RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
نقل قول:
با هم میریم صفا سیتی به جای اینکه بیایم تاپیک بزنیم آی مادر شوهرم ، آی خواهر شوهرم ، آی شوهرم
اصلا خیلی هم خوشحالیم که مجردیم بهار جون مگه نه؟
من که خوشحالم که مجردم..خیلی هم خوبه اما فکر کنم بعد ازدواج هم اونا بیان تاپیک بزنن...ای زنم..ای عروسم..ای زن داداشم..
البته ما که خیلی گل و خوبیم.مشکل از اوناست:)
نقل قول:
اول این حیوانات عزیز
رو از باغ بیرون کنیم
فقط حواستون باشه یه دونه خارپشت هست یعنی خارپشت نیستا اسمشو گذاشته خارپشت!!!قاطی اونا بیرونش نکنین..حالا اگه اینکارو هم کردین عیبی نداره.
نقل قول:
دخترمو بدید من برم! مریم عکسشو گذاشته ... الهی! جیگرششووووووو!
راست میگه چه نازه..بدین من بغلش کنم..وای دلم بچه این قدی خواست:43:
نقل قول:
خلاصه گفته باشم دیگه کسی نیاد بگه چقد گلنوش اوتار عوض میکنه که ..
باشه گلنوش..حرص نخور.حالا واقعا چرا انقد اواتار عوض میکنی؟:D
نقل قول:
بابا تو این اوضاع مملکت که نمیتونیم خونه عوض کنیم ، ماشین عوض کنیم
اوا خاک عالم.مگه اوضاع مملکت چشه؟!!!!!!
همه چی ارومه من چقد خوشحالم:310:
نقل قول:
مگه میشه عروسیه بهار باشه و قهر کنیم ..
اِوا خاک عالم..شوورمون دادن رفت..اِوا هــــــــــــــول شدم..من امادگیشو ندارم..میخوام درس بخونم...
حالا اقا دوماد کی هــــــــست؟؟؟باید ببینم بابام چی میگه؟؟؟
میگم لباسم خوبه؟؟موهام خوبه؟؟خوب حالا که اصرار میکنید..................
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
سلاملکم.
آقا یکی این نازنین نامبر وان رو بیاره من کارش دارم:324:
آخه واسه چی سوتی هاتون رو اینجا تعریف میکنید که آدم در موقعیت مشابه قرار میگیره، یادش میفته، خنده ش میگیره، باعث میشه بقیه به آدم به یه دید دیگه نگاه کنن!! مثلاً دید عاقل اندر سفیه!
یادتونه نازنین رفته بود دکتر؟
گلوش خشک بود؟
بعد میخواست رفتار جرات مندانه از خودش در کنه؟ و بقیه ی ماجرا؟
هر دفه یادم میفته ناخودآگاه خنده م میگیره.:311:
امروز داشتم یه جا مجبور میشدم رفتار جرات مندانه به خرج بدم، تا اومدم به طرف یه چیزی بگم، یاد اون سوء تفاهمی که واسه نازنین پیش اومده بود افتادم.
از یه طرف وسواس گرفته بودم که نکنه طرف منظور نداره، من بد شنیدم.
از یه طرف هم یادش افتاده بودم داشتم میترکیدم از خنده.
البته خدا بخیر گذروند خنده م تابلو نشد.
رفتار جرات مندانه م هم در حد خودش خوب بود.
خلاصه که نازنین جان، خیلی با حالی.
با این اتفاقاتت عالمی داری واسه خودت:) ما رو هم داری میکشونی به عالمت:)
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
امروز داشتم یه جا مجبور میشدم رفتار جرات مندانه به خرج بدم، تا اومدم به طرف یه چیزی بگم، یاد اون سوء تفاهمی که واسه نازنین پیش اومده بود افتادم.
از یه طرف وسواس گرفته بودم که نکنه طرف منظور نداره، من بد شنیدم.
از یه طرف هم یادش افتاده بودم داشتم میترکیدم از خنده.
البته خدا بخیر گذروند خنده م تابلو نشد.
رفتار جرات مندانه م هم در حد خودش خوب بود.
نه دیگه نشد
باید تعریف کنی چیکار کردی:82:
رفتار جرات مندانه خانوما کلا سوژه مناسبیه برای خنده
من تایید میکنم
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
تاپیک خنده و نشاط یه چند تا تاپیک اوطرف تره ها.
اصلا هم سوژه مناسبی واسه خنده نیست!
پشت هر رفتار جرات مندانه کلی ابتکار و سرعت عمل و حواس جمع خوابیده.
فقط چون اینجا تالار تخصصیه میگم که به یمن تجارب ما، باغش هم تخصصی بشه. :D
در موقعیت های مشابه شاید بدردتون (بدرد خانوما البته) بخوره.
فقط یه کمی بلند تر از صدای خودش (که نزدیک به سکوت بود)، ازش پرسیدم شما مشکلی دارید؟
اونم عذر خواهی کرد و گفت نه!
خدارو شکر این یکی مشکلی نداشت. اگه مشکلی داشت که، خب منم کمکش میکردم، از راننده خواهش میکردم نگه داره تا از تاکسی پیاده شه که هم مشکل من حل شه هم مشکل خودش.
بعضیا که خیلی مشکل دارن.:163: مثل دکتر ِ نازنین:311:
اینم خاطره ی نازنین واسه اونایی که نخونده بودنش:
نقل قول:
ی اتفاقی برام افتاده انقدر خندیدم از صبح ...خیلی ضایع شدم چون یکمی خیلی زیاد به همدردی هم مربوطه
می خوام اینجا تعریف کنم ،ولی می دونم اینجا آلاچیق کل کله ...خوب آخه جای دیگه هم نمی شه بگم..........
امروز صبح من تا 10 مرخصی گرفته بودم که برم دکتر آزمایشم رو نشون بدم.. کلی هم غرق در احساسات مثبت بودم که دارم طبق برنامه روزانه به کارهام رسیدگی می کنم..و خیلی همدردی رو من تاثیر مثبت و ویژه ای داشته ...نسخه نوشت و سوالایی که همه دکترها می پرسن و آخرش گفت مشکل دیگه ای ندارید؟
منم فکر کردم حالا که مرخصی گرفتم ویزیتم که دادم در مورد سرماخوردگیم هم بگم،گفتم مشکل دیگه...گلوم ناراحته.
بعد اون انگار حواسش نبود ،یکمی مکث کرد و یهو گفت گلوت؟خوشگل
من یه لحظه تمام حرفای فرشته مهربان و بهار شادی و ...آقای baby اینا اومد تو ذهنم که الان چه رفتار جرات مندانه ای باید با این آقا داشته باشم و تپش قلب گرفتم و اصلا نمیدونستم چی باید بگم ،از خودم عصبانی بودم از اینکه چطور به خودش جرات داد و من چه مشکلی دارم و...نکنه شبیه موجودات دراز گوشم ...و کلی عصبی بودم که می خواستم ی جواب بدی بهش بدممممم.
بعد تو همین فکرا بودم که پاشم جرات مندانه ی حرفی بهش بگم
که دوباره سوال کرد.گلوت خشکه؟؟؟؟؟؟
خلاصه بگم نمی دونید چه حالی داشتم ،داشتم از خنده و خجالت می مردم ....زود بلند شدم گفتم نه هیچی!ممنون خداحافظ
و تو راه کلی به خودم خندیدم و خدا رو شکر کردم که زود واکنش جرات مندانه ای بروز ندادم از خودم
و به اعتماد به نفس خودم خندیدم ووووو کلا هر وقت یادم می افته حس خجالت و خنده وجودمو در بر می گیره
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
من از دست محمد ابراهیمی ناراحت هست:316:
محمد ابراهیمی زحمات ما مدیران نمی بیند
محمد ابراهیمی همش به ما تهمت می زند که تجربه علم دانش نداریم :303: ولی باور کنید ما داریم :305:
من خیلی ناراحت هست :302:من قهر هستم :163: از دست محمد ابراهیمی خداحافظی........
حالا خوشحال باش محمد ابراهیمی :227:که من ناراحت کردی خیلی زیاد
.
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
سلام خانم فرشته مهربان محترم من تسلیم هستم:302:
من زحمات مدیران تالار می بینم خانم فرشته مهربان ناراحت کردم از شما معذرت خواهی می کنم:302:
خانم فرشته مهربان محترم من خوشحا ل نیستم
:72::72::72:
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...10a0a56b38.jpg
http://www.hamdardi.net/imgup/33943/...cf8bcb2d73.jpg
بفرمایید دهنتونو شیرین کنید...شیرینی عروسی نیستا باز سوژه کنید
شیرینی اشتی کنونه..دیدم هی دارن قهر میکنن گفتم شیرینی بدیم اشتی کنن..
ببینید..نوش جان
نه بابا زحمتی نبود..قابل نداره..شیرینی چیه؟شام هم میدیم:)
فرشته مهربون عضو با دانش تالاره..اقای ابراهیمی عضو دلسوز تالاره..
منم که گل سرسبد تالارم:311:
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
http://paranddownload.com/wp-content...12/03/h1-1.jpg
سلام
بهار جان....شامش با من !
هرچند که منم خودم باهاتون آشتی نیستم....اما گفتم شام با من....
http://shahrzad-restaurant.com/UserImages/Image/e32.jpg
نوش جان...اما هنوزم یه نمه قهرم باهاتون....
نمیشه یکی ناز ما رو هم بکشه؟!
http://www.weldeng.net/images/NiNi/nini069.JPG
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
بابا تشکر میخوام چیکار...ناز منو بکشید...!
دیگه من رفتم از تالار....دیگه برنمیگردم...حالا ببینید !
RE: <<< باغ همدردی 3 >>> آلاچیق کل کل<<< خوش آمدید >>>
مریم جون یکی می خواست ناز ما رو بخره ولی یهویی خودش رفت قهر و منم زودی آشتی کردم که قهر نکنه ...
فهمیدی که کی بود اره گلم خودت بودی پاشو دیگه یالا قهر دیگه بسه میام قلقلک هااااااااااا
وای قلقلک ...قلقلک ......بخند دیگگه ...دیدی خندیدی ....:311::311: