RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
سلام به همه دوستان
این اولین پست من در این انجمن هستش............دیدم دوست عزیزی اتفاقی شبیه به من براش پیش اومده،گفتم باهاش همدردی کنم..امیدوارم دوستان بنده رو در این جمع صمیمی بپذیرند.با تشکر:72:
n.e.o جان (از نامت معلومه فیلم زیاد میبینی؟یا من اشتباه میکنم؟به هر حال) میبینم که تصمیم درست و بجا رو گرفتی....احسنت بر تو.....من در حدود 10 سال پیش با خانمی آشنا شدمو این مسائل برام پیش اومد........به فعالیتهای روزمره ات ادامه بده بدون داشتن کینه و نفرت از اون(یک عاشق واقعی میذاره طرف مقابلش خودش تصمیم بگیره،براش دعا کن خوشبخت شه،مطمئن باش نتیجه اش رو تو زندگیت میبینی)
من اشتباهی که مرتکب شدم این بود که تمام فکر و ذکرم رو مشغول کرد و از زندگی عقب افتادم..........شب و روز نداشتم................البته الان خوشبختانه بعد از گذشت ده سال متاهل هستمو دیگه به اون مسائل پیش پاافتاده فکر نمیکنم!کاملا هم طبیعیه!
در این برهه احساسات رو از خودت دور کن برادر و با عقل رو به جلو حرکت کن! موفق باشی.
تا شقایق هست زندگی باید کرد!
RE: سرنوشت من در انتخاب همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط meinoush
neo جان عصبانیتت خیلی خیلی طبیعیه. حق هم داری. ضمن اینکه اینجا تاپیک خودته و هر پستی که احساس می کنی باید بنویسی حقته که بنویسی.
در مورد اون خانم اگه واقعا ایشون کسی باشن که خیلی به حرفای دیگران مخصوصا خانوادشون اهمیت می دن و تصمیماتشون رو براساس نظرات دیگران می گیرن، باور کن باید سجده ی شکر کنی که باهاش ازدواج نکردی. پیرت می کردن. به احتمال زیاد هم می رسید به جدایی. فکرشو بکن اینکه بابای ایشون از شما یکهویی و انقدرم بی دلیل خوشش نیومده بعد از ازدواج اتفاق می یفتاد چه به روزت میومد عزیزم. تازه این یکی از مشکلاتی بود که ممکن بود برات پیش بیاد.
امیدوارم زود حالت بهتر شه و امیدوارم ازدواج موفق و پر از شادی داشته باشی.
متاسفانه همچین آدمی بود که شما گفتی . تصمیماتشون رو بر اساس حرف خانوادش و عموش می گرفت و حرف دیگران خیلی روش تاثیر داشت . ایمیل ها و چت هایی که باهم رد و بدل کردیم این حرف من رو ثابت می کنه که چه اخلاق بدی داشت . بله خدا رو شکر که انجام نشد این وصلت
ایشالله خبر ازدواجم رو توی این پست یا توی تاپیک جدا گونه ای اعلام می کنم