ساله جنگیدی...پس بازم بجنگ هم با احساسات الان خودت هم با مریضی همسرت...
[size=large]ز محبت خارها گل میشود...
[/size]
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
خانم بلو اسکای واقعا متاسف شدم.کار درستی کردید که مشکل اصلی خودتون رو نوشتین احتمالا راهنمایی بهتری میگیرید.
در رابطه با همسرتان به نظرتان دلیل اصلی رفتارش چیست
ببینید ایا ایشان کلا این فرهنگ خانوادگی ایشان هست که چنین شوخی ها و رفتارهای رکیکی در جمع داشته باشن یا فقط این مختص همسر شماست؟از انجایی که گفتین بقیه خانواده اش هم ایشان ر و همراهی میکردن شاید این ریشه در فرهنگ خانوادگی انها باشد
ایا ایشان الان دچار عقده شده.حالا که شما راحت مشکلتان رو بیان کردین بذارید راحتتر موضوع رو باز کنیم ایا ایشان یک نوع رابطه میخواهند که شاید چون شما مثلا همراهیشان نمیکنید دچار اینگونه رفتارها شده است؟منظورم این هست که واقعا ایا فکر میکنید که ایشون از نظر جنسی کاملا ارضا شده هستند؟یا خیر
و دیگر اینکه ایا این رفتار قبلا هم یعنی از ابتدای ازدواجتان بوده و یا اینکه تازگی ها این رفتارها بروز پیدا کرده است؟
ان شاءالله که ارامش قرین زندگیتان شود
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط blue sky
* پیش ترها اعضای خانوادش با دستشون اشاره می کردن به بین پام و می گفتن این رو می خواهی و شوهرم می گفت اره تازگی ها دیگه می گه نه نمی خوام!
رفتارهای همسرتون و خانواده اش به شدت شرم آوره. من نمی دونم چی باعث شده که این رفتارها را داشته باشند ولی به نظر من حتی اگر شما بدترین عروس دنیا هم باشید و با بودن شما و زندگیتون مخالف باشند، این رفتارهای زننده را توجیه نمی کنه. بسیار ... دور از ادب هست کارشون!
اما یک سوال آیا قبلا که اون سوال را مطرح می کردند و جواب همسرتون مثبت بود ( و شاید نشانه این بود که روابط شما خوب است و شما را دوست دارد ... گرچه من اصلا درک نمی کنم) آیا با ایشون صحبت کردید و گفتید که این حرکت و صحبت زشته و نباید در جمع خانوادگی مطرح بشه؟
آیا خواهرش و دامادشون و ... هم این رفتارها را دارند؟
ببینید مساله حضور زن دیگه یا حتی خواستن یا نخواستن شما نیست. مساله ... رفتار همسرتون در این زمینه است. کسی ممکنه زن هم صیغه بکنه و همسر دوم و سوم هم بگیره ولی رفتارش متین باشه و سالم. به نظر من بیشتر از این که نگران حضور زن دیگه باشید ناراحت ... رفتارهای شوهرتون باید باشید.
ببخشید که راه حلی نداشتم و نوشته هام احتمالا اذیتتون می کنه. ولی امیدوارم یک کمک کوچیک بکنه یا بتونه بقیه را برای جواب دادن به شما کمک کنه.
این پست توسط hamed65 ویرایش شد.
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ایمانی
ببینید ایا ایشان کلا این فرهنگ خانوادگی ایشان هست که چنین شوخی ها و رفتارهای رکیکی در جمع داشته باشن یا فقط این مختص همسر شماست؟از انجایی که گفتین بقیه خانواده اش هم ایشان ر و همراهی میکردن شاید این ریشه در فرهنگ خانوادگی انها باشد
و دیگر اینکه ایا این رفتار قبلا هم یعنی از ابتدای ازدواجتان بوده و یا اینکه تازگی ها این رفتارها بروز پیدا کرده است؟
بلو اسكاي عزيز جواب اين دو سوال خيلي مهمه
وديگه اينكه به نظرم فعلا نبايد همسرتون متوجه بشن كه اين نكته دردناك شماست و حتا مشاورها بهشون انتقال بدن
نبايد حرمت براي ايشون بيشتر ازين شكسته بشه و در ضمن من اصلا ارتباط اين رفتار رو به نارضايتي زناشويي همسر ايشون قبول ندارم
اين كار علاوه بر وجهه زشت و بد خانوادگي وجهه قبيح اجتماعي داره و ناهنجاره, غير از مشكل رفتاري اين يه مشكل فرهنگيه و متاسفانه شرم اوره
لطفا اينو به كمبودهاي احتمالي ايشون نسبت نديد
اين دليل نميشه تو جمع اين رفتارارو بكنن
بلو اسكاي عزيز اگه ميتونيد بدون همسرتون بريد پيش يه مشاور امين و خبره و تا اونجا كه ميتونيد نگرانيتونو بگيد و راهكارارو گوش بدبد
اميدوارم دلت هميشه اروم باشه و ميدونم كه نبايد احساسي نظر بدم اما ناراحتي خودمم از شرايطت نميتونم كتمان كنم
دعا ميكنم فشارروحي به كمك خودت و راهنماييها برداشته بشه,محكم و صبور باش
موفق باشي:72:
RE: از وقتی حرف زن دیگه تو زندگیم کشیده شد، امنیت و آرامشم بهم خورده!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شازده كوچولو
و در ضمن من اصلا ارتباط اين رفتار رو به نارضايتي زناشويي همسر ايشون قبول ندارم
لطفا اينو به كمبودهاي احتمالي ايشون نسبت نديد
اين دليل نميشه تو جمع اين رفتارارو بكنن
ببنید دوست عزیز مهم نیست که اینجا ما چه چیزی رو قبول داریم و چه چیزی رو رد میکنیم . بله این کاملا درست هست که زشت بودن رفتار همسر ایشون هیچ توجیهی ندارد.
اما باید توجه کنید که ادمی که دچار عقده میشود به خصوص عقده جنسی و یا اینکه از روی لجبازی و تنبیه همسرش رفتاری میکند هم مسئله ای هست که باید به هر حال بررسی شود که البته شاید کاملا رد شود و اصلا چنین موردی وجود نداشته باشد و در هر حال اگر هم وجود داشته باشد هیچ توجیهی برای این رفتار شرم اور نیست